لطفا صبرکنید
21664
- اشتراک گذاری
احکام و قوانین الهی فلسفه و حکمتهای گوناگونی دارند، و به هیچ وجه بیپایه و بدون حکمت وضع نشدهاند، اگر چه ما نتوانیم این حکمتها را کشف کنیم، ولی از آنجا که میدانیم خدای حکیم و عادل هیچ قانونی را بدون حکمت برای بشر قرار نمیدهد، باید به هر حکمی که در چهار چوب قرآن و روایات صحیحه، عقل و علوم قطعی به دست آمده باشد ملتزم باشیم.
گذشته از این، میتوان گفت یکی از حکمتهای تشریع این احکام، نوعی تعدیل اقتصادی و از بین بردن فاصلهی طبقاتی و برقراری امنیت روحی و روانی مردم و جامعه به خصوص قشر کم در آمد است.
به علاوه در پرتو تحقیقات علمی، مضراتی برای استفاده مرد از طلا کشف شده است.
احکام و قوانین الهی فلسفه و حکمتهای گوناگونی دارند و به هیج وجه بیپایه و بدون حکمت وضع نشدهاند. دستورات اسلامی تابع علل واقعی هستند و ریشه در واقعیات جسمی، روحی، اقتصادی، اجتماعی و ... دارند. اصولاً ارزش اعمال انسان به میزان آگاهی و ایمان او وابسته است و این مستلزم بررسی و کاوش از فلسفۀ احکام و قوانین دینی است که بدانیم این قوانین برای چه نهاده شده و ما را به چه سمت و سویی هدایت میکنند. منتها در شناخت اسرار و فلسفۀ احکام نباید کشفیات علوم جدید را کافی دانست، و بر اساس آخرین دستاوردهای علمی جهان دانش به قضاوت دربارۀ احکام و قوانین الهی نشست؛ چون اولاً: قوانین الهی با توجه به تمام جنبههای روحی و جسمی و ... انسان بنا نهاده شدهاند.
ثانیا: باید اعتراف کنیم که شناخت ما از جهان پیرامون و از جمله درک و اطلاعات علمی بشر از واقعیات پیچیده روحی و روانی ... انسان، بسیار اندک است.
پیامبر اسلام(ص) در سخنی میفرماید:
«ای مردم شما مانند بیمار هستید و خداوند جهانیان مانند طبیب به درمان شما پرداخته است...».[1]
روشن است که هر بیماری وقتی به قدرت علمی و تخصص یک پزشک باور داشته باشد، هر نسخهای که او برایش تجویز کند بدون چون و چرا استفاده میکند، اگرچه بیمار نداند داروهای رنگارنگ چه اثر و چه نقشی از نظر علم بیولوژی در او ایجاد میکنند، ولی چون تشخیص طبیب را صحیح میداند به نسخۀ او دل میدهد. البته اگر دربارۀ داروها و نقش و فلسفۀ تجویز آنها مطالعه کند خوب است؛ اما نباید این باور را داشت که اگر به فلسفه وجودی آنها پینبردم نباید به آنها عمل کنم؛ چون باید باور کنیم که علم و دانش بشری به اندازهای نیست که بتواند فلسفۀ تک تک قوانین الهی را کشف و درک کند.[2]
بنابر این، ما در چهارچوب قرآن، روایات صحیح، عقل و علوم قطعی هر حکمی را که به دست آوردیم باید به آن ملتزم باشیم، اگرچه فلسفه و پیامدهای آنرا ندانیم.
البته گفتنی است که یک اثر روشن حرمت استفاده از ظروف طلا و نقره، آن است که نوعی تعدیل اقتصادی و کم شدن فاصلۀ طبقاتی را باعث میشود و همین موجب خواهد شد که فقرا احساس حقارت نکنند و از این طریق؛ امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه تأمین شود. گذشته از این، تا به حال در پرتو تحقیقات علمی، مضراتی برای استفادۀ مردان از طلا کشف شده است.[3]
[1]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 42، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. «... ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ ...».
[2]. دشتی، محمد، فلسفۀ اجتهاد و تقلید، ص 163، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیر المؤمنین، چاپ اول؛ مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، ص 20، تهران، صدرا، چاپ شانزدهم؛ هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها، ص 51- 52، قم، خانه خرد، چاپ سوم.