جستجوی پیشرفته
بازدید
45874
آخرین بروزرسانی: 1391/08/21
خلاصه پرسش
راز داری را تبیین کنید. راه های حفظ آن و عوامل افشای راز چیست؟
پرسش
از شما تقاضا دارم که راز داری را تبیین کنید و راه های حفظ آن و عوامل افشای راز چیست؟ این پرسش سه قسمت دارد: (تبیین راز داری-راه حفظ آن-عوامل افشا). با تشکر
پاسخ اجمالی

رازداری، فضیلتی اخلاقی است که در توفیق یافتن به انجام کارها و سعادت و نیک بختی انسان ها نقش بسزایی دارد. امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگهداری رازها است. ایشان در سخنی دیگر، رسیدن به موفقیت را در سایه راز داری دانسته و فرموده است: موفق ترین کارها آن است که پنهان کاری آن را فرا گیرد.

در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیم های او می شود، چنان که امام صادق(ع) فرمود: برملا کردن راز، )مایه) سقوط است.

رازها بر دو گونه است: راز های خویشتن و راز های دیگران. فاش کردن رازهای خوب خویش سبب ایجاد حسادت و توقع بی جای دیگران و رازهای ناخوشایند خویشتن موجب شماتت دشمنان، ناراحتی دوستان و موجب ذلت و خفت شخص در برابر ظاهر بینان می گردد. اما فاش نمودن راز دیگران نیز در بسیاری از مواردی موجب دامن زدن به مفاسد اجتماعی و کینه و دشمنی می شود.

عوامل افشای راز عبارت اند: پرحرفی، دوستی و رفاقت، احساساتی شدن و عصبانیت، جهالت و نادانی نسبت به سرانجام بد افشای راز، دشمنی نسبت به صاحب راز، وجود امکانات و وسایل ارتباطی عمومی از جمله: تلفن، اینترنت و... .

راه های حفظ راز نیز عبارت اند: از کم حرفی و سکوت، تقویت اراده و عادت نفس به نگهداری اسرار، آگاهی و اندیشه نسبت به سرانجام وخیم افشای راز و تقویت ایمان و ترس از پروردگار.

پاسخ تفصیلی

رازداری، فضیلتی اخلاقی است که در توفیق یافتن به انجام کارها و سعادت و نیک بختی انسان نقش بسزایی دارد. برای تبیین هرچه بیشتر موضوع راز داری، این بحث را در چند قسمت پی می گیریم.

1. ضرورت رازداری

چنین نیست که انسان راز خویش با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز و با محرم اسرار درد دل کردن، روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران دلگرم و آرام می شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خالق ستار و پرده پوش است.

اما زمانی که اسرار، نگفتنی است یا شنوای راز، محرم نیست، دل باید صندوق و نگاه دار باشد و از امانت خویش به بهترین صورت امانت داری کند و آن را به گاه ضرورت نیز جز به امانتدار نسپارد و این فرموده زیبای امیرالمؤمنین علی (ع) را در نظر داشته باشد که فرمود: «صَدْرُ الْعَاقِلِ‏ صُنْدُوقُ سِرِّهِ»؛[1] سینۀ انسان عاقل، صندوق اسرار است.

در حکمت های بلند بزرگان آمده است: «صدور الاحرار، قبور الاسرار»؛[2] سینه های آزاد مردان، گور رازها است. باید دلی پاک و ایمانی محکم و اراده ای استوار داشت، تا به افشای راز این و آن نپرداخت. اگر انسان بتواند هر چه کمتر از اسرار مردم مطلع باشد، بهتر است و احتمال فاش کردن آن هم کمتر.

امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «اَلظَّفَرُ بِالحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّأیِ وَالرَّأْیُ بِتَحصینِ الأَسْرار»؛[3] پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگهداری رازها است.

