لطفا صبرکنید
22005
- اشتراک گذاری
در هر جامعه بشری، به صورت معمول و با توجه به تجربه های اساتید و مربیان و نیز متصدیان مدیریت جامعه، نیازهای آموزشی ضروری و اولیه آن جامعه، تعیین و تدوین می شوند و با مروری در بیشتر چارچوب های آموزشی مدون، مشاهده می کنیم که این چارچوب ها، یا در راستای نیاز فراگیر (دانشجو) و یا در جهت منافع جامعه می باشد.
از دیدگاه قرآنی، در مرحله اول، آموزش مبانی دینی، شناخت مبدأ و معاد و تنظیم راهبرد مناسب زندگی، از نیازهای هر فردی از جامعه انسانی بوده و در مرحله بعد، افراد با ایمان، مکلف به آموختن دانش هایی هستند که مورد نیاز فرد و جامعه است. این نیازها با توجه به زمان و مکان و ویژگی های فردی، در ارتباط با هر شخص و جامعه ای، می تواند متفاوت با دیگران باشد و تشخیص آن نیز بر عهده خود افراد است.
پرسش شما به شیوه ای طرح شده است که گویا در هر سیستم آموزشی، نیازهای فراگیران در نقطه ای کاملاً مقابل با نیازهای آموزشی از قبل تعیین شده قرار می گیرد، اما باید دانست که واقعیت موجود، مخالف پیش فرض شما است.
در هر جامعه بشری، به صورت معمول و با توجه به تجربه های اساتید و مربیان و نیز متصدیان مدیریت جامعه، نیازهای آموزشی ضروری و اولیه آن جامعه، تعیین و تدوین می شوند و با مروری در بیشتر چارچوب های آموزشی مدون، مشاهده می کنیم که این چارچوب ها، یا در راستای نیاز فراگیر (دانشجو) و یا در جهت منافع جامعه می باشد. البته، ممکن است که یک فراگیر (دانشجو) برخی چارچوب های آموزشی موجود را مورد نیاز خود ندانسته و در جهت مقابل، نیازهایی را احساس کند که در متون آموزشی ارائه شده وجود ندارد.
در این ارتباط، سه نکته قابل توجه است:
1. فراگیران (دانش آموزان)، به دلیل تجارب کمتری که دارند، گاهی از نیازهای اصلی و اولیه خود غافل شده و نیازهای کاذب دیگری را احساس می کنند و ممکن نیست که سیستم آموزشی را به شیوه ای طراحی کرد که بر اساس برطرف کردن نیازهای یکایک فراگیران بوده و به تمام این نیازها پاسخ دهد.
براین اساس، وظیفه اساتید و دست اندرکاران امر آموزش است که اولاً: دلیل نیاز به هر متن آموزشی را برای دانشجویان، بیان کرده و بدین وسیله، انگیزه لازم را برای آنان ایجاد کنند. ثانیاً: اگر تشخیص دادند که نیازهای جدید فراگیران نیز در خور توجه است، جهت برطرف کردن و احیاناً تدوین متون آموزشی جدید اقدام نمایند.
2. از دیدگاه قرآنی، در مرحله اول، آموزش مبانی دینی، شناخت مبدأ و معاد و تنظیم راهبرد مناسب زندگی، از نیازهای هر فردی از جامعه انسانی بوده و اساساً، فلسفه فرستادن پیامبران، برآورده کردن این نیاز فطری و کلی بشریت است.[1]
در مرحله بعد، افراد با ایمان، مکلف به آموختن دانش هایی هستند که مورد نیاز فرد و جامعه است. این نیازها با توجه به زمان و مکان و ویژگی های فردی، در ارتباط با هر شخص و جامعه ای، می تواند متفاوت با دیگران باشد و تشخیص آن نیز بر عهده خود افراد است، اما آنچه از مجموع آیات قرآنی می توان استفاده کرد، آن است که:
1-2: آموزش دانش های غیر دینی که در راستای برطرف کردن نیازهای جامعه انجام می شود، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه لازم و واجب است و حتی خداوند به صورت مستقیم، برخی از این دانش ها را در اختیار پیامبران خود قرار داده است.[2]
2-2: همواره باید این دقت را داشت که با توجه به ویژگی های افراد، آموزشی را مد نظر داشت که بازده مناسب تری داشته و از اتلاف عمر آنان جلوگیری کرد. به عنوان نمونه، اگرچه اصل شعر حرام نبوده و می توان قواعد و اسلوب های آن را به دیگران آموزش داد، اما شخصیت پیامبر (ص) در حدی است که آموختن شعر، سزاوار او نیست: "وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی لَه".[3]
با توجه به این که پیامبر اکرم (ص)، بهترین الگو برای مسلمانان است،[4] پیروان ایشان نیز باید نیازهای خود و دیگران را به گونه ای تعریف کنند که بیشترین بهره وری از عمر گرانبها به عمل آید.
3. با توجه به آنچه گفته شد و نیز با توجه به این که متون آموزشی از قبل تعیین شده، با دیدگاهی کلی و بدون توجه به نیازهای اختصاصی هر یک از فراگیران تدوین شده، آنان نباید خود را منحصر به همان متون کرده، بلکه بر اساس سلایق و تمایلاتی که دارند و با مشورت افراد اندیشمند و با تجربه، باید مطالعه و تحقیق در مورد نیازهای جانبی خویش را نیز دنبال کنند؛ چون به همان ترتیبی که "تعلیم" یا "آموزش" در جامعه اسلامی لازم بوده و هر اندیشمندی باید به عنوان زکات دانش خویش، آن را در اختیار دیگران قرار دهد،[5] فراگیران (دانشجویان) نیز باید به صورت فعال، وارد میدان علم شده و با "تعلم" یا آموختن، به بحث و تحقیق در ارتباط با نیازهای جدید و لازمی که در متون آموزشی وجود ندارد، پرداخته و خود را به متون از قبل تعیین شده، محدود نکرده و به این نکته توجه داشته باشند که دانش، بیش از آن که از "تعلیم" به دست آید، از "تعلم" حاصل خواهد شد[6]و به عبارتی، ابتکار عمل در "تعلیم" بر عهده مربیان و در "تعلم" بر عهده دانشجویان است و در نوع دوم، تلاش های علمی، از انگیزه های قوی تری برخوردار خواهد بود.
البته، مراکز علمی موظف اند که علاوه بر تدوین متون آموزشی ثابت که امری لازم و بدیهی است، فرصت هایی را نیز در اختیار دانشجویان قرار دهند تا آنان بتوانند نیازهای متغیر خود را برآورده سازند.
[1] بقره، 129؛ آل عمران، 164؛ جمعه؛ 2 و ... .
[2] انبیاء، 80؛ "وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُم"؛ سبأ، 10 " وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ".
[3] یس، 69.
[4] احزاب، 21؛ "لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة".
[5] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 41، ح 3، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
[6] همان، ص 17، "وَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّم".