
لطفا صبرکنید
372210
- اشتراک گذاری
پاسخهای ذیل در موضوع حد و حدود تمکین زن، از دفاتر مراجع عظام دریافت گردید:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظله العالی):
ج1و2) معنای تمکین مطلق این نیست که مرد بتواند به کارهای غیر اخلاقی و یا مکروه شدید و یا کاری که موجب اذیّت همسر است او را مجبور کند، معنای تمکین مطلق این است که مرد نسبت به تمکین و التذاذات متعارف هر وقت بخواهد از همسر خویش و از راه صحیح تمتّع ببرد و اگر زن مانع شرعی و عقلی و عادی نداشته باشد، باید تمکین کند.
ج3) اگر زن تمکین مذکور را انجام ندهد، حق نفقه گرفتن از شوهر را ندارد و گناه کرده است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره):
تمکین مطلق به معنی تمکین متعارف است و نزدیکی از پشت بدون رضایت زن بنابر احتیاط واجب جائز نیست و با رضایت او هم کراهت شدیده دارد، و مرد نیز نمیتواند زن را مجبور کند که آلت خود را در دهان او بکند، و استفادهی از زور در مواردی که غیر متعارف است جایز نیست.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):
زن مکلف است که در مورد تمکین در امور زناشوئى که بر او واجب میباشد که از آن جمله آمادهسازى خود جهت ایفای حق زناشویى است همواره به خواست مشروع همسر پاسخ مثبت دهد و در این مورد روایات بسیارى نیز وجود دارد. و در صورت عدم تمکین زوجه ناشزه محسوب شده و احکام نشوز شامل او خواهد شد. و جهت اطلاع از تفصیلات بیشتر مسئله میتوانید به توضیح المسائل مراجع عطام مراجعه فرمائید. والله العالم
پاسخ دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
منظور از تمکین مطلق آن است که در حدود متعارف زن باید با همسرش موافقت برای مسائل جنسی کند؛ اما کارهای غیر متعارف مانند آمیزش از عقب، زن موظف به آن نیست و اگر در حد متعارف تمکین نکند ناشزه محسوب میشود.[1]
اما دربارهی خوردن منی باید گفت: منی حیوانی[2] که خون جهنده دارد، نجس است.[3]، [4]
از اینرو با توجه به اینکه منی از جمله نجاسات بوده و خوردن نجاسات حرام است، خوردن منی حرام میباشد. لکن ترشحات زن اگر یقین ندارد بول یا منی است، پاک بوده و خوردن آن نیز از این جهت اشکالی ندارد، اگرچه ممکن است از جهات دیگر اشکال داشته باشد، مثلا از لحاظ بهداشتی ضرری مترتب بر آن شود، یا ترشحات زنانه از خبائث محسوب شود.[5]
شیخ انصاری(ره) در این باره میفرماید: خوردن خبائث حرام است، و از آن قبیل است، سرگین و بول حیوان و آب دهان[6] و دماغ و چشم و عرق آنها.[7]
در ذیل توجه شما را به فتاوایی از فقهای معاصر جلب میکنیم:
امام خمینی(ره): خوردن سرگین و آب دماغ حرام است و احتیاط واجب آن است که از خوردن چیزهاى خبیث دیگر که طبیعت انسان از آن متنفر است اجتناب کنند، ولى اگر پاک باشد و مقدارى از آن به طورى با چیز حلال مخلوط شود که در نظر مردم نابود حساب شود، خوردن آن اشکال ندارد.
(اراکى): خوردن سرگین و بول حیوان و آب دماغ و چیزهاى خبیث دیگر که طبیعت انسان از آن متنفّر است، حرام میباشد.
(گلپایگانى): خوردن خبائث یعنى چیزهایى که طبیعت انسان از آن متنفّر است، حرام میباشد.
(نورى): خوردن سرگین و آب دماغ و به طور کلّى چیزهاى خبیث که طبیعت انسان از آن متنفر است، حرام است.
(بهجت): هر چه در نظر مردم جزء چیزهاى خبیث باشد و متعارف مردم از آنها متنفّر باشند، خوردن آنها حرام است.[8]
(خوئى)، (تبریزى): خوردن بول شتر حلال است و اجتناب از بول سایر حیوانات حلال گوشت و همچنین سایر چیزهایى که طبع از آنها متنفّر است، أحوط و أولى است.
(سیستانى): آشامیدن بول حیوانات حرام گوشت حرام است. همچنین بول حیوانات حلال گوشت حتَّى شتر بنابر احتیاط لازم؛ ولى خوردن بول شتر و گاو و گوسفند اگر براى معالجه باشد، اشکال ندارد.
(مکارم): خوردن اشیای خبیث و پلید که طبع انسان از آن تنفّر دارد (مانند فضله حیوانات و آب بینى و امثال آن) حرام است، هر چند پاک باشد.
(صافى): خوردن بول شتر حلال است، ولى از بول سایر حیوانات حلال گوشت و چیزهایى که طبیعت انسان از آن متنفر است، بنابر احتیاط اجتناب شود.
(زنجانى): بنابر احتیاط مستحبّ از خوردن چیزهایى همچون آب بینى که طبیعت انسان از آنها متنفر است اجتناب کنند. آشامیدن بول حیوانات حرام گوشت، حرام است، همچنین بول حیوانات حلال گوشت حتى شتر ولى خوردن بول شتر و گاو و گوسفند اگر براى معالجه باشد اشکال ندارد.[9]
[1]. اقتباس از سؤال: «التذاذات جنسی و حدود آن»، 551.
[2]. خوئی، تبریزی، زنجانی: منی انسان و هر حیوانی ...
[3]. مکارم: خواه حرام گوشت باشد یا حلال گوشت؛ و احتیاط واجب آن است که از منی حیوانی که خون جهنده ندارد، نیز اجتناب شود.
[4]. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 69.
[5]. شیخ انصاری، مرتضی، صراط النجاة (محشّی)، محقق، مصحح، فلاحزاده، محمد حسین، ص 311، مسئله 1323، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، 1415ق.
[6]. مرحوم صدر: در آب دهان و چشم مطلقا معلوم نیست.
[7]. صراط النجاة (المحشى للشیخ الأنصاری)، ص 312، مسئله 1323.
[8]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 598، مسئله 2626.
[9]. همان، مسئله 2627.