جستجوی پیشرفته
بازدید
15897
آخرین بروزرسانی: 1390/12/23
خلاصه پرسش
سبب تقدیم جار و مجرور بر «رجل» در سورۀ یس: «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى ..» و سبب تأخیر آن از «رجل» در سورۀ قصص چیست؟
پرسش
سبب تقدیم جار و مجرور بر «رجل» در سورۀ یس: «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى ..» و سبب تأخیر آن از «رجل» در سورۀ قصص چیست؟
پاسخ اجمالی

این که چرا کلمه و یا جمله ای در آیه ‏اى مقدّم شده و همان، در آیه دیگر مؤخر شده است، در برخی تفاسیر و کتاب های علوم قرآنی به آن پرداخته شده و در علّت آن چنین گفته اند: چون بافت آیه به تنهایى در جایی تقدیم را اقتضا مى ‏کند، ولی در جای دیگر تأخیر را می طلبد. لذا همین دو آیۀ مورد بحث را نیز به عنوان نمونه ذکر کرده اند که «رجل» در آیۀ شریفه – از سوره یس- به جهت این است که بافت آیه در بارۀ توصیف اصحاب شهر (انطاکیه) به زیاده‏ روى در نافرمانى از فرستاده ‏هاى خداوند آمده است، ‏و از مردى خبر مى ‏دهد که به پیام آن فرستاده‏ ها ایمان آورده و قومش را به پیروى از آنان نصیحت مى ‏کند؛ یعنی آنچه در این آیه اهمیت داشته، همان کار این مرد بوده که نصیحت کافران است، و باید هرکسی به آن اهتمام داشته باشد، امّا تقدیم «رجل» (فاعل) بر جارّ و مجرور در سورۀ قصص، مطابق با اصل تقدیم فاعل بر جارّ و مجرور است؛ چون بافت آیه در انتشار خبر کشته شدن است، و این مرد در این داستان خصوصیّت داشته و تأکید بر خود «رجل» به عنوان «رجل واحد» بوده است.

پس، در آن آیه ای که «رجل» مقدّم شده، تأکید اصلی بر خود «رجل» بوده است، اما در آن آیه ای که مقدّم نشده، تأکید و اهتمام بر کار و عمل فرد است.

پاسخ تفصیلی

در سوره های «یس» و «قصص» دو آیه وجود دارد که از جهت الفاظ به هم شباهت دارند، در این فرصت هرکدام از این آیات، جدا گانه بررسی می شوند:

1. «وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِین‏»؛[1] و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید!

خداوند در آیۀ شریفه، مى‏ فرماید: مردى (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با سرعت و شتاب به سراغ گروه کافران آمد و گفت: اى قوم من! از فرستادگان خدا پیروى کنید.

«رجل» در این آیه، فاعل برای «جاء» است و نام این مرد را غالب مفسران «حبیب نجّار» ذکر کرده‏اند. او از کسانى بود که در برخوردهاى نخستین با رسولان پروردگار به حقّانیت دعوت آنها و عمق تعلیماتشان پى برد، و مؤمنى ثابت قدم و مصمّم از کار در آمد، هنگامى که به او خبر رسید که در قلب شهر مردم بر این پیامبران الهى شوریده‏اند، و شاید قصد شهید کردن آنها را دارند، سکوت را مجاز ندانست، و چنان که از کلمه «یَسْعَی» بر مى ‏آید با سرعت و شتاب خود را از دورترین نقطۀ شهر وارد مرکز شهر شد و آنچه در توان داشت در دفاع از حق فروگذار نکرد. تعبیر به «رجل» به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نکته است که او یک فرد عادى بود، قدرت و شوکتى نداشت، و در مسیر خود تک و تنها بود، در عین حال نور و حرارت ایمان آن چنان او را روشن و گرم ساخته بود که از دورترین نقطۀ شهر وارد معرکه شد، و به نصیحت کافران پرداخت تا مؤمنان عصر پیامبر (ص) در آغاز اسلام که عدّه قلیلى بیش نبودند، از آن مرد سرمشق بگیرند و بدانند حتى یک نفر مؤمن تنها نیز داراى مسئولیت است و سکوت براى او در دفاع از حق جایز نیست.[2]

با این بیان، روشن می شود که تأخّر «رجل» (به عنوان فاعل) و تقدّم جار و مجرور به جهت این بوده که اهتمام و عنایت روی شخص خاصّی نبوده، چرا که این مسئولیّت همگان است؛ زیرا هرکسی باید ایمان به پیامبر و فرستادۀ خدا در زمان خود داشته باشد و در دفاع از او تلاش و کوشش نماید؛ بلکه اهتمام، به آمدن مردی از دورترین نقطۀ شهر برای دفاع از حقّ و نصیحت کافران است.

