جستجوی پیشرفته
بازدید
22626
آخرین بروزرسانی: 1393/07/16
خلاصه پرسش
آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟ این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟
پرسش
آیاتی که در قرآن بر نفی شباهت خدا با مخلوقات دلالت می کنند کدامند؟و آیات مربوط به نفی شباهت چگونه با آیه هایی که بیانگر "دمیده شدن روح خدا در انسان " است قابل جمع است؟
پاسخ اجمالی

آن چه که از معنای توحید بر می آید این است که هیچ موجودی اعم از انسان و غیر انسان قابلیت تشابه با خداوند متعال را ندارد.

 

در قرآن آیات زیادی بر عدم شباهت خالق و مخلوق دلالت دارند. برخی از این آیات عبارتند از:

 

1. وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ: چیزى شبیه او نمى‏باشد.

 

2. لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ: هیچ چیز مانند او نیست.

 

3. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: پس، براى خدا امثال (و شبیه‏ها) قائل نشوید! خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.

 

اما این که خداوند می‏فرماید: از روحم در آن دمیدم چنین نیست که خداوند دارای روحی است که قسمتی از آن را در آدم دمیده باشد؛ زیرا لازمه‏اش آن است که انسان شریک خدا باشد و اینکه روح انسان قسمتى از روح خدا باشد، در حالی که در جاى خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتى از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد. بلکه روح موجودی بوده از عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.

 

ثانیاً: این که خداوند، روح حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده (مِنْ رُوحِی) نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود آنجا که در باره آن فرموده است: (بَیتِی) یعنى خانه من و یا همانند آنجایی است که می فرماید: پیغمبر من؛ بنده من؛ بهشت من؛ آتش (دوزخ) من؛ آسمان من و زمین من؛ یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، در صدد بیان شرافت روح است.

 

پاسخ تفصیلی

از آن جایی که سؤال از دو بخش تشکیل شده است ما بحث را در دو محور عرضه خواهیم کرد:

 

بخش اول: آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟

 

برای پاسخ به این سؤال لازم است گفته شود:

 

توحید به معنای یگانه دانستن خداوند دارای اقسام و مراتبی است:

 

1. نفی تعدد: که دال بر یکی بودن خداوند است.

 

2. نفی ترکیب: که دال بر مرکب نبودن خداوند از اجزاء بالفعل و بالقوه است.

 

3. نفی صفات زائد بر ذات: که به معنای اعتقاد به یگانگی صفات ذاتیه با خود ذات الاهی و نفی صفات زائد بر ذات است.

 

4. توحید افعالی: که در آن خداوند متعال در انجام کارهای خودش نیازی به کسی ندارد.

 

5. تأثیر استقلالی: که دال بر نیازمندی مخلوقات به خالق خویش است.[1]

 

به بیانی دقیق­تر مراتب توحید عبارت اند از: توحید ذاتى[2]، صفاتى[3]، افعالی[4] (توحید در خالقیت و ربوبیت)، توحید عبادی، توحید در مالکیت و حاکمیت و قانون گذارى و توحید در اطاعت.

 

آن چه که از معنای توحید بر می آید این است که هیچ موجودی اعم از انسان و غیر انسان قابلیت شباهت داشتن با خداوند متعال را ندارد.

 

آیاتی در قرآن وجود دارد که بیان کننده عدم شباهت خالق و مخلوق است و در یک جمله می توان گفت: همه آیاتی که در قرآن بر یکی از انواع توحید (ذات، صفات و افعال و ...)، دلالت دارند، می توانند نافی شباهت خالق و مخلوق باشند.

 

در زیر به برخی از این آیات اشاره می شود:

 

1. آیات اثبات کننده توحید ذاتى که در سورهای: انبیاء، 22 و 25؛ مؤمنون، 91[1]؛ احقاف، 4؛ شوری، 11؛ فاطر، 15 و ... بیان شده است.

