13900
«وحى» در لغت به معناى اشاره سريع است كه میتواند از جنس كلام، يا از باب رمزگويى، و يا به صورت صوت مجرّد از تركيب، و يا به صورت اشاره و امثال آن باشد.
اين كلمه در قرآن كريم مكرر به كار رفته است. شكل استعمال اين كلمه و موارد مختلف آن، نشان میدهد كه قرآن آنرا منحصر به پیامبران و حتی انسان نمیداند، بلکه در ساير موجودات زنده نيز، سارى و جارى است؛ از اينرو دستور به خانهسازى زنبور عسل را نيز نوعى وحى میداند. وحى به اينگونه موجودات، همان هدايت ذاتى و غريزى است كه آنها را به سوى مقصدشان هدايت میکند. البته وحى، درجات و مراتب متفاوتى دارد؛ و وحى به جماد با وحى به نبات و... در يک درجه نيست، چنانكه هدايتى كه در نبات و... است، در جماد نيست.
عالیترين درجه وحى، همان است كه تنها به سلسله پيامبران(ع) اختصاص دارد و منظور از آن، القاى معانى به قلب پيامبر از سوى خدا و سخن گفتن خدا با او است. اين وحى بر اساس نيازى است كه نوع بشر به هدايت الهى دارد تا از يک طرف به سوى مقصدى كه ماوراى افق محسوسات و ماديات است، هدايت شود، و از طرف ديگر، به نياز زندگى اجتماعى او كه عبارت است از برخوردارى از يک قانون الهى، پاسخ مثبت داده شود. بنابراين، وحى، دريافت هدايت الهى است از راه اتصال ضمير پيامبر(ص) به غيب و ملكوت، و پيامبر واسطهاى ميان جهان انسانها و جهان غيب است.
در قرآن کریم، گاه برای ایماء و اشارههای شیاطین انس و جن نیز از واژه «وحی» استفاده شده است.