2. «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَةِ یَسْعى‏ قالَ یا مُوسى‏ إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحینَ»؛[3] مردى با سرعت از دورترین نقطۀ شهر [مرکز فرعونیان‏] آمد و گفت: «اى موسى! این جمعیّت براى کشتن تو به مشورت نشسته ‏اند فوراً از شهر خارج شو، که من از خیرخواهان توأم!».

 «رجل» در این آیه شریفه نیز فاعل برای «جاء» است که ظاهراً همان کسى بود که بعداً به عنوان «مؤمن آل فرعون»  معروف شد، و نامش «حزقیل» بود و از خویشاوندان نزدیک فرعون محسوب مى ‏شد و آن چنان با آنها رابطه داشت که در این گونه جلسات شرکت مى‏ کرد. او از وضع جنایات فرعون رنج مى ‏برد. هنگامى که احساس کرد پیامبر زمان او حضرت موسی (ع) در خطر است با سرعت خود را به او رسانید و موسى (ع) را از چنگال خطر نجات داد که نه تنها در این ماجرا که در ماجراهاى دیگر نیز تکیه گاهى براى موسى (ع) بود.[4]

در این آیه، «رجل» بر جار و مجرور مقدّم شده است، و جمله «مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ» قید است براى «جاء»؛ بعید نیست نکته ‏این تقدیم این باشد که عنایت و اهتمام به آمدن «حزقیل» و خبر دادنش به موسى (ع) بوده است.[5] به بیان دیگر، این مرد در این داستان خصوصیّت داشته و تأکید بر خود «رجل» به عنوان «رجل واحد» بوده است.[6]

این که چرا کلمه و یا جمله ای در آیه ‏اى مقدّم شده و همان، در آیه دیگر مؤخر شده است،[7] در کتاب های علوم قرآنی به آن پرداخته شده و در علّت آن چنین گفته اند: چون بافت آیه به تنهایى در جایی تقدیم را اقتضا مى ‏کند، ولی در جای دیگر تأخیر را می طلبد. لذا همین دو آیۀ مورد بحث را نیز به عنوان نمونه ذکر کرده اند که «رجل» در آیۀ شریفه – از سوره یس- به جهت این است که بافت آیه در بارۀ توصیف گروهی از مردم به زیاده‏ روى در نافرمانى از فرستاده ‏هاى خداوند آمده است، ‏و از مردى خبر مى ‏دهد که به پیام آن فرستاده‏ ها ایمان آورده و قومش را به پیروى از آنان نصیحت مى ‏کند؛ یعنی آنچه در این آیه اهمیت داشته، همان کار این مرد بوده که نصیحت کافران است، و باید هرکسی به آن اهتمام داشته باشد، امّا تقدیم «رجل» (فاعل) بر جارّ و مجرور در سورۀ قصص، مطابق با اصل تقدیم فاعل بر جارّ و مجرور است؛ چون بافت آیه در انتشار خبر کشته شدن است.[8]

خلاصه این که: در سورۀ یس که جار و مجرور مقدّم شده و «رجل» مؤخّر، تأکید و اهتمام بر کار و عمل فرد از روی ایمان است، ولی در سورۀ قصص که «رجل» مقدّم شده و جار و مجرور مؤخّر، تأکید اصلی بر خود «رجل» بوده است.

 

[1]. یس، 20.

[2]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏ 18، ص 348، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 75، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. (با اندکی تلخیص و تغییر)

[3] قصص، 20.

[4]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 51 و 52؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 21.

[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 75.

[6]. سیوطى‏، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 567، دار الکتاب العربى‏، بیروت، چاپ دوم، 1421ق.

[7]. البته، تقدیم و تأخیر دارای اقسامی است که در این باره به منابع علوم قرآنی مراجعه شود.

[8]. ر.ک: الکواز، محمد کریم – سیدى، سید حسین،‏ سبک ‏شناسى اعجاز بلاغى قرآن‏، ص 300، نشر سخن، تهران، چاپ اول، 1386ش؛ البغدادی، سلیمان بن عبد القوى بن عبد الکریم،‏ الإکسیر فی علم التفسیر، ص 189 – 201، مکتبة الآداب‏، قاهره، چاپ دوم، بی تا.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    752798 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    730668 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    643223 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    642837 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    638936 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    576570 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    576504 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    558756 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    558659 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • می خواهم دعا کنم همسرم در زندگی مطیع من باشد آیا در این زمینه دعایی از اهل بیت (ع) به ما رسیده است؟
    544545 Practical 1389/02/22
    دعاها، لازم نیست حتماً به زبان عربى خوانده شوند؛ هرچند به عربی بهتر است، حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است.نکته مهم تر این که انسان باید شرایط دیگر تأثیر گذاری دعا ...