 

آیات زیر نمونه ای است از آنچه که به صراحت بر نفی تشبیه برای خداوند دلالت دارند: وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ؛ چیزى شبیه او نمى‏باشد.[5] لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ؛ هیچ چیز مانند او نیست.[6]

 

2. آیاتی که بیان کننده توحید در خالقیت اند و دلالت دارند که خداوند مخلوقات را بدون الگو و نمونه‏اى که از غیرش گرفته باشد آفرید و در خلقت آنها از احدى استعانت نجست.[7]

 

3. آیاتی که بیان می کنند خداوند در تدبیر جهان هستی شریکی ندارد و بر توحید در ربوبیت دلالت دارند.[8]

 

4. وقتى خالقیت و ربوبیت الاهى ثابت گردید، این نتیجه حاصل می شود که فقط او شایسته پرستش است و کسی را سزا نیست که خود را در این جایگاه قرار دهد. از این توحید به توحید در عبادت یاد می شود.[9]

 

5. آیاتی که توحید در حاکمیت، مالکیت و اطاعت را بیان می کنند. از آنجایی که خالقیت و تدبیر، فقط از آنِ خداست، حق حاکمیت و مالکیت نیز فقط از آن او و کسانى است که از ناحیه او مأذون باشند[10] و باید تنها از او اطاعت کرد.[11]

 

بر این اساس است که قرآن می فرماید: فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: پس، براى خدا امثال (و شبیه‏ها) قائل نشوید! خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.[12]

 

گفتنی است که سورهای فاتحه و اخلاص از جمله مهم ترین سوره های قرآن هستند که اقسام توحید در آنها ذکر شده است؛ مثلاً در سوره فاتحه برخی از آیات دلالت بر توحید ذات و صفات[13] و برخی دیگر دلالت بر توحید در عبادت[14] دارند.

 

بخش دوم: این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟

 

برای حلّ تعارض میان آیات فوق و آیات دمیده شدن روح خدا در انسان لازم است آیه" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی" به طور کامل مورد بحث قرار گیرد تا علاوه بر روشن شدن مراد آیه تعارض ناشی از آن نیز از بین برود.

 

خداوند متعال بعد از پرداختن به بدن انسان به روح انسان پرداخته و جمله "وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی"را بیان می کند. نفخ در لغت به معناى دمیدن هوا در داخل جسمى است به وسیله دهان یا وسیله‏اى دیگر، ولى این لفظ را به طور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزى و یا القاء امر غیر محسوسى در آن چیز استعمال مى‏کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در انسان است؛ زیرا خداوند منزّه از تنفس و جسمیت است.

 

اما روح در لغت به چیزی گفته می‌شود که مبدأ حیات است و با آن هر جانداری توان احساس و حرکت ارادی پیدا می‌کند. روح انسانی همان چیزی است که آدمی از آن به "من‌" تعبیر می‌کند و انسانیت انسان به آن است و ادراک‌، اراده و افعال انسانی را به واسطه بدن انجام می‌دهد.

 

طبق آیه مبارکه "وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی‌[15]، (و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است)‌. روح از سنخ "امر" و از "عالم امر" است‌.[16]

 

امّا این‌ که "امر" چیست‌؟ قرآن کریم می‌فرماید: "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون‌ُ[17]؛ چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود.

 

با این توضیح به اصل بحث و حل تعارض ادعایی می پردازیم:

 

اولاً: این که خداوند می‏فرماید: از روحم در او دمیدم چنین نیست که خداوند دارای روحی باشد که قسمتی از آن را در آدم دمیده بود، زیرا لازمه‏اش آن است که انسان شریک خدا باشند و اینکه روح انسان قسمتى از روح خدا باشد در حالی که در جاى خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتى از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد. [18] بلکه روح موجودی بوده عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.[19]

 

ثانیا: اینکه خداوند، روح حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده (مِنْ رُوحِی) نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود، آنجا که در باره آن فرموده است: "بَیتِی" یعنى خانه من و یا همانند آنجایی است که می فرماید پیغمبر من؛ بنده من؛ بهشت من؛ آتش (دوزخ) من؛ آسمان من و زمین من[20]؛ یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، در صدد بیان شرافت روح است.

 

از حضرت باقر (ع) روایت شده: این که خداوند آن (روح) را به خود نسبت داده و فرموده «من روحى» از آن جهت است که برگزیده خداوند بوده است.[21]

 

شیخ صدوق (ره) در کتاب توحید و معانی الاخبار، از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت:

 

من از حضرت باقر (ع) پرسیدم معناى این کلام خداى عز و جل که مى‏فرماید: "وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی" چیست؟ فرمود: روحى است که خدا آن را اختیار نمود و خلقش کرد، و به خود نسبتش داد، و بر تمامى ارواح برتریش بخشید و به همین جهت دستور داد تا آن را بر آدم بدمند.[22]

 

و در کافى به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: از امام باقر پرسیدم این که روایت مى‏کنند که خداى تعالى آدم را به صورت خود خلق کرده درست است؟ فرمود: صورت آدم صورت مخلوقى است حادث که خداى تعالى آن را بر سایر صورت‏ها انتخاب نمود، و چون از سایر صورت ها بهتر بود به خودش  نسبت داد، هم چنان که کعبه را به خود نسبت داده و فرموده:" بیتى: خانه من"، روح را به خود نسبت داده و فرمود:" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی"[23]. پس منظور از «مِنْ رُوحِی‏» بیانِ منشأ و ریشه روح انسان است که از عالم بالاست، نه عالم خاکى.[24]

 

نتیجه این که مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم این است که روح با عظمتی در انسان دمیده شده که از طرف خداوند است، نه جزیی از ذات خدا، از این رو بین آیه "نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِی" و آیات سابقی که دال بر عدم شباهت خالق و مخلوق بود، تعارضی وجود ندارد.

 

 

[1] ن.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 135، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، 1381.

[2] این مرتبه از توحید به دو مرتبه توحید واحدى و توحید احدى تقسیم مى شود؛ توحید واحدى یعنى توحید در وجوب وجود و ضرورى دانستن یک وجود و نفى هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و توحید احدى یعنى نفى هرگونه ترکیب عقلى خارجى و وهمى از خداوند و اثبات بساطت بارى تعالى؛ یعنی حق تعالى یک فرد از مفهوم کلى واجب الوجود که رقیب و فرد دیگرى نداشته باشد (کلى منحصر به فرد) نیست، بلکه تصور فرد دیگر براى آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقه حقیقیه مى نامند؛ در برابر وحدت عددى، جنسى، نوعى و مانند اینها.

 

[3] توحید صفاتى نوعى توحید نظرى و اعتقادى است که به اعتقاد و ایمان مؤمنان ارتباط دارد و به معناى عینیت صفات ذاتیه و کمالیه با ذات، و با یکدیگر است؛ از جمع برخى از آیات با همدیگر این ادعا به اثبات می رسد مثلاً آیاتى که به صفات الاهى مانند علم، قدرت و غیره اشاره دارند، آن صفات را براى خداوند ثابت مى کنند و اما آیاتى که بر بى نیازى خداوند و نفى مِثلیّت از او دلالت دارند، عینیّت صفات با ذات را ثابت مى کنند؛ زیرا اگر صفات، زاید بر ذات باشند، نیازمندىِ ذات بارى تعالى در کمال خود به آن صفات زایده و هم چنین شباهت حق تعالى با موجوداتِ ممکن لازم مى آید.

[4] توحید افعالى که از قرآن استفاده مى شود، نه با دیدگاه معتزله سازگار است که مطلقاً تأثیر الاهى را از افعال بشر نفى کردند و به تفویض روى آوردند و نه با دیدگاه اشاعره (نظریه کسب) سازش دارد که به جبر مى انجامد. در حالى که اگر بخواهیم بدون گرفتار شدن در تفویض و جبر، توحید افعالى و عدل الاهى را بپذیریم، تنها باید به مکتب اهل بیت؛ یعنی همان روى کرد «الامر بین الامرین» رو بیاوریم و بگوییم: فاعلیت حق تعالى در طول فاعلیت سایر موجودات قرار دارد و رابطه علیت خدا با عوامل دیگر، به صورت طولى است نه عرضى؛ یعنی خداوند اراده کرده است که آدمیان، با اراده خود، به افعال یا ترک افعال بپردازند. براین اساس؛ افعال انسان به اراده الاهى انتساب دارد و توحید افعالى تثبیت مى شود، بدون این که بر عدل الاهى خدشه اى وارد شود؛ و از طرفى، جبر نیز لازم نمى آید.

