لطفا صبرکنید
بازدید
20242
20242
آخرین بروزرسانی:
1392/07/28
کد سایت
fa29912
کد بایگانی
36173
نمایه
معنای امانت مالکى و امانت شرعى
طبقه بندی موضوعی
امانت و ودیعه
اصطلاحات
امانت ، امین
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای «امانت مالکى» و «امانت شرعى» در فقه چیست؟
پرسش
«امانت مالکى» و «امانت شرعى» یعنی چه؟
پاسخ اجمالی
امانت؛ گاه به معناى صفتى از صفات نفسانى انسان و در مقابل صفت خیانت است و به فرد متّصف به این صفت، امین گفته مىشود.[1] و گاه به مالى اطلاق میگردد که نزد فردى به امانت گذاشته شده است.[2] موضوع بحث در اینجا، امانت به مفهوم دوم است که از آن به مناسبت در باب ودیعه و دیگر بابها همچون رهن، شرکت، مضاربه، مزارعه و ... سخن رفته است.
اصطلاح امانت در فقه بر دو قسم است:
1. امانت مالکى: این قسم به مالى گفته میشود که مالک، آنرا در اختیار دیگرى گذاشته است و سبب آن یا عقدى است که امانت، موضوع اصلى آن است؛ مانند ودیعه و یا عقدى که امانت، در ضمن آن و به تبع مطرح است؛ مانند اجاره، عاریه، مضاربه، وکالت، شرکت و رهن.[3]
2. امانت شرعى: این نوع به مالى اطلاق میشود که شارع، فردى را بر آن امین قرار داده است؛ که سه صورت دارد:
الف. یا آن مال به طور قهرى در اختیار وى قرار گرفته باشد؛ مانند آنکه باد، لباس کسى را به خانه همسایه بیندازد.
ب. یا توسط مالک آن بدون اطّلاع، تحویل گیرنده شده باشد؛ مانند آنکه کسى کیف یا صندوقى را بخرد و در درون آن مالى از فروشنده را که مورد معامله نبوده، بیابد و یا یکى از دو طرف معامله به اشتباه، کالاى مورد معامله یا بهاى آنرا افزون بر استحقاق خویش دریافت کند.
ج. و یا آنکه به اذن شارع آن مال را بردارد؛ مانند کسى که مال گمشدهاى را پیدا کند یا مال محترمى را که در معرض تلف است، به قصد رساندن آن به صاحبش، بردارد.[4]
حفظ امانت -اعم از مالکى و شرعى- واجب، و تعدّى یا تفریط در حفظ آن، حرام و موجب ضمان است، امّا، چنانچه امانت بدون کوتاهى امین در حفظ، تلف شود، وى ضامن نیست.[5]
بازگرداندن امانت مالکى به صاحبش، در صورت درخواست وى یا آنچه در حکم درخواست است؛ مانند پایان یافتن مدّت امانت، و نیز مبادرت به ردّ امانت شرعى به صاحبش هر چند مطالبه نکند، واجب است.[6] البته برخى، بازگرداندن امانت شرعى را در صورت درخواست نکردن صاحبش، واجب ندانسته و اعلام به مالک را براى گرفتن آن کافى دانستهاند.[7]
در پارهاى موارد، در اینکه امانت، مالکى است یا شرعى اختلاف نظر است؛ مانند آنکه مالى به تبع عنوان دیگرى امانت مالکى شمرده شده، امّا هماکنون آن عنوان اصلى از بین رفته است همچون مال مورد اجاره بعد از پایان مدّت اجاره یا مال رهنى پس از آزاد کردن آن و نیز مال مورد مضاربه موجود نزد عامل پس از فسخ عقد مضاربه.[8]
اصطلاح امانت در فقه بر دو قسم است:
1. امانت مالکى: این قسم به مالى گفته میشود که مالک، آنرا در اختیار دیگرى گذاشته است و سبب آن یا عقدى است که امانت، موضوع اصلى آن است؛ مانند ودیعه و یا عقدى که امانت، در ضمن آن و به تبع مطرح است؛ مانند اجاره، عاریه، مضاربه، وکالت، شرکت و رهن.[3]
2. امانت شرعى: این نوع به مالى اطلاق میشود که شارع، فردى را بر آن امین قرار داده است؛ که سه صورت دارد:
الف. یا آن مال به طور قهرى در اختیار وى قرار گرفته باشد؛ مانند آنکه باد، لباس کسى را به خانه همسایه بیندازد.
ب. یا توسط مالک آن بدون اطّلاع، تحویل گیرنده شده باشد؛ مانند آنکه کسى کیف یا صندوقى را بخرد و در درون آن مالى از فروشنده را که مورد معامله نبوده، بیابد و یا یکى از دو طرف معامله به اشتباه، کالاى مورد معامله یا بهاى آنرا افزون بر استحقاق خویش دریافت کند.
ج. و یا آنکه به اذن شارع آن مال را بردارد؛ مانند کسى که مال گمشدهاى را پیدا کند یا مال محترمى را که در معرض تلف است، به قصد رساندن آن به صاحبش، بردارد.[4]
حفظ امانت -اعم از مالکى و شرعى- واجب، و تعدّى یا تفریط در حفظ آن، حرام و موجب ضمان است، امّا، چنانچه امانت بدون کوتاهى امین در حفظ، تلف شود، وى ضامن نیست.[5]
بازگرداندن امانت مالکى به صاحبش، در صورت درخواست وى یا آنچه در حکم درخواست است؛ مانند پایان یافتن مدّت امانت، و نیز مبادرت به ردّ امانت شرعى به صاحبش هر چند مطالبه نکند، واجب است.[6] البته برخى، بازگرداندن امانت شرعى را در صورت درخواست نکردن صاحبش، واجب ندانسته و اعلام به مالک را براى گرفتن آن کافى دانستهاند.[7]
در پارهاى موارد، در اینکه امانت، مالکى است یا شرعى اختلاف نظر است؛ مانند آنکه مالى به تبع عنوان دیگرى امانت مالکى شمرده شده، امّا هماکنون آن عنوان اصلى از بین رفته است همچون مال مورد اجاره بعد از پایان مدّت اجاره یا مال رهنى پس از آزاد کردن آن و نیز مال مورد مضاربه موجود نزد عامل پس از فسخ عقد مضاربه.[8]
[1]. ر.ک: بن حمید، صالح، موسوعة النضرة النعیم فى مکارم اخلاق الرسول الکریم(ص)، ج3، ص: 507 – 509، دار الوسیلة، جده، چاپ چهارم، بیتا؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق و مصحح: آل یاسین، محمد حسن، ج 10، ص 413، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 653، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، چاپ اول، 1426ق؛ مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، ص 86 – 87، بینا، بیتا.
[3]. همان، ص 653 – 654؛ مصطلحات الفقه، ص 87.
[4]. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 654؛ مصطلحات الفقه، ص 87.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 606، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بیتا.
[8]. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 654.
نظرات