جستجوی پیشرفته
بازدید
42638
آخرین بروزرسانی: 1399/09/09
خلاصه پرسش
آیا حکمت با علم فرق دارد؟
پرسش
آیا از نظر قرآن؛ حکمت با علم فرق دارد؟
پاسخ اجمالی
«حکمت» از ماده «حکم»، به معناى بازداشتن و منع است، و اولین معنا از آن، حکم کردن است که باعث جلوگیرى از ظلم می‌شود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه علم و عقل است. از ویژگی‌هاى حکمت آن است که جهل و نادانى را از انسان باز می‏دارد. اما «علم» به معناى دانستن، دانش، درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزى است که بر آثارى دلالت می‌نماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود تمیز داده می‌شود.
فرق حکمت با علم این است که حکمت و علم، گاهى به خداوند نسبت داده می‌شوند و از این جهت که حکمت خدا؛ ایجاد موجودات در نهایت اتقان و دورى از عبث است و این ایجاد متوقف بر علم لا یتناهى است در نتیجه، حکمت و علم از صفات ذات‌اند، ولى اگر فعل الهی متصف به حکمت و اتقان و حق و منزّه بودن از باطل گردد، در آن صورت حکمت از صفت فعل خدا خواهد بود. در هر صورت چون صفات ذاتى خداوند تبارک و تعالى عین ذات او است، در حقیقت فرقى میان این دو صفت نخواهد بود، مگر به اعتبار. حکیم و علیم، هر دو اشاره به دانایى پروردگار دارند، ولى «حکمت» معمولاً جنبه‌هاى عملى را بیان می‌کند، و «علم» جنبه‌هاى نظرى را.
دیگر آن‌که علم داراى مراتب است و مرتبه عالیه هستى (بارى تعالى) تا انسان و حتى موجودات غیر ذوی العقول نیز داراى علم هستند و می‌توان بین همه موجودات و علم به تناسب ظرف وجودیشان نسبت برقرار نمود، بر خلاف حکمت که فقط از ویژگی‌ها و صفات ذوی العقول است.
پاسخ تفصیلی

«حکمت» از ماده «حکم»، به معناى بازداشتن و منع است، و اولین معنا از آن، حکم کردن است که باعث جلوگیرى از ظلم می‌شود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه علم و عقل است.[1] از ویژگی‌هاى حکمت آن است که جهل و نادانى را از انسان باز می‏دارد.[2] اما «علم» به معناى دانستن، دانش،[3] درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزى است.[4] که بر آثارى دلالت می‌نماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود تمییز داده می‌شود.[5]

حکمت و علم در قرآن

واژه حکمت در قرآن بیست مرتبه تکرار شده است. در توضیح و تفسیر حکمت، مفسران وجوهى را مطرح نموده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. مراد از حکمت، نبوّت است.[6] چنان‌که در آیه شریفه آمده: «و داود، جالوت را کشت و خدا به او فرمانروایى و حکمت(نبوت) داد».
  2. مقصود، شرایع(علم حلال و حرام) است.[7] و در آیه شریفه نیز آمده است: «و او را کتاب و حکمت(علم حلال و حرام) و تورات می‌آموزد».[8]
  3. منظور از حکمت، دانش قرآن و آگاهى از ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، مقدّم و مؤخر و... است.[9] و در آیه شریفه آمده است: «حکمت(علم قرآن) را به هر که خواهد می‌دهد و هر که را حکمت دهد، به راستى او را نیکی‌هایى فراوان داده‌اند».[10]
  4. منظور، رسیدن به حقیقت پیام خدا در میدان‌هاى گفتار و عمل است.[11]
  5. مقصود، دانش گسترده دین است.[12]
  6. مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است.[13]
  7. «حکمت»، دانشى است که سود و بهره آن سرشار و انسان‌ساز است.[14]
  8. حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمى.[15] که به نظر می‌رسد این معنا می‌تواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معناى استوارى، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است.[16] خداى متعال که قرآن را «کتاب حکیم» می‌نامد، براى آن است که قرآن به موقع سخن می‌گوید، خوب سخن می‌گوید و در کنارش برهان و دلیل می‌آورد. سخنى که برهان ندارد محکم نیست.[17] از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهاى قرآن را به من ارزانى داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانه‌اى که در آن بهره‌اى از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانى و بى خبرى بمیرید».[18]

اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معناى دانستن آمده است: «قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم».[19] گاهى به معناى اظهار و روشن کردن است: «ثم بعثنا هُم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امداً».[20] برخی از مفسران ذیل «لنعلم اى الحزبین» می‌گویند: مراد علم فعلى است و آن ظهور شی‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهى به معناى دلیل و حجت است.[21]

در مجموع، وقتى به بررسى آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش می‌پردازیم، چنین ظاهر می‌شود که تمامى موجودات داراى علم هستند. چنان‌که در تفسیر آیه: «و ان من شى‏ء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم»، گفته‌اند جمله: «ولى تسبیح آنها را نمی‌فهمید»؛ بهترین دلیل است بر این‌که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید.[22] و آیات دیگرى بر این معنا دلالت می‌نمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان می‌گذارد، چون پروردگار تو به او وحى کرده است».[23] از این قبیل است آیاتى که دلالت می‌کند بر شهادت دادن اعضاى بدن انسان‌ها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات بارى تعالى. البته باید توجه نمود که علم داراى مراتب است.

فرق حکمت با علم

قبل از بیان فرق این دو واژه، لازم است بدانیم حکمت و علم گاهى به واجب الوجود(خدا) نسبت داده می‌شود،[24] که در 92 مورد لفظ حکیم و در 156 مورد، لفظ علیم، در قرآن کریم وصف براى خداوند تبارک و تعالى واقع گردیده است. علیم و حکیم از جهتى صفات ذات            خدای متعال هستند؛ چون حکمت خدا؛ یعنى ایجاد موجودات در نهایت اتقان و محکم‌کارى و دورى از عبث، و ایجاد، متوقف بر علم بی‌حد است که از صفات ذات است. اگر چه حکمت، صفت فعل نیز می باشد، از آن جهت که فعل نیز متصف به وصف حکمت و اتقان و حق و منزّه بودن از باطل می‌گردد. در هر صورت چون صفات ذاتى خداوند تبارک و تعالى عین ذات او است، در نتیجه فرقى بین آن دو نیست، مگر به اعتبار؛ چون حکیم و علیم هر دو اشاره به دانایى پروردگار دارند، ولى «حکمت» معمولاً جنبه‌هاى عملى را بیان می‌کند، و «علم» جنبه‌هاى نظرى را. به تعبیر دیگر؛ «علیم» از آگاهى بی‌پایان خدا خبر می‌دهد و «حکیم» از نظر حساب و هدفى که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است، سخن می‌گوید.[25]

گاهى این دو واژه، به ممکن الوجود داراى عقل(انسان) نسبت داده می‌شود. که حکمت در انسان، شناخت موجودات و انجام دادن کارهاى خیر و پسندیده است.[26] به تعبیر دیگر؛ معرفت ارزش‌ها و معیارهایى که انسان به وسیله آن بتواند، حق را بشناسد و باطل را در هر لباسى تشخیص دهد، حکمت است و این همان است که بعضى از فلاسفه به «کمال قوه نظریه» تعبیر کرده‌اند.[27] پس حکیم کسى است که اهل معرفت و داراى فهم عمیق و عقل سلیم است، که امام موسى بن جعفر(ع) به «هشام بن حکم» فرمود: «مراد از حکمت، فهم و عقل است».[28] در نتیجه، «حکمت» یک حالت و خصیصه درک و تشخیص است که متوقف به علم است که حقیقت آن، مال خدا است، بلکه چنان‌که امام صادق(ع) فرمود: «خداوند، خود علم است که جهل در آن راه ندارد»،[29] همان حقیقتى که لقمان از ناحیه خدا دریافت نموده بود.[30] جمعى از فلاسفه معتقدند که اندیشه و مطالعه و تفکر، ایجاد علم و دانش نمی‌کند، بلکه روح انسانى را براى پذیرش معقولات آماده می‌سازد و هنگامى که روح انسانى آماده پذیرش شد، فیض علم از خالق متعال بر روح انسان پاشیده می‌شود.[31] آن‌گاه در مرحله عمل، حالت و خصیصه درک و تشخیص براى انسان حاصل می‌گردد. پس به عبارتى، عمل انسان علت است بر آماده‌سازى روح جهت پذیرش علم و پذیرش علم، مقدمه و علت ایجاد حالت روحى انسان است براى تشخیص حق از باطل، و درک موانع و مفاسد.

نکته آخر، همان‌طور که گفته شد، علم داراى مراتب است و از مرتبه عالیه هستى(بارى تعالى) تا انسان و حتى موجودات غیر ذوی العقول نیز داراى علم هستند و بین همه موجودات عالم هستى و علم می‌توان به تناسب خودشان و ظرف وجودیشان نسبت برقرار کرد. بر خلاف حکمت که فقط از ویژگی‌ها و صفات ذوی العقول است.


[1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «حکم».

[2]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ماده «حکم»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.

[3]. قرشى، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 32، ماده «حکم».

[4]. مفردات راغب، ماده «حکم».

[5]. معجم مقاییس اللغة، ماده «علم».

[6]. مجمع البیان، ج 2، ص 151، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1415ق.

[7]. همان، ص 298.

[8]. بقره، 251.

[9]. مجمع البیان، ص 194.

[10]. آل عمران، 48.

[11]. بقره، 269.

[12]. مجمع البیان، ص 194.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. طباطبایى، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوى همدانى، ج 2، ص 351، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى، 1363ش.

[16]. جوادى آملى، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش.

[17]. همان.

[18]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[19]. بقره، 6.

[20]. کهف، 12.

[21]. کهف، 4 - 5.

[22]. ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609.

[23]. زلزال، 5.

[24]. بقره، 27.

[25]. مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 15، ص 399- 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[26]. مفردات راغب، ماده «حکم».

[27]. تفسیر نمونه، ج 15، ص 399.

[28]. همان، ج 17، ص 37.

[29]. عاملی، شیخ حر، الفصول المهمة فی اصول الائمة، محقق، مصحح، قائنی، محمد بن محمد حسین، ج 1، ص 228، قم، ‌مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، چاپ اول، 1418ق.

[30]. لقمان، 12.

[31]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 349.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • آیا شیعیان معتقدند که خداوند توسط جبرئیل به امام علی وحی نازل کرد، ولی اشتباهاً به پیامبر اکرم رسیده؟
    14304 شیعه آماج تهمتها 1388/12/19
    در پاسخ به این پرسش، توجه به نکاتی ضروری به نظر می رسد. الف. مهم ترین چیزی که برای یک محقق فرق و مذاهب لازم است این است که نخست از ...
  • قطب، اوتاد، ابدال، نجباء و صلحاء چه کسانی هستند؟
    54384 انسان کامل 1394/12/27
    عناوین نامبرده شده(قطب، اوتاد، ابدال، نجباء و صلحاء) از اصطلاحاتی است که در برخی کتاب‌های عرفانی آمده است و اشاره به مقاماتی دارد که اهل عرفان در مورد اهل سیر و سلوک و عرفان عملی بر می‌شمارند. اصرار و تأکید بر روی این اصطلاحات هر چند در کتاب‌های ...
  • آیا ارزش معنوی صدقه، متناسب با توانایی مالی فرد سنجیده می‌شود؟
    12575 انفاق و قرض الحسنه 1393/08/22
    در ارزش‌گذاری یک عمل، عوامل بسیاری دخالت دارند؛ مانند اخلاص، کمیت، سختی عمل و... بنابر این اگرچه کمیت و مقدار عمل نیز در ارزش‌گذاری اعمال دخالت دارد، امّا بدون شک میزان و ارزش واقعی بر اساس اخلاص و پاکی خود عمل است. خداوند می‌فرماید: آن‌کس که مرگ و ...
  • در صورتی که چند نفر به زنا کردن مردی شهادت داده و پس از اجرای حکم از شهادت خود برگردند دیه فرد معدوم بر عهده کیست؟
    9117 Laws and Jurisprudence 1388/08/10
    سؤال شما به دفاتر مراجع ارسال گردید و تا این لحظه پاسخ های زیر دریافت گردید:دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):باید دیه کامله در میان چهار نفر تقسیم شود و به صاحبان خون داده شود.دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):این ...
  • آیا در روایات توصیه شد که بدن خود را با روغن‌های گیاهی ماساژ دهیم؟
    3012 حدیث 1402/06/20
     چرب‌کردن بدن با روغن‌های گیاهی، و مالش و یا ماساژ بدن با آنها، روشی است که از گذشته‌های دور در میان بسیاری از جوامع یکی از روش‌های درمان و یا کاهش‌دهنده بیماری‌ها مورد استفاده قرار گرفته و برخی موارد آن امروزه نیز در پزشکی نوین مورد تأیید قرار گرفته است.در ...
  • معنای «رجب» چیست؟
    39644 دیگر موارد 1397/03/19
    «رجب»؛ نام نهمین ماه از ماه‌های قمری است. بر اساس آنچه در کتب لغوی آمده، این ریشه در موارد «بزرگ‌داشت چیزی از روی هیبت آن» مورد استفاده قرار می‌گیرد. و این ماه را نیز از آن رو رجب نامیده‌اند که در دوران جاهلیت، آن‌را بزرگ شمرده و جنگ ...
  • تفسیر آیات 97 تا 99 سوره نساء چیست؟
    15089 تفسیر 1391/12/07
    در شأن نزول آيه 97 سوره نساء،[1] مفسران گفته‌‏اند؛ عده‌ای از مسلمانان كه به ظاهر شهادتين گفته بودند، با وجود این‌که قدرت داشتند از مكه به مدينه هجرت كنند، اما مهاجرت نكردند! زمانی كه رؤساى قريش به طرف بدر براى جنگ با مسلمانان می‌آمدند ...
  • نقش خانواده در گسترش آسیب‌‌های اجتماعی چگونه است؟
    18639 روش شناسی 1392/02/29
    خانواده، کوچک‌ترین نهاد اجتماعى است که اساس و زیرساخت واحدهاى بزرگ‌تر به شمار می‌رود. میزان موفقیت و سهمى که افراد براى ایفاى نقش در واحدهاى بزرگ اجتماعى ایفا می‌کنند بستگى تام به نحوه رشد و تربیت و شکوفایى‏استعدادهاى آنها در کانون مقدس خانواده دارد. خانواده در مسیر ...
  • آیا خلاف قانون کشور عمل کردن مشکل شرعی دارد؟
    28822 رعایت مقررات و قوانین 1391/12/10
    تخلف از قوانین و مقررات نظام اسلامی جائز نیست اما در فرض مثال، چنانچه شرایط معامله رعایت گردد معامله باطل نیست (یعنی فروشنده مالک پول شده و خریدار هم صاحب آن جنس می‌شود)، اما کسی که اقدام به این عمل می‌کند، مرتکب گناه شده است.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به ...
  • معنای شعایر اسلامی چیست؟ و شعایر اسلامی از دیدگاه قرآن چگونه است؟
    39427 تفسیر 1389/12/26
    شعایر اسلامی، مکان ها و نشان هایی می باشند که خدا آنها را برای عبادت قرار داده و انسان را به یاد خدا می اندازد. برای نمونه، صفا و مروه در قرآن کریم، دو مکان و علامت برای عبادتند که در مراسم حج خدا در آن ...

پربازدیدترین ها