 

متکلمان، توحید افعالى را به دو قسم توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت تقسیم کرده اند که هر دو از اقسام توحید نظرى است و به اعتقاد مؤمنان ارتباط دارد.

[5] توحید، 4.

[6] شورى، 11.

[7]. نک: صافات، 96؛ انعام، 102و 101؛ فاطر، 3؛ زمر، 62؛ غافر، 62؛ حشر، 24؛ اعراف، 54؛ فرقان، 2؛ طه، 50 و... .

[8]. نک: یونس، 31 و 3؛ انعام، 164؛ انبیاء، 56 و 22.

[9]. در این باره نک : انبیاء، 25؛ آل عمران، 64؛ یس، 61 و 62؛ حجر، 99؛ عنکبوت، 56؛ نحل، 36؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏27، ص 447، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، 1374 ش‏. لازم است دانسته شود که پرستش به معناى انجام عملى است در مقابل یک موجود، که الله، رب یا مستقل در تأثیر دانسته شود؛ یعنى عملى که از اعتقاد به الوهیت فرد سرچشمه مى گیرد، و به تعبیر دیگر« عبودیت» اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است پس صرف خضوع و خشوع و متوسل شدن به غیر، عبادت محسوب نمی شود و الاّ تأکیدات قرآن نسبت به خضوع در برابر مؤمنان و پدر و مادر، باید ترغیب به شرک و بت پرستی تلقی شود. برای آگاهی بیشتر، نک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص 245 ، چاپ اول،‏ نشر دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1374 ش؛ همان، ج‏ 22، ص 387؛ خسروپناه، عبدالحسین، «قلمرو دین»، ص 45-46.

[10]. در این باره نک: یوسف، 40 (حکومت تشریعی)؛ آل عمران، 26 (حکومت تکوینی) ؛ بقره، 247؛ فاطر، 13؛ ص، 26؛ مائده، 47 و 44 و 45، انعام، 114؛ شوری، 10.

[11]. در این باره نک: نساء، 64 و 80 و 59؛ آل عمران، 33.

[12] نحل، 74.

[13] الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ؛ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ .

[14] إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ؛ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ .

[15] اسرأ، 85.

[16] نک، مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏12، ص 253‏.

[17] یس، 82.

[18] نک. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج ‏9، ص،56 چاپ اول، ‏نشر اسلامیه‏،

هران، ‏1398 ق‏.

[19] از امام صادق (ع) راجع به روحى که خدا در کالبد حضرت آدم دمید جویا شدند، حضرت رمود: هذه روح مخلوقة. و الروح التى فى عیسى مخلوقة. یعنى این روح حضرت آدم، روحى است که آفریده شده است و نیز روح حضرت عیسى روحى بود که آفریده شده است. الکافی، ج1، ص 133.

[20] شیخ صدوق (ره)، ‏ اعتقادات، حسنى‏، سید محمد على، ترجمه حسنى ص 9، چاپ اول، ‏نشر اسلامیه، تهران،1371 ش‏.

[21] طبرسی، احتجاج، جعفرى‏، بهراد، ج ‏2، ص 160 ، چاپ اول‏، نشر اسلامیه‏، تهران،1381 ش‏ .

[22] التوحید، ص170، باب 27، ح 1؛ معانی‏الأخبار، ص 17و 16.

[23] الکافی،ج1، ص 134؛ شیخ صدوق، توحید ، ص 103، ح 18، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1398 هجرى قمرى (1357 شمسى)؛ نک: طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 257، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم‏، 1374 ش‏.

[24] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج‏10، ص: 126 ناشر: مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن‏، مکان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1383 ش‏.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها