جستجوی پیشرفته
بازدید
4269
آخرین بروزرسانی: 1400/07/04
خلاصه پرسش
در ارتباط با جایگاه روح هنگام خواب، دلیل فراموشی و یادآوری در انسان‌ها و نیز دلیل شباهت‌های کودک به اقوامش، گفت‌وگویی میان امام حسن(ع) و حضرت خضر(ع) نقل شده است. نظر شما در مورد سند و محتوای این روایت چیست؟
پرسش
آیا داستان پاسخ‌گویی امام حسن(ع) به پرسش‌های خضر(ع) در مورد روح، فراموشی و شباهت کودک به اقوامش مستند و معتبر و قابل قبول است؟
پاسخ اجمالی

بنابر آنچه در برخی احادیث وجود دارد، حضرت خضر(ع) ملاقات‌ها و گفت‌وگوهایی با ائمه(ع) داشت.[1]

در یکی از این گزارش‌ها به نقل از امام صادق‌(ع)[2] آمده است: «در عصر خلافت ابوبکر، حضرت علی(ع) همراه فرزندش امام حسن(ع) و سلمان در مسجدالحرام نشسته بودند که مردى خوش‌قامت با لباس‌هایی زیبا نزدیک شد و به امام على(ع) سلام کرد و گفت: سه پرسش از شما دارم که اگر پاسخ آن‌را دادید، می‌فهمم که آنها حق شما را غصب کرده و دنیا و آخرت خود را تباه ساخته‌اند، وگرنه آنها و شما با هم برابرید! امام(ع) فرمود: هر آنچه می‌خواهى بپرس.

آن مرد پرسید: وقتی‌ انسان می‌خوابد، روحش کجا می‌رود؟ چگونه انسان چیزى را به‌ یاد ‌آورده و یا آن‌را فراموش می‌کند؟ و چگونه کودکان شبیه دایى و عموى خود می‌شوند؟

امام على(ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود تا پاسخ آن پرسش‌ها را بدهد.

امام حسن(ع) فرمود:

روح انسان هنگام‌‌ خواب به باد می‌پیوندد و باد در هوا آویخته است، تا هنگامی ‌که بدن براى بیدار شدن حرکت می‌کند که در این هنگام، خداوند به روح اجازه می‌دهد تا به پیکر صاحبش بازگردد. پس ‌از این اجازه، آن روح، باد را و باد هوا را جذب کرده و روح به پیکر صاحبش بازمی‌گردد و در آن آرام می‌گیرد؛ اما اگر خداوند به روح اجازه بازگشت نداد، هوا باد را و باد روح را جذب کرده و تا روز قیامت روح به پیکر صاحبش بازنمی‌گردد.

در مورد یادآورى و فراموشى، پاسخ این است که قلب انسان بر اساس حق قرار دارد، و روى حق پوششی افکنده شده که اگر انسان در این هنگام صلوات کامل بر رسول خدا(ص) و اهل‌بیت ایشان بفرستد، آن پوشش از روى حق برداشته شده و قلب روشن می‌شود و مطلب فراموش ‌شده به ‌یاد انسان خواهد آمد، و اگر صلوات کامل نفرستاد، آن پوشش بر روى حق پرده می‌افکند و در نتیجه، قلب تاریک شده و انسان آنچه را که می‌دانسته، فراموش می‌کند.

شباهت نوزاد به اقوامش نیز از آن جهت است که اگر ‌آمیزش و انعقاد نطفه همراه با آرامش خاطر باشد، کودک شبیه به پدر و یا مادرش می‌شود، و اگر همراه با پریشانى و اضطراب خاطر باشد، کودک شبیه دایى یا عمویش می‌شود ...

مرد ناشناس که از پاسخ‌ها قانع شده بود، برخاست و چندین بار به یکتایى خدا و رسالت محمّد(ص) و وصی بودن على(ع) و دیگر امامان تا مهدی(عج) گواهى داد، و از آن‌جا رفت.

امام على(ع) به فرزندش فرمود: او را تعقیب کن و ببین کجا می‌رود! امام حسن(ع) به دنبالش حرکت کرد، ولى او تا از مسجد بیرون رفت، از نظرها پنهان شد. حسن(ع) نزد پدر بازگشت و از ماجرا خبر داد.

امام على(ع) پرسید: آیا دانستى که او چه کسى بود؟!

امام حسن(ع): خدا و رسول و امیرمؤمنان آگاه‌ترند!

امام على(ع): او خضر(ع) بود.[3]

این روایت از آنجا که سلسله سند متصلی ندارد؛ نمی‌تواند به عنوان روایتی صحیح و یا حتی موثق ارزیابی شود، اما با این وجود، از آنجا که در کتاب‌های معتبری نقل شده است، می‌تواند آن را در ردیف روایاتی قرار دهد که در صورت منافات نداشتن با عقاید شیعی، قابل پذیرش باشد.

صرف نظر از اعتبار سندی این روایت، در ارزیابی محتوا باید گفت:

الف) از آن‌جا که واقعیت روح، واقعیتی پیچیده بوده و دانش کامل آن تنها نزد پروردگار می‌باشد و از آن‌جا که تعابیر «هوا» و «باد» در این روایت نیز می‌تواند تعبیرهایی کنایی باشد، نمی‌توان در مورد پاسخ اول موجود در این روایت،‌ نظری داد.

ب) در ارتباط با پاسخ دوم نیز باید گفت که صد در صد، این حدیث شامل هر فراموشی و  هر یادآوری نخواهد بود؛ زیرا در همان زمان صدور روایت بر همگان واضح و روشن بود که بدترین دشمنان پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) نیز برخی امور را فراموش کرده و دوباره آن را به یاد می‌آوردند؛ از این‌رو وابسته کردن آنها به صلوات، موضوعی خلاف مسلمات به شمار می‌آمد؛ لذا ممکن است این بخش از روایت تنها ناظر به فراموشی و یادآوری برخی مسائل معنوی و عرفانی باشد.

ج) اگرچه ارتباط تعیین جنسیت و تشابه قیافه‌ها با کروموزوم‌ها و ژن‌ها اثبات شده است؛ اما دانش جدید هم به صورت قطعی اعلام نمی‌کند که هیچ عامل دیگری در موارد فوق دخالت ندارد. به عنوان نمونه، دانش جدید نمی‌تواند ادعا کند آرامش و اضطراب حتی به عنوان یک عامل کوچک و فرعی هیچ نقشی در شکل‌گیری قیافه ظاهری فرزند ندارد، بلکه تنها می‌تواند ادعا کند که چنین چیزی هنوز از نظر ما به اثبات نرسیده است.


[1]. شیخ صدوق، الامالی، ص 344، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 247، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.

[2]. این روایت در برخی منابع از امام جواد(ع) نقل شده است؛ ر. ک: طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 266 – 267، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.

[3]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ج 2، ص 44 – 45، قم، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ج 2، ص 332 – 333، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها