جستجوی پیشرفته
بازدید
8400
آخرین بروزرسانی: 1393/08/12
خلاصه پرسش
شأن نزول و تفسیر آیه 104 نساء در مورد سستی‌نورزیدن در جنگ چیست؟
پرسش
شأن نزول و تفسیر آیه 104 نساء چیست؟
پاسخ اجمالی
به دنبال آیات مربوط به جهاد و هجرت، آیه  104 سوره نساء براى زنده کردن روح فداکارى در مسلمانان می‌گوید: هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید.
این سخن اشاره به این دارد که هرگز در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعى به خود نگیرید، بلکه همیشه در مقابل چنین افرادى روح تهاجم را در خود حفظ کنید؛ زیرا این حالت از نظر روانى اثر فوق العاده‏اى در کوبیدن روحیه دشمن دارد.
آیه در مقام روحیه دادن به مجاهدان صحنه‌های نبرد است. و ضمن بیان یکی از تاکتیک‌های نظامی خطاب به مؤمنان و مجاهدان می‌فرماید تمام مجاهدت‌ها، ناراحتی‌ها و رنج‌های شما از دیدگاه خدا مخفى نیست و بدون پاداش نخواهد ماند.
 
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم در ارتباط با یکی از تاکتیک‌های نظامی خطاب به مؤمنان و مجاهدان می‌فرماید: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً»؛[1]و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج می‌‏بینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج می‌بینند، ولى شما امیدى از خدا دارید که آنها ندارند و خداوند، دانا و حکیم است.
شأن نزول
از عکرمه نقل شده است؛ این آیه به مناسبت رفتن مسلمانان به سوى بدر که ابو سفیان در جنگ احد، قرار گذاشته بود، نازل شده است. (ماجرای بدر صغرا)
برخى نیز معتقدند نزول آیه به مناسبت تعقیب سپاهیان ابو سفیان، پس از شکست احد و رفتن مسلمانان تا «حمراء الاسد» می‌باشد.[2]
داستانش از ابن عباس و بعضى دیگر از مفسران چنین نقل شده است:
پس از حوادث دردناک جنگ احد، پیامبر اسلام(ص) بر فراز کوه احد رفت و ابو سفیان نیز بر کوه احد قرار گرفت و با لحنى پیروزمندانه فریاد زد: اى محمد! یک روز ما پیروز شدیم و روز دیگر شما؛ یعنى این پیروزى ما در برابر شکستى است که در بدر داشتیم.
پیامبر اسلام(ص) به مسلمانان فرمود: فوراً به او پاسخ دهید.
مسلمانان گفتند: هرگز وضع ما با شما یکسان نیست. شهیدان ما در بهشت‌اند و کشتگان شما در دوزخ.
ابو سفیان فریاد زد و این جمله را به صورت یک شعار افتخار آمیز گفت: «لنا العزى و لا عزى لکم»؛ ما داراى بت بزرگ «عزى» هستیم و شما ندارید.
پیامبر(ص) فرمود شما هم در برابر شعار آنها بگویید: «اللَّه مولینا و لا مولى لکم»؛ سرپرست و تکیه گاه ما خدا است و شما سرپرست و تکیه گاهى ندارید.
ابو سفیان که خود را در مقابل این شعار زنده اسلامى ناتوان می‌‏دید، دست از بت «عزى» برداشت و به دامن بت «هبل» در آویخت و فریاد زد «اعل هبل»؛ سربلند باد هبل.
پیامبر دستور داد که این شعار جاهلى را نیز با شعارى نیرومندتر و محکم‌تر بکوبند و بگویند «اللَّه اعلى و اجل»؛ خداوند برتر و بالاتر است.
ابو سفیان که از این شعارهاى گوناگون خود بهره‌‏اى نگرفت فریاد زد: میعادگاه ما سرزمین بدر صغرا است.
مسلمانان از میدان جنگ با زخم‌ها و جراحات فراوان بازگشتند، در حالى‌که از حوادث دردناک اُحد سخت ناراحت بودند. در این هنگام این آیه «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ» نازل شد و به آنها هشدار داد که در تعقیب مشرکان کوتاهى نکنند و از این حوادث دردناک ناراحت نشوند، مسلمانان نیز امر خدا را گردن نهادند و با همان حال و با بدن مجروح به تعقیب دشمن برخاستند و در دل آنان رعب و وحشت انداختند و تا «حمراء الاسد» مشرکان را دنبال کردند. و مشرکان با سرعت از مدینه دور شدند و به مکه بازگشتند.[3]
این داستان، نشان دهنده دو نوع طرز تفکر و جهان‌بینى است.
در جهان‌بینى شرک بت‌ها؛ مانند هبل و عزّى پشتوانه معنوى قرار می‌‏گیرند، در حالى‌که خودشان می‌‏دانند که آنها هیچ قدرتى ندارند و فقط یک سمبل هستند.
ولى در جهان‌بینى توحیدى پشتوانه عظیمى وجود دارد و آن نیروى الهی است. خدایى که به همه چیز قدرت دارد و شکست و پیروزى در دست او است. البته، همان‌گونه که می‌دانیم شکست یا پیروزى را خداوند بدون حساب و کتاب به کسى یا گروهى نمی‌‏دهد، بلکه معیارها و قوانینى دارد که از آن به سنت‌‏هاى الهی تعبیر می‌‏شود.[4]
تفسیر آیه
در جنگ علاوه بر آمادگى نظامى به آمادگى روحى هم نیاز است. دلیرى و اقدامات بدون تردید و بیم و هراس همان است که در این آیه به آن اشاره شده است.
آیه در مقام روحیه دادن به مجاهدان صحنه‌های نبرد و براى زنده کردن روح فداکارى در مسلمانان است.
خدای متعال در این آیه یادآور می‌شود که در جهاد با کفار سستى نکنید؛ زیرا اگر با خود بیندیشید و تأمّل کنید می‌فهمید که در نبرد با دشمنی که با شما می‌جنگد چه قدر مزیت دارید.
همان طور که شما درد و رنج می‌کشید؛ زخم می‌خورید و کشته می‌شوید، آنها نیز چنین مشکلاتی دارند، اما  فضیلت شما بر آنها این است که - علاوه بر شرافت و منافع دنیوى- آن نور ایمان و حقیقت تقوا که در قلبتان نفوذ کرده چنین ایجاب نموده که در اعمالتان امیدوار به رحمت الهى و فیوضات اخروى، می‌باشید و آنان چنین امیدى ندارند، بلکه فقط براى منافع ناچیز دنیوى؛ نظیر به دست آوردن غنائم و... خود را بزحمت می‌اندازند و این تفاوت بزرگى است بین شما و آنها. و عمده پیروزی مؤمنان از ایمان و امید آنها سر چشمه گرفته، و گر نه چون در بیشتر جنگ‌هایى که در اسلام واقع شده شمار کافران بسیار زیادتر از تعداد مسلمانان بود، همین طور در ابزار و تجهیزات جنگى آنها مجهزتر بودند. با این حال غالباً شکست می‌خوردند. و این نبوده مگر از جهت ایمان مؤمنان که به قوّت ایمان و خلوص شمشیر می‌زدند.[5]
در پایان براى تأکید بیشتر می‌‏فرماید فراموش نکنید که تمام این ناراحتی‌ها، رنج‌ها، تلاش‌ها، کوشش‌ها و احیاناً سستی‌‏ها و مسامحه ‏کاری‌هاى شما از دیدگاه علم خدا مخفى نیست: «وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً».[6] بنابر این بدون پاداش نبوده، و از آن غفلت نخواهد شد.[7]
 

[1]. نساء، 104.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏3، ص 159، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. همان، ص 160.
[4]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏2، ص 552، بی‌جا، بی‌تا.
[5]. ر. ک: بانوی اصفهانی، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏4، ص 152- 153، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[6]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏4، ص 106- 109، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش؛ کوثر، ج ‏2، ص 552.
[7]. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، ج 6، ص 176، تهران، مرکز نشر کتاب، چاپ اول، 1380 ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها