جستجوی پیشرفته
بازدید
24287
آخرین بروزرسانی: 1391/08/21
خلاصه پرسش
برای رفع عجله چه باید کرد؟
پرسش
برای رفع عجله چه باید کرد؟
پاسخ اجمالی

عجله و شتابزدگی از اموری است که در آموزه های دینی از آن نهی شده است، و منظور از آن، اقدام زود هنگام در انجام کارها است، و "شتاب‏ زدگى" با "سرعت" و "اقدام به موقع" تفاوت دارد. سرعت آن است که انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط لازم، فرصت را از دست ندهد و به انجام کار اقدام کند، در مقابل عجله، «تأنى» و «تثبّت» قرار دارد که به معناى درنگ و سنجش همه جانبه کار است.

 

توجه به آثار زیانبار و معایب عجله و ارزش درنگ و بردباری، که از ویژگی های پیامبران و نیکان است، سبب می شود که  آدمی کارى را جز با تأمّل و مهلت انجام ندهد و آرامش و سکون را در همه احوال رعایت کند؛ چون مدّتى بدین شیوه عمل کرد -و لو به سختی- این حالت عادت وى خواهد شد و صفت عجله از او زایل خواهد گشت و وقار و آرامش در او پدید خواهد آمد.

پاسخ تفصیلی

عجله و شتابزدگى به عنوان یک خوى ناپسند است که در رفتار انسان به صورت هاى گوناگون آشکار مى ‏شود، به این معنا که انسان پیش از فراهم شدن مقدمات انجام کار، اقدام به آن کند، کارى که نتیجه آن چیزى جز شکست یا انجام ناقص نخواهد بود؛ این بدان مى ‏ماند که انسان میوه را پیش از رسیدن و قابل استفاده شدن از درخت بچیند. کارى که نتیجه‏اش ضایع شدن میوه یا کم شدن فایده آن است، یا این که قبل از آمادگى زمین، بذر افشانى کند که نتیجه‏اش نابودى بذر یا کاهش محصول خواهد بود.

 

امام علی (ع) می فرماید: کسى که میوه را پیش از رسیدن بچیند، همچون کسى است که بذر خود را در زمین نامناسبى (مانند شوره‏زار) بپاشد، (چنین شخصى نیرو و سرمایه خود را تلف کرده و نتیجه‏اى عایدش نمى‏شود).[1]

 

تجربه، عقل و دین بر زشتى، زیانبارى و محکومیت عجله اتفاق نظر دارند و به نکوهش آن پرداخته‏اند؛ راغب اصفهانى، منشأ شتابزدگى را هوا و هوس دانسته و همین موضوع را دلیلی بر منع آن در قرآن ارزیابی کرده است.[2]

 

امیر مؤمنان (ع)، شتابزدگى را برخاسته از حماقت دانسته، مى‏فرماید: شتاب پیش از امکان (انجام کار) از ابلهى است.[3]

 

رسول اکرم (ص) نیز منشأ تأنّى و عجله را چنین بیان می کند که درنگ کاری خدایی و شتاب کاری شیطانی است.[4]

 

توجه به پیامدهای زیان بار عجله سبب می شود که ما از این صفت دوری کنیم و آرامش و وقار که نقطه مقابل آن است را سر لوحه زندگی مان قرار دهیم.

 

فرجام شتابزدگی

 

خصلت های شیطانى به طور قطع، مفسده‏ انگیز و زیان آفرین اند و هر یک از آنها علاوه بر این که خود، زشت و نکوهیده‏اند، پیامدهاى ناهنجارى را نیز سبب مى‏شوند که بر زشتى آنها مى‏افزاید، در همین راستا توجهتان را به برخى از آثار عجله، که در کلمات کوتاه  امیر مؤمنان (ع) آمده است جلب می کنیم:

 

1. پشیمانی:‏ «إِیَّاک‏ وَ الْعَجَلَ فَإِنَّهُ عُنْوَانُ الْفَوْتِ وَ النَّدَم‏»؛ از شتابزدگى بپرهیز که سرآغاز از دست رفتن (فرصت) و پشیمانى است.[5]

 

کارهایى که بدون تدبّر و فکر و اندیشه، شروع شود، به طور معمول به شکست و بد فرجامى مى‏ انجامد و پشیمانى به بار مى ‏آورد، چنان که به همین دلیل، انسان فرصت‏هاى طلایى و امکان انجام دوباره کار را نیز از دست مى‏دهد.

 

2. ناکامى:‏ «قَلَّ مَا تَنْجَحُ حِیلَةُ الْعَجُولِ»؛ بسیار کم اتفاق می افتد که تدبیر شتابگر، به پیروزى برسد.[6]

 

تعجیل و شتابزدگى، سبب مى‏شود که آدمى، همه جوانب کار را نسنجد و از این طریق، برخى از اسباب موفقیت را از دست مى‏دهد و در نتیجه به پیروزى مورد نظر دست نمى‏یابد و ناکام مى‏ماند.

 

3. لغزش و هلاکت‏: "کَثْرَةُ الْعَجَلِ یُزِلُّ"؛ شتابزدگى زیاد، انسان را مى‏لغزاند.[7] و "قَلَّ مَنْ عَجِلَ إِلَّا هَلَک‏"؛ کمتر کسى است که شتابزده باشد و دچار هلاکت نشود.[8]

 

بى تدبیرى و شتاب، در بسیارى از امور سبب مى‏شود که شتابگر، برخى از موانع و لغزشگاه‏ها را مشاهده نکند و هنگام عمل، گرفتار آنها شود و در نتیجه بلغزد یا به هلاکت افتد.

 

4. غم و اندوه: «الْعَجَلُ قَبْلَ الْإِمْکَانِ یُوجِبُ الْغُصَّة»؛ شتابزدگى پیش از امکان (کار) سبب اندوه مى‏گردد.[9]

 

شادابى و نشاط از ضروریات زندگى آدمى است و با غم و غصه بی مورد نمی توان به مقصود خود رسید و نباید آدمى با دست خود شادى و نشاط زندگى را به اندوه تبدیل کند.

 

امام علی (ع) پیامدهای دیگری برای عجله ذکر می کنند؛ به جهت اختصار از ذکر آن خودداری کرده و شما را به مطالعه سر فصلی که در همین زمینه در کتاب "غرر الحکم" موجود است دعوت می کنیم.

 

همان گونه که بیان شد، نقطه مقابل عجله،"تثبت" و "تانى" یعنى درنگ کردن، و با تفکر و تأمل و بررسى همه جوانب کارى را انجام دادن است.

 

در حدیثى از رسول خدا (ص) نقل شده است: مردم را عجله هلاک مى‏کند، اگر مردم با تأمل بیشتری کارها را انجام مى‏دادند کسى هلاک نمى‏شد.[10]

 

از این روایت استفاده مى‏شود که بیشترین ضرر و زیان هایی که متوجه انسان ها می شود، در اثر عجله است.

 

در همین زمینه، امام صادق (ع) مى‏فرماید: هر که در وقت نامناسب به کاری اقدام ورزد، تمام شدن آن نیز نابهنگام خواهد بود.[11]

 

از آنچه بیان شد نتیجه می گیریم که راه سعادت این است که انسان در هر کارى که قدم مى‏گذارد، با نهایت دقت و هشیارى و به دور از هرگونه عجله، جوانب آن را بررسى کرده و از هرگونه پیش‏داورى و اقدام عجولانه بپرهیزد و راه علاج شتابزدگی آن است که ضررهایی که بدان اشاره شد را به یاد آورده و آن گاه ارزش و نیکویی نقطه مقابل آن یعنى وقار و آرامش را که از ویژگی­های پیامبران و نیکان است به خاطر آورد، پس تصمیم بگیرد که کارى را جز با تأمّل و اندیشه انجام نداده و بردباری را در هیچ وضعیتی از دست ندهد. بعد از آن که شخصی با زحمت و تلاش، مدّتى را به این شیوه عمل کرد، وقار و  آرامش، عادت او شده و از عجول بودن دور خواهد شد.

 

در پایان نکته ای که توجه بدان ضروری است آن است که شتاب‏ زدگى، با سرعت و اقدام به موقع تفاوت دارد.

 

سرعت آن است که انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط لازم، فرصت را از دست نداده و به انجام کار بپردازد؛ از این رو استفاده از فرصت در کارهای خوب مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته است:

 

1. رسول خدا (ص): پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار، جوانیت را قبل از پیرى، سلامتت را قبل از بیمارى، ثروتت را قبل از تهی دستى، فرصت ها را قبل از گرفتارى، زندگانیت را قبل از مرگ.[12]

 

2.  امیر مؤمنان (ع): فرصت ها مانند گذشتن ابرها از دست خواهند رفت.[13]

 

3. امیر مؤمنان (ع): تأنّى و درنگ ستوده است در هر چیزى، مگر در کارهای نیک.[14]

 

4. امام باقر (ع): وقتى در صدد کار نیکى بر مى ‏آیى بی درنگ به آن اقدام کن؛ زیرا نمى‏دانى که بعدها چه پیش خواهد آمد.[15]

 

5. امام صادق (ع): هر که آهنگ خیرى کند، باید در آن شتاب کرده و به تأخیرش نیندازد؛ زیرا بنده گاهى عملى نیک انجام داده که خداوند در پاسخ آن می فرماید که ترا آمرزیدم و لغزش های بعدی تو را نیز نادیده خواهم گرفت‏.[16]

 



[1] نهج البلاغة، ص52، خ 5، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.

[2] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 548، الدار الشامیة، بیروت، 1412 ق.

[3] آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، ص 266، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366ش.

[4]طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ج 1، ص 334، کتابخانه حیدریه، نجف، 1385 ق.

[5] غرر الحکم، ص 267.

[6] همان.

[7] همان.

[8] همان.

[9] همان.

[10] برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص 215، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371 ق.

[11] صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج1، ص 100، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ق.

[12]طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 525، انتشارات دار الثقافة، قم، 1414 ق.

[13] غرر الحکم، ص 473.

[14]همان.

[15] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 142،ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.

[16] همان، ح 6.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها