لطفا صبرکنید
بازدید
29395
29395
آخرین بروزرسانی:
1398/03/06
خلاصه پرسش
آیا امکان دارد که خود شیطان در قالب جسمانی قرار گرفته و به وسوسه بپردازد؟ از کجا متوجه شویم که طرف مقابل ما شیطان است یا خیر؟!
پرسش
آیا شیطان در قالب تجسّد بر انسان ظاهر میشود؟ انسان بر اساس چه ملاکهایی میتواند او را تشخیص بدهد؟
پاسخ اجمالی
در مورد امکان تجسم شیطان و اینکه او با شکل و قیافه انسان در مقابل برخی افراد ظاهر شود،[1] دو عقیده وجود دارد:
الف) برخی معتقدند که شیطان تنها از طریق وسوسههای باطنی به سراغ انسان آمده و از اینراه و با سوء استفاده از صفات منفی و زشت شیطانی که در برخی وجود دارد، اعمال گناهکاران را در نظرشان خوب جلوه میدهد.[2]
ب) جمع دیگری معتقدند که گاه شیطان به شکل انسان نیز درآمده و به وسوسه آدمیان میپردازد.[3]
به هر حال، گزارشهایی وجود دارد که هم فرشتگان و هم شیطان به صورت انسان متجسد شدهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. اولین کسی که رمی جمرات را انجام داد، حضرت آدم(ع) بود، آنگاه که شیطان در مقابل او مجسم شد و جبرئیل به او فرمان داد که شیطان را با سنگ هدف قرار دهد.[4]
2. مردم در زمان حضرت سلیمان(ع) به دنبال یادگیری کتابهای سحر رفتند،[5] اما حضرتشان آن کتابها را در مکانی دفن کرد. وقتی ایشان و نیز کسانی که مکان دفن کتابها را میدانستند، از دنیا رفتند، شیطان خود را به صورت انسانی درآورد و نزد گروهی از بنیاسرائیل رفت و مدفن کتابها را به آنها نشان داد. آنها نیز مکان را حفر کردند و آن کتابها را گرفتند.[6]
3. امام صادق(ع) فرمود: حضرت موسى(ع) با خداوند مناجات میکرد که شیطان نزد او آمد. یکى از فرشتگان به او گفت: در این حالت مناجات از موسى(ع) چه میخواهى؟! شیطان گفت: همان کارى را با وى دارم که با پدرش آدم در بهشت داشتم![7]
4. امام صادق(ع) فرمود: شیطان نزد حضرت عیسى(ع) آمده و گفت: که آیا پروردگارت توان دارد که زمین را در تخم مرغى قرار بدهد به شرط اینکه زمین کوچک نشده و تخم مرغ نیز بزرگ نشود؟! عیسى(ع) به او فرمود: خدا را نمیتوان به ناتوانى و درماندگى متهم کرد».[8]
5. کفار مکه در دارالندوه گرد آمدند تا علیه پیامبر(ص) نقشه بکشند، شیطان خود را به صورت پیرمردی از اهالی نجد درآورد و آنها را درباره نحوه برخورد با حضرتشان راهنمایی کرد.[9]
6. در روز عقبه، شیطان به صورت فردی به نام «منبة بن حجاج» درآمد و (براى ایجاد ترس و وحشت در اهالی مدینه که برای بیعت با پیامبر(ص) به عقبه منى آمده بودند) فریاد زد که محمّد و بیدینان همراهش در عقبه هستند! به آنان یورش ببرید! پیامبر(ص) به انصار فرمود: نترسید که صدای آوازش را جز خودش نشنود.[10]
7. در روز رحلت پیامبر اسلام(ص)، شیطان به صورت «مغیرة بن شعبه» درآمد و به مردم گفت: خلافت را مانند پادشاهان عجم و قیصرهاى روم قرار ندهید، بلکه آنرا بین خانوادههای گوناگون پخش کنید! آنرا منحصر به فرزندان هاشم نکنید تا براى یک پیشوا، چشم به راه زنان آبستن بمانید.
به بیان دیگر مقصود شیطان این بود که اگر خلافت ویژه فرزندان هاشم باشد، کار به جابى میرسد که حتی اگر فرد بالغی در میان آنان نباشد، مردم چشم براه زائیدن زنان آبستن آنها خواهند شد تا خلیفه شود و به هیچ وجه خلافت را به دیگرى ندهند.[11]
8. ابن عباس میگوید: شیطان برای تشویق کفار قریش در جنگ با مسلمانان به صورت سراقه بن مالک درآمد و به آنها گفت من از شما حمایت میکنم و کسی نمیتواند بر شما پیروز شود! این ماجرا در حاشیه آیه ذیل گزارش شده است:
«و اذ زَینَ لَهُمُ الشَّیطنُ اعملَهُم وقالَ لا غالِبَ لَکمُ الیومَ مِنَ النّاسِ وانّى جارٌ لَکم...».[12]، [13]
9. رفاعه انصارى میگوید: وقتی ابلیس دید فرشتهها با بتپرستان در روز بدر چه کردند، ترسید که او را نیز بکشند. حارث بن هشام به گمان اینکه او سراقة بن مالک است، به او نزدیک شد؛ اما شیطان مشتى به سینه حارث زد و او را انداخت و فرار کرد و خود را به دریا افکند و گفت: بار خدایا من از تو میخواهم که مهلتی به من بدهی![14]
10. عبدالرحمن بن حنیش گفت: لشگر شیاطین برای کشتن پیامبر(ص) آمدند و پیامبر(ص) با دیدن آنها نگران شد، اما جبرئیل نزد حضرتشان آمد و عرضه داشت که برای نجات خود این جملات را بگویید: «أَعُوذُ بِکلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ اللَّاتِی لَا یجَاوِزُهُنَ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ بَرَأَ وَ ذَرَأَ... ».[15]
روایات بسیاری از این دست داریم که هر کدامشان نیاز به بررسی سندی و محتوایی دقیقتری دارند، اما مهم آن است که شیطان همواره تلاش میکند تا اهداف خود را با وسوسه درونی و نیز با کمک از انسانهای شیطان صفت و به عبارت دیگر با شیاطین جن و انس پیگیری کند و - جز در اندک مواردی - نیازی به تجسّد و تجسّم نمیبیند که در آن صورت نیز نمیتوان او را تشخیص داد. پس چاره کار آن است که انسان باید تلاش کند تا تسلیم وسواس و سخنهای شیطانی نشود و چه تفاوتی میکند که این سخنها و وسوسهها چگونه به او منتقل شده است. به عبارت دیگر، شناخت اینکه طرف مقابل، خود شیطان است یا فردی شیطان صفت، در نتیجه تأثیری ندارد و بر این اساس نباید در هر دو حالت فریب خورد.[16]
الف) برخی معتقدند که شیطان تنها از طریق وسوسههای باطنی به سراغ انسان آمده و از اینراه و با سوء استفاده از صفات منفی و زشت شیطانی که در برخی وجود دارد، اعمال گناهکاران را در نظرشان خوب جلوه میدهد.[2]
ب) جمع دیگری معتقدند که گاه شیطان به شکل انسان نیز درآمده و به وسوسه آدمیان میپردازد.[3]
به هر حال، گزارشهایی وجود دارد که هم فرشتگان و هم شیطان به صورت انسان متجسد شدهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. اولین کسی که رمی جمرات را انجام داد، حضرت آدم(ع) بود، آنگاه که شیطان در مقابل او مجسم شد و جبرئیل به او فرمان داد که شیطان را با سنگ هدف قرار دهد.[4]
2. مردم در زمان حضرت سلیمان(ع) به دنبال یادگیری کتابهای سحر رفتند،[5] اما حضرتشان آن کتابها را در مکانی دفن کرد. وقتی ایشان و نیز کسانی که مکان دفن کتابها را میدانستند، از دنیا رفتند، شیطان خود را به صورت انسانی درآورد و نزد گروهی از بنیاسرائیل رفت و مدفن کتابها را به آنها نشان داد. آنها نیز مکان را حفر کردند و آن کتابها را گرفتند.[6]
3. امام صادق(ع) فرمود: حضرت موسى(ع) با خداوند مناجات میکرد که شیطان نزد او آمد. یکى از فرشتگان به او گفت: در این حالت مناجات از موسى(ع) چه میخواهى؟! شیطان گفت: همان کارى را با وى دارم که با پدرش آدم در بهشت داشتم![7]
4. امام صادق(ع) فرمود: شیطان نزد حضرت عیسى(ع) آمده و گفت: که آیا پروردگارت توان دارد که زمین را در تخم مرغى قرار بدهد به شرط اینکه زمین کوچک نشده و تخم مرغ نیز بزرگ نشود؟! عیسى(ع) به او فرمود: خدا را نمیتوان به ناتوانى و درماندگى متهم کرد».[8]
5. کفار مکه در دارالندوه گرد آمدند تا علیه پیامبر(ص) نقشه بکشند، شیطان خود را به صورت پیرمردی از اهالی نجد درآورد و آنها را درباره نحوه برخورد با حضرتشان راهنمایی کرد.[9]
6. در روز عقبه، شیطان به صورت فردی به نام «منبة بن حجاج» درآمد و (براى ایجاد ترس و وحشت در اهالی مدینه که برای بیعت با پیامبر(ص) به عقبه منى آمده بودند) فریاد زد که محمّد و بیدینان همراهش در عقبه هستند! به آنان یورش ببرید! پیامبر(ص) به انصار فرمود: نترسید که صدای آوازش را جز خودش نشنود.[10]
7. در روز رحلت پیامبر اسلام(ص)، شیطان به صورت «مغیرة بن شعبه» درآمد و به مردم گفت: خلافت را مانند پادشاهان عجم و قیصرهاى روم قرار ندهید، بلکه آنرا بین خانوادههای گوناگون پخش کنید! آنرا منحصر به فرزندان هاشم نکنید تا براى یک پیشوا، چشم به راه زنان آبستن بمانید.
به بیان دیگر مقصود شیطان این بود که اگر خلافت ویژه فرزندان هاشم باشد، کار به جابى میرسد که حتی اگر فرد بالغی در میان آنان نباشد، مردم چشم براه زائیدن زنان آبستن آنها خواهند شد تا خلیفه شود و به هیچ وجه خلافت را به دیگرى ندهند.[11]
8. ابن عباس میگوید: شیطان برای تشویق کفار قریش در جنگ با مسلمانان به صورت سراقه بن مالک درآمد و به آنها گفت من از شما حمایت میکنم و کسی نمیتواند بر شما پیروز شود! این ماجرا در حاشیه آیه ذیل گزارش شده است:
«و اذ زَینَ لَهُمُ الشَّیطنُ اعملَهُم وقالَ لا غالِبَ لَکمُ الیومَ مِنَ النّاسِ وانّى جارٌ لَکم...».[12]، [13]
9. رفاعه انصارى میگوید: وقتی ابلیس دید فرشتهها با بتپرستان در روز بدر چه کردند، ترسید که او را نیز بکشند. حارث بن هشام به گمان اینکه او سراقة بن مالک است، به او نزدیک شد؛ اما شیطان مشتى به سینه حارث زد و او را انداخت و فرار کرد و خود را به دریا افکند و گفت: بار خدایا من از تو میخواهم که مهلتی به من بدهی![14]
10. عبدالرحمن بن حنیش گفت: لشگر شیاطین برای کشتن پیامبر(ص) آمدند و پیامبر(ص) با دیدن آنها نگران شد، اما جبرئیل نزد حضرتشان آمد و عرضه داشت که برای نجات خود این جملات را بگویید: «أَعُوذُ بِکلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ اللَّاتِی لَا یجَاوِزُهُنَ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ بَرَأَ وَ ذَرَأَ... ».[15]
روایات بسیاری از این دست داریم که هر کدامشان نیاز به بررسی سندی و محتوایی دقیقتری دارند، اما مهم آن است که شیطان همواره تلاش میکند تا اهداف خود را با وسوسه درونی و نیز با کمک از انسانهای شیطان صفت و به عبارت دیگر با شیاطین جن و انس پیگیری کند و - جز در اندک مواردی - نیازی به تجسّد و تجسّم نمیبیند که در آن صورت نیز نمیتوان او را تشخیص داد. پس چاره کار آن است که انسان باید تلاش کند تا تسلیم وسواس و سخنهای شیطانی نشود و چه تفاوتی میکند که این سخنها و وسوسهها چگونه به او منتقل شده است. به عبارت دیگر، شناخت اینکه طرف مقابل، خود شیطان است یا فردی شیطان صفت، در نتیجه تأثیری ندارد و بر این اساس نباید در هر دو حالت فریب خورد.[16]
[1]. ر. ک: «توانایى شیطان و جن»، 138؛ «راه های نفوذ شیطان در انسان»، 165؛ «بزرگترین وسوسه شیطان»، 26803؛ «معنای وسوسه و حدیث نفس»، 5936.
[2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 5، ص 135، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 109، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 437، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[5]. ر. ک: «سحر و جادوگری از دیدگاه اسلام»، 2022.
[6]. واحدى نیشابورى، على بن احمد، اسباب نزول القرآن، کمال بسیونى زغلول، ص 36، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 242، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[8]. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 127، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[9]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 1، ص 182، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق. قرآن نیز در آیهای به اصل این ماجرا اشاره میکند: «وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرینَ»؛ و چون نیرنگ کردند آنان که کافر شدند در باره تو که تو را زندان کنند یا بکشند یا بیرون کنند، و نیرنگ بازند و خدا تدبیر کند و خدا بهتر تدبیرکننده است».(انفال، 30).
[10]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 176، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[11]. همان، ص 176 – 177.
[12]. انفال 48.
[13]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، مقدمه، شهرستانی، ج 1، ص 21، قم، بیدار، چاپ اول، 1410ق.
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 60، ص 282، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[15]. همان.
نظرات