پس هر که سرّ و نهان خویش فاش کند رأى و اندیشه را محافظت نکرده از حزم‏ و دور اندیشى خارج گشته و در نتیجه به مقصودش نمى ‏رسد.[4]

آن حضرت در سخنی دیگر، رسیدن به موفقیت را در سایه راز داری دانسته و فرموده است: « أَنْجَحُ‏ الْأُمُورِ مَا أَحَاطَ بِهِ الْکِتْمَانُ.»؛[5] موفق ترین کارها آن است که پنهان کاری آن را فرا گیرد.

در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیم های او می شود، چنان که امام صادق(ع) فرمود: «اِفشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ»؛[6] برملا کردن راز، (مایه) سقوط است.

2. حفظ کردن رازهای خود و دیگران

راز هایی که انسان در سینه دارد بر دو گونه است: راز های خویشتن، و راز های دیگران. آدمی از هر کسی دیگر به راز داری خویش، تواناتر و شایسته تر است و آن گاه که او سرّ دل می گشاید و تأکید می کند که این راز میان ما دو نفر بماند، چه بسا او نیز با دیگری همان راز را در میان نهد و تأکید ورزد که این راز میان ما دو نفر بماند. سپس این عمل سلسله وار ادامه یابد تا جایی که راز آدمی، آشکار و عمومی شود. چه زیبا گفته آن شاعر حکیم: «کُلُ سِرٍ جاوَزَ الأثنینِ شاعَ»؛[7]هر رازی که از دو نفر فراتر رفت پخش خواهد شد.

در این حال، گناه آن جز بر گردن خود شخص نیست که بار نخست، راز خویشتن را بی هیچ تأمل و تدبر به کسی که محرم اسرار و راز نگهدار نبوده، گفته است. چنین شخصی نمی تواند از دیگران به خاطر افشای رازش دل گیر و خشمگین شود؛ زیرا خود نیز پیش از همه از راز داری خویش دست برداشته است. حضرت علی (ع) به راز گشایان چنین می فرماید: «وَالْمَرءُ اَحفَظُ لِسرِّهِ وَ رُبَّ ساعٍ فیما یَضُرُّهُ»؛ [8] و انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند.

گفتنی است که رازهای خود انسان نیز از دو حال خارج نیستند؛[9]یا این که از سعادت، نیک فرجامی انسان است، و یا از شقاوت، ناکامی و بدبختی او. در هر دو حال پنهان نگهداشتن رازهای خویش، وظیفه است؛ زیرا افشای رازها در مورد اول باعث زیاد شدن دشمنی دشمنان، باعث ایجاد حسادت و توقع بی جای دیگران می باشد و اگر از قسم دوّم باشد افشای رازها باعث شماتت دشمنان، ناراحتی دوستان و موجب ذلت و خفت شخص در برابر ظاهر بینان می گردد.[10]

فاش نمودن راز دیگران نیز در بسیاری از موارد موجب دامن زدن به مفاسد اجتماعی و کینه و دشمنی می شود. «حفظ لسان» و «کنترل زبان» در مباحث اخلاقی و روایات، جایگاه مهمی دارد و به موضوعاتی چون: دروغ، غیبت، افتراء، لغو و بهتان و در بخشی هم به «رازداری» مربوط می شود. کسی که نتواند راز دار مردم باشد، گرفتار یک رذیله اخلاقی و معاشرتی است و باید در رفع آن بکوشد. تقوا و تمرین می تواند راهی مناسب به شمار آید.

پس در هر حال انسان نباید رازهای خود و دیگران را فاش نماید و در اختیار نامحرمان قرار بدهد.

به تعبیر امام علی(ع): «سِرُّکَ أَسِیرُکَ‏ فَإِذَا أَفْشَیْتَهُ صِرْتَ أَسِیرَهُ»؛[11] راز تو اسیر تو است، اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای.

3. عوامل افشای راز

اسباب و عواملی که در افشای راز نقش بسزایی دارند عبارت اند از:

1. پرحرفی و سست زبانی(زبان لغی):[12]  اشخاص پرحرف، برای اشباع میل سخن گویی، از هر دری سخن به میان می آورند و یافته های خویش را به دیگران انتقال می دهند. چنین کاری سبب پرده برداشتن از اسرار آدمی می شود.

2. دوستی و رفاقت:[13] شخص دانای اسرار باید توجه داشته باشد که مرز دوستی و رفاقت را از حریم اسرار پنهانی خویش جدا کند و نه تنها اسرار خود، بلکه اسرار شخصی دیگران را نیز در اختیار دوستانش قرار ندهد.

امام صادق(ع) فلسفه این کار را چنین بیان می فرماید:  «لَا تُطْلِعْ‏ صَدِیقَکَ‏ مِنْ سِرِّکَ إِلَّا عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا»؛[14] دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز که اگر دشمنت هم آن را بداند، به تو زیان نرساند. شاید دوستت نیز روزی دشمنت شود.

3. احساساتی شدن و عصبانیت:[15] آنهایی که بازیچه احساسات نمی شوند و بر خشم خویش مسلط هستند، بر حفظ اسرار خود و دیگران تواناترند.

4. جهالت و نادانی نسبت به سرانجام بد افشای راز.[16]

5. دشمنی نسبت به صاحب راز.[17]

6. وجود امکانات و وسایل ارتباطی عمومی از جمله: تلفن، اینترنت و...

خلاصه این که در یک تعبیر می توان عوامل کلی افشای راز را چنین بیان کرد: تاریکی قلب، ضعف ایمان، سستی زبان، عادت به اذیت و آزار دیگران.[18]

4. راه های حفظ راز

1. کم حرفی و سکوت: رسول اکرم(ص) می فرماید: نجات مؤمن در حفظ زبانش است.[19]

2. تقویت اراده و عادت نفس به نگه داری اسرار.[20]

3. آگاهی و اندیشه نسبت به سرانجام وخیم افشای راز.[21]

4. تقویت ایمان و ترس از پروردگار.[22]

 

[1]. نهج البلاغة، (للصبحی صالح)، ص، 469.

[2]. ملا صدرا‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوى، محمد، ج 1، ص 477، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383 ش‏.

[3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، محقق، مصحح، فیض الإسلام‏، ص 477، هجرت، قم، چاپ اوّل، 1414 ق.

[4]. فیض الاسلام اصفهانى، على نقى، ترجمه و شرح نهج البلاغة( فیض الإسلام)، ج 6، ص 1111، مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض الإسلام، تهران، چاپ پنجم، 1379 ش.‏

[5]. تمیمى آمدى، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائى، سید مهدى، ص 211، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوّم، 1410 ق.‏

[6]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ص 315، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوّم، 1404 ق.‏

[7]. تحف العقول، ص 368.

[8]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، ص 402.  

[9]. نراقی، ملّا احمد، معراج السّعادة، ص 417، هما، بی جا، تکراری، بی تا.

[10]. معراج السّعادة، ص 417.

[11]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 403 .

[12].  مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی- الأصول و الروضة، محقق، مصحح، شعرانى، ابوالحسن‏، ج 1، ص 338، المکتبة الإسلامیة، تهران‏، چاپ اوّل، 1382 ق‏.

[13]. شهید ثانى، زین الدین بن على‏، کشف الریبة، ص 44، دار المرتضوی للنشر، بى جا، چاپ سوّم، 1390 ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان‏، ج 72، ص 269، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم‏، 1403 ق.

[14]. بحار الأنوار، ج 72، ص 71.

[15]. بحار الأنوار، ج ‏70، ص 280.

[16]. شرح الکافی- الأصول و الروضة، ج 1، ص 338.

[17]. بحار الأنوار، ج‏72، ص 269. 

[18]. شرح الکافی- الأصول و الروضة، ج 1، ص 338. 

[19]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، ج 2، ص 114، دارالکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق.

[20]. معراج السّعادة، ص 417.

[21]. بحار الأنوار، ج ‏50، ص 31.

[22]. بحار الأنوار، ج ‏50، ص 31.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها