لطفا صبرکنید
16074
- اشتراک گذاری
فیلسوفان مسلمان گذشته بر این باور بودند که جهان هستی از نظر بُعد و اندازه متناهی است، ولی حکیمان معاصر آن دلایل را کافی نمی دانند و معتقدند؛ از نظر عقلی دلیلی بر تناهی ابعاد نداریم. البته حکیمان معاصر پس از رد دلایل تناهی ابعاد، نسبت به امکان اقامه دلیل بر نامتناهی بودن عالم جسمانی اختلاف نظر دارند. برخی با توجه به غیر متناهی بودن ذات باری تعالی و با توجه به قانون سنخیت بین علت و معلول، بر این باورند که عالم جسمانی از نظر بُعد باید غیر متناهی باشد.[1] اما عده ای دیگر از حکیمان بر این باورند که برای نامتناهی بودن عالم جسمانی نیز نمی توان دلیلی اقامه کرد.
علامۀ طباطبائی در این باره می گوید: قدرت خداوند همان مبدئیت او برای ایجاد و علیت او برای ماسوایش بوده و این قدرت عین ذات الهی است و لازمۀ این، دوام فیض و استمرار رحمت و عدم انقطاع عطیۀ الهی است، البته از این دوام عالم طبیعت[2] لازم نمی آید؛ زیرا مجموع چیزی ورای اجزاء نیست و هر جزئی از این عالم مسبوق به عدم است.[3][4]
استاد مصباح یزدی نیز در این زمینه می گوید: اغلب فلاسفه معتقد به قدم زمانى جهان مادى بودهاند و براى نظریه خودشان دلایلى اقامه کردهاند؛ مثلاً در یکی از دلایلی که از طرف آنان اقامه شده است قدم زمانی عالم را مقتضای ازلى بودن فیض الهى دانسته اند، اما باید گفت که هر چند فیض الهى اقتضاى هیچگونه محدودیتى ندارد ولى مشمول فیض الهى واقع شدن منوط به قابلیت و امکان دریافت آن است و شاید جهان مادى امکان دریافت فیض ازلى و ابدى را نداشته باشد و همچنانکه فلاسفه محدود بودن حجم جهان را منافى با وسعت فیض الهى ندانستهاند نباید محدود بودن زمانى آن را هم منافى با دوام فیض الهى بدانند.
از این رو برخی گفته اند: حقیقت این است که ما نه برهانى عقلى بر محدودیت مکانى یا زمانى جهان یافتهایم و نه بر عدم محدودیت مکانى و زمانى آن. از این جهت مسئله را در بقعۀ امکان احتمالى وامىگذاریم تا هنگامى که دلیلى قطعى بر یکى از طرفین آن بیابیم[5]. [6]
[1]. برای آگاهی تفصیلی از نظریات و دلایل دو گروه، ر. ک: السبزوارى، ملا هادی، شرح المنظومة، تصحیح و تعلیق، حسن زاده آملى، حسن، تحقیق و تقدیم، طالبى، مسعود، ج 4، ص187-200، نشر ناب، تهران، چاپ اول، 1369- 1379 ش.
[2]. که البته عالم زمانی است.
[3]. «قد تبین فی الأبحاث السابقة أن قدرته تعالى هی مبدئیته للإیجاد و علیته لما سواه و هی عین الذات المتعالیة و لازم ذلک دوام الفیض و استمرار الرحمة و عدم انقطاع العطیة. و لا یلزم من ذلک دوام عالم الطبیعة لأن المجموع لیس شیئا وراء الأجزاء و کل جزء حادث مسبوق بالعدم و لا تکرر فی وجود العالم على ما یراه القائلون بالأدوار و الأکوار لعدم الدلیل علیه«. طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 326، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1362ش.
[4]. ر ک: نمایه «چگونگی ارتباط صفات فعل با حوادث زمانی»، سؤال 2229.
[5]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 251 و 255، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1366ش.
[6] ر. ک: نمایه «چگونگی ارتباط صفات فعل با حوادث زمانی»، سؤال 2229.