جستجوی پیشرفته
بازدید
17411
آخرین بروزرسانی: 1392/03/01
خلاصه پرسش
آیا در نماز میّت، طهارت شرط است؟ و وقتی نماز میّت به جماعت خوانده می‌شود، ثواب صف آخر نماز میّت چیست؟
پرسش
آیا در نماز میّت، طهارت شرط است؟ و وقتی نماز میّت به جماعت خوانده می‌شود، ثواب صف آخر نماز میت چه می‌باشد؟
پاسخ اجمالی
گرچه نماز میت مستحب است که به جماعت خوانده شود،[1] اما در برخی شرایط مانند نمازهای یومیّه نیست؛ برای نمونه طهارت در خواندن نماز میّت شرط نیست.[2]
درباره ثواب خواندن نماز میّت روایاتی وارد شده است؛ مانند:
امام علی(ع) فرمود: «هرکس به دنبال جنازه‌اى برود خداوند تبارک و تعالى چهار حصّه از ثواب براى او می‌نویسد. یک قسمت براى این‌که به دنبال جنازه رفته است و قسمت دیگر، به جهت خواندن نماز میّت و قسمت دیگر، براى انتظار کشیدن تا پایان دفن و قسمت دیگر، هم براى تعزیت صاحب مصیبت».[3]
امام باقر(ع) فرمود: «هر کس با جنازه‏اى راه بیفتد تا آن‌گاه که بر او نماز میّت بخواند و سپس باز گردد او را یک قیراط[4] پاداش است، و اگر با آن جنازه پیاده برود تا او دفن شود براى او دو قیراط پاداش می‌باشد و قیراط به اندازه [کوه‏] احد است».[5]
همچنین در روایات آمده است که ایستادن در صف آخر نمار میّت، با فضیلت‌تر از صف‌های جلویی است(برعکس نماز جماعت‌های شبانه‌روزی که صف اول دارای فضیلت بیشتری است):
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در نماز میّت بهترین جاى، صفّ آخر است».[6] و «بهترین صف‏ها در نمازهاى یومیّه، صف اول است و بهترین آنها در نماز میّت، صف آخر می‌باشد».[7]
در ادامه این روایات آمده است که به جهت اختلاط نشدن زنان با مردان، زنان برای رعایت این فرمایش رسول خدا(ص) به صف آخر رفتند، و هر چند رسول خدا(ص) مرادشان از این فرمایش زنان بود، امّا چون‏ به طور مطلق بر زبان آن‌حضرت جارى شد فضیلت آن هم به طور مطلق بوده و شامل مردان و زنان می‌شود.[8] و ایستادن در صف آخر برای صف‌های مردان و ایستادن در صف آخر برای صف‌های زنان فضیلت دارد.
 

[1]. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی مع التعلیقات، تعلیقات: امام خمینی، خویی، سید ابو القاسم، گلپایگانی، سید محمد رضا، مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 334، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1428ق؛ امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 338، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[2]. توضیح المسائل (محشّی)، ج 1، ص 334.
[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 161، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق. 
[4]. «قیراط» از ریشه «قرط» و جمع آن «قَرَارِیط» است که به این معانی آمده است: یک قسمت از بیست و چهار قسمت چیزى (24/ 1)، نیم دانگ و یا یک چهارم از یک ششم دینار. همچنین گفته می‌شود که عبارت از نصف یک دهم دینار است. در نزد یونانیان عبارت است از یک حبّه خرنوب (نوعى سیب بد مزه) و نیم دانگ است، و درهم نزد آنها دوازده حبه است. در مساحت عبارت از پهناى یک انگشت است. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 712، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[5]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 161.
[6]. همان، ص 169.
[7]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 306، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[8]. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 1، ص 448 – 449، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1419ق؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ‌ج 14، ص 32، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها