لطفا صبرکنید
بازدید
14355
14355
آخرین بروزرسانی:
1397/05/30
کد سایت
fa71296
کد بایگانی
87038
نمایه
استفاده حضرت زهرا(س) از زیورآلات و وسائل زینتی
طبقه بندی موضوعی
حدیث|ویژگی ها و مناقب
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا پیامبر اسلام(ص) از دخترش فاطمه(س) به دلیل استفاده از زیورآلات دلگیر شد؟ آیا این ماجرا با سادهزیستی حضرت زهرا(س) همخوان است؟
پرسش
در برخی از روایات آمده است که حضرت زهرا(س) از گردنبند طلا و وسایل تزیینی استفاده کرد و پیامبر از این حرکت دخترش ناراحت میشود. آیا این روایات از جهت سند و دلالت صحیح هستند؟ آیا این روایات با زهد و سادهزیستی حضرت زهرا و نیز با عصمت او منافات ندارد؟
پاسخ اجمالی
روایاتی درباره استفاده حضرت فاطمه(س) از زیورآلات و وسائل زینتی نقل شده است؛ مانند:
1. محمد بن قیس گفته است: «پیامبر(ص) هرگاه از سفرى باز میگشت ابتدا پیش فاطمه(س) آمده و مدت زیادی نزد او میماند. در یکی از این سفرها بود که فاطمه(س) دو دستبند نقره، گردنبند، دو گوشواره و پردهای براى دربِ منزلش تهیه کرد تا پذیراى پدر و شوهرش باشد. وقتی پیامبر(ص) از سفر برگشت، به خانه دخترش رفت. یاران پیامبر(ص) بر در خانه ماندند و چون مدت توقف پیامبر(ص) طولانی شد، نمیدانستند بروند یا بمانند؛ در این هنگام پیامبر(ص) بیرون آمدند و آثار ناراحتى در چهره ایشان دیده میشد و حرکت کرد و کنار منبر نشست، فاطمه(س) که گمان میکرد مشاهده آن زیورآلات، پدرش را دلگیر کرده بود، آنها را بیرون آورده و پرده را نیز باز کرد و به حضور پیامبر(ص) فرستاد و به کسى که آنها را میبرد، فرمود: "به پدرم بگو: دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدا انفاق کنید". پیامبر(ص) بعد از شنیدن این پیام سه بار فرمود: "پدرش فداى او باد! دنیا از محمد و آل محمد نیست. اگر دنیا در پیشگاه خداوند به اندازه بال پشهاى ارزش و خیر میداشت، هرگز کافر یک جرعه آب هم از آن نمیآشامید." سپس برخاست و دوباره به خانه فاطمه(س) رفت».[1]
این گزارش، از جهت سندی ضعیف است؛ چون بیشتر افراد آن مجهول هستند[2] و در منابع رجالی شیعه نام و سخنی از آنها به میان نیامده است، اما روایت بعدی نیز تا حدودی مشابه همین گزارش است.
2. امام على(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) به خانه دخترش فاطمه(س) آمد و دید گردنبندى دارد؛ از او رو گرداند و فاطمه آنرا از گردن درآورد. رسول خدا(ص) فرمود: "اى فاطمه! تو از من هستی". نیازمندی آمد و گردنبند را به او داد».[3]
این روایت از جهت سندی مشکلی ندارد.[4]
به هر حال با قطع نظر از بررسی سندی این دسته از روایات؛ نکاتی درباره محتوای آنها بیان میشود:
الف) استفاده از زیور آلات و پوششهایی که به جمال و زیبایی انسان میافزاید در اسلام ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق دین نیز قرار گرفته است؛[5] خصوصاً در مورد بانوان که توصیه شده است خود را برای همسران خویش زینت و آرایش کنند.[6] بنابراین، استفاده از زیور آلات جهت استفاده حلال، جایز بلکه ممدوح است و نمیتوان آنرا در تضاد با سادهزیستی و یا عصمت دانست.
به علاوه؛ خود این رفتار حضرت فاطمه(س) که گردنبند را به نیازمند و فقیر داد، نشانگر وابسته نبودن حضرتشان به دنیا و زهد و سادهزیستی آن حضرت میباشد.[7]
ب) اما درباره اینکه چرا پیامبر خدا(ص) استفاده دخترشان فاطمه(س) از این زیورآلات حلال را نمیپسندید؛ میتوان احتمالاتی را مطرح کرد:
1. شرایط اقتصادی: در صدر اسلام، مسلمانان در اقلیت قرار داشته و مستضعف به شمار میرفتند، و بسیاری از آنها از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نبودند؛ به گونهای که برخی حتی از داشتن خانه، و امکان ازدواج محروم بودند.
2. جایگاه اجتماعی: رهبران جامعه اسلامی، این وظیفه را دارند که زندگی خود را در حدّ طبقات پایین جامعه نگه دارند تا این طبقه احساس خسران و تحقیر نداشته باشد. این مسئله اختصاص به شخص رهبر نداشته؛ بلکه وابستگان نزدیک او نیز باید این مسائل را رعایت کنند؛ به گونهای که هر مقدار که شخص به این جایگاه نزدیکتر باشد، از او انتظار بیشتری میرود.
حضرت فاطمه(س) نیز به دلیل جایگاه ویژهای که نزد پیامبر(ص) داشت و با آنکه زندگی کاملاً سادهای نیز داشت، پیامبر خدا(ص) از ایشان انتظار داشت که به این سادهزیستی در بالاترین حد خود ادامه دهد. از اینرو، خطاب به ایشان فرمود: «اى فاطمه! تو از من هستی». فاطمه(س) نیز پس از مشاهده ناخرسندی پیامبر(ص)، به سادگی آنها را از خود دور کرده و به فقیر کمک میکند و یا بردهای را خریداری کرده و آزاد میکند. به عبارت دیگر، آن مال را در راه آخرت به مصرف میرساند.[8]
برای این رفتار پیامبر(ص) و دخترشان - بویژه آنکه در مقابل چشمان صحابه انجام شد - میتوان جنبه آموزشی نیز در نظر گرفت که الگویی برای رفتار دیگران باشد.
1. محمد بن قیس گفته است: «پیامبر(ص) هرگاه از سفرى باز میگشت ابتدا پیش فاطمه(س) آمده و مدت زیادی نزد او میماند. در یکی از این سفرها بود که فاطمه(س) دو دستبند نقره، گردنبند، دو گوشواره و پردهای براى دربِ منزلش تهیه کرد تا پذیراى پدر و شوهرش باشد. وقتی پیامبر(ص) از سفر برگشت، به خانه دخترش رفت. یاران پیامبر(ص) بر در خانه ماندند و چون مدت توقف پیامبر(ص) طولانی شد، نمیدانستند بروند یا بمانند؛ در این هنگام پیامبر(ص) بیرون آمدند و آثار ناراحتى در چهره ایشان دیده میشد و حرکت کرد و کنار منبر نشست، فاطمه(س) که گمان میکرد مشاهده آن زیورآلات، پدرش را دلگیر کرده بود، آنها را بیرون آورده و پرده را نیز باز کرد و به حضور پیامبر(ص) فرستاد و به کسى که آنها را میبرد، فرمود: "به پدرم بگو: دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدا انفاق کنید". پیامبر(ص) بعد از شنیدن این پیام سه بار فرمود: "پدرش فداى او باد! دنیا از محمد و آل محمد نیست. اگر دنیا در پیشگاه خداوند به اندازه بال پشهاى ارزش و خیر میداشت، هرگز کافر یک جرعه آب هم از آن نمیآشامید." سپس برخاست و دوباره به خانه فاطمه(س) رفت».[1]
این گزارش، از جهت سندی ضعیف است؛ چون بیشتر افراد آن مجهول هستند[2] و در منابع رجالی شیعه نام و سخنی از آنها به میان نیامده است، اما روایت بعدی نیز تا حدودی مشابه همین گزارش است.
2. امام على(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) به خانه دخترش فاطمه(س) آمد و دید گردنبندى دارد؛ از او رو گرداند و فاطمه آنرا از گردن درآورد. رسول خدا(ص) فرمود: "اى فاطمه! تو از من هستی". نیازمندی آمد و گردنبند را به او داد».[3]
این روایت از جهت سندی مشکلی ندارد.[4]
به هر حال با قطع نظر از بررسی سندی این دسته از روایات؛ نکاتی درباره محتوای آنها بیان میشود:
الف) استفاده از زیور آلات و پوششهایی که به جمال و زیبایی انسان میافزاید در اسلام ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق دین نیز قرار گرفته است؛[5] خصوصاً در مورد بانوان که توصیه شده است خود را برای همسران خویش زینت و آرایش کنند.[6] بنابراین، استفاده از زیور آلات جهت استفاده حلال، جایز بلکه ممدوح است و نمیتوان آنرا در تضاد با سادهزیستی و یا عصمت دانست.
به علاوه؛ خود این رفتار حضرت فاطمه(س) که گردنبند را به نیازمند و فقیر داد، نشانگر وابسته نبودن حضرتشان به دنیا و زهد و سادهزیستی آن حضرت میباشد.[7]
ب) اما درباره اینکه چرا پیامبر خدا(ص) استفاده دخترشان فاطمه(س) از این زیورآلات حلال را نمیپسندید؛ میتوان احتمالاتی را مطرح کرد:
1. شرایط اقتصادی: در صدر اسلام، مسلمانان در اقلیت قرار داشته و مستضعف به شمار میرفتند، و بسیاری از آنها از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نبودند؛ به گونهای که برخی حتی از داشتن خانه، و امکان ازدواج محروم بودند.
2. جایگاه اجتماعی: رهبران جامعه اسلامی، این وظیفه را دارند که زندگی خود را در حدّ طبقات پایین جامعه نگه دارند تا این طبقه احساس خسران و تحقیر نداشته باشد. این مسئله اختصاص به شخص رهبر نداشته؛ بلکه وابستگان نزدیک او نیز باید این مسائل را رعایت کنند؛ به گونهای که هر مقدار که شخص به این جایگاه نزدیکتر باشد، از او انتظار بیشتری میرود.
حضرت فاطمه(س) نیز به دلیل جایگاه ویژهای که نزد پیامبر(ص) داشت و با آنکه زندگی کاملاً سادهای نیز داشت، پیامبر خدا(ص) از ایشان انتظار داشت که به این سادهزیستی در بالاترین حد خود ادامه دهد. از اینرو، خطاب به ایشان فرمود: «اى فاطمه! تو از من هستی». فاطمه(س) نیز پس از مشاهده ناخرسندی پیامبر(ص)، به سادگی آنها را از خود دور کرده و به فقیر کمک میکند و یا بردهای را خریداری کرده و آزاد میکند. به عبارت دیگر، آن مال را در راه آخرت به مصرف میرساند.[8]
برای این رفتار پیامبر(ص) و دخترشان - بویژه آنکه در مقابل چشمان صحابه انجام شد - میتوان جنبه آموزشی نیز در نظر گرفت که الگویی برای رفتار دیگران باشد.
[1]. صدوق، محمد بن على، امالی، ص 234، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
[2]. افراد در سند این خبر عبارتند از: «حسن بن محمد بن سعید هاشمی کوفی، جعفر بن محمد بن جعفر علوی حسنی، محمد بن علی بن خلف العطار، حسن بن صالح بن أبی الأسود، أبو معشر و محمد بن قیس»؛ در بین این افراد تنها «جعفر بن محمد بن جعفر علوی حسنی» ثقه و جلیل القدر است.
[3]. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات، ص 183، تهران، مکتبة النینوى الحدیثة، چاپ اول، بیتا؛ امالی، ص 466.
[4]. افراد در سند این روایت طبق امالی شیخ صدوق چنین است: حسین بن أحمد بن إدریس، و پدر او ادریس، أحمد بن محمد بن عیسى، محمد بن یحیى الخزاز، موسى بن إسماعیل بن موسی الکاظم(ع)، اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع)». در کتاب جعفریات با سند دیگری آمده است که اشکالی در آن نیست.
[5]. «[اى پیامبر] بگو: "زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده، و [نیز] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده؟" بگو: "این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند و روز قیامت [نیز] خاصّ آنان میباشد". اینگونه آیات [خود] را براى گروهى که میدانند به روشنى بیان میکنیم»؛ اعراف، 32.
[7]. چنانکه برخی از عالمان، این روایات را در باب فضائل و مکارم اخلاق حضرت فاطمه(س) آوردهاند؛ ر. ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 43، ص 20، 22 و 84، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. ر. ک: صدوق، محمد بن على، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 45، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
نظرات