لطفا صبرکنید
19077
- اشتراک گذاری
برای دست یابی به نتیجه ای مناسب پاسخ را در سه بخش ارائه می نماییم.
یک. انجام یا اقدام اعمال با دست یا پای راست و اهمیت آن (مربوط به دنیا)
دو. اصحاب یمین و نامه اعمال به دست راست (مربوط به آخرت)
سه. آیا این امور اعتباری، یا حقیقی و تکوینی هستند؟
بخش اول:
دست راست و چپ هر دو مخلوق و نعمت خداوند هستند و بر هر کدام از آن دو حقوقی هست که از این جهت فرقی بین آن دو نمی باشد.
امّا در عین حال می بینیم در آموزه های اسلامی برای دست، پای راست فضیلت هایی بیان شده که برای دست، پای سمت چپ نیست، به عنوان نمونه حدیثی بیان می کنیم.
امام صادق (ع) به دنبال نماز، ریش خود را با دست راست می گرفت و سه بار می گفت: بار خدایا گرفتاری و سختیم را بگشا. پس برای دست، پای راست فضیلتی هست که برای دست و پای چپ نیست.
بخش دوم:
در متون دینی مطالبی به چشم می خورد که دلالت می کند دست راست در آخرت نیز از فضلیت برخوردار است؛ مثلا در شأن نزول آیه «و اصحاب الیمین ...» از جابر جعفی از امام باقر (ع) نقل شده شده که علی (ع) فرمود: روز دوشنبه پیامبر به نبوت رسید و صبح سه شنبه من به او ایمان آوردم پیامبر نماز می گزارد و من طرف راستش نماز می گزاردم در حالی که هیچ مردی غیر از من با او نماز نمی خواند و خداوند آیه وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ... را نازل فرمود.
فخر رازی در مورد اصحاب یمین سه دیدگاه نقل می کند:
1. کسانی که نامه اعمالشان را با دست راستشان می گیرند.
2. اصحاب قوت و نیرو (با توجه به این که غالباً نیروی دست راست بیش از دست چپ است از این رو به آنان اصحاب یمین می گویند).
3. اصحاب نور و هدایت. ابن عباس از پیامبر (ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: خداوند آفریدگانش را بر دو قسم آفرید و مرا در بهترین آنان قرار داد و آن سخن خداوند است که فرمود: وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ پس من از اصحاب یمین بلکه بهترینشان هستم. علی بن إبراهیم می گوید: یمین علی أمیر المؤمنین (ع) و أصحاب و شیعه آن حضرت هستند.
با توجه به شأن نزول و روایاتی که در این موضوع وارد شده به دست می آید که به خاطر سرشت نیکو و نورانیت و اعمال نیک به آنان اصحاب یمین می گویند ضمن آن که نامه اعمالشان نیز به دست راستشان داده می شود.
بخش سوم
تمام جعلیات و احکام الاهی از امور اعتباریه هستند، امّا اعتباریات شرعی برخلاف اعتباریات فردی و شخصی که ممکن است امور وهمی و خیالی باشند ریشه در امور حقیقی دارند و آثاری بر آن مترتب است.
شیعه بر این باور است که احکام الاهی تابع مصالح و مفاسد است که به آن ملاکات احکام می گویند. بر این اساس آنچه برای دست راست بیان شد از همین باب است.
برای دست یابی به نتیجه ای مناسب پاسخ را در سه بخش ارائه می نماییم.
یک. انجام یا اقدام اعمال با دست یا پای راست و اهمیت آن (مربوط به دنیا)
دو. اصحاب یمین و دادن نامه اعمال به دست راست (مربوط به آخرت)
سه. آیا این امور اعتباری، یا حقیقی و تکوینی هستند؟
بخش اول:
حقیقت انسان به نفس و روح اوست که جسم به عنوان ابزاری در خدمت او می باشد و از این جهت فرقی بین اعضای او نیست که هر کدام در جایگاهشان دارای ارزش خاص و ویژه خود می باشند، امّا به طور طبیعی تفاوت هایی بین این اعضا وجود دارد که لازمه آفرینش است همچنان که در نظام عالم آفرینش نیز به صورت تکوینی وجود دارد، از این رو می بینیم برخی از اعضا مثل سر بر برخی دیگر مانند انگشت شرافت دارند.
دست راست و چپ هر دو مخلوق و نعمت خداوند هستند و بر هر کدام از آن دو حقوقی هست که از این جهت فرقی بین آن دو نمی باشد.[1]
امّا در عین حال می بینیم در آموزه های اسلامی برای دست، پای راست فضیلت هایی بیان شده که برای دست، پای چپ نیست، به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره می کنیم.
1.در حدیثى معصوم (ع) می فرمود: هر که پس از هر نمازى با دست راست ریش خود را بگیرد و سه بار بگوید: «یا ذا الجلال و الاکرام ارحمنى من النار ... غُفِرَ لَهُ وَ رُضِیَ عَنْه»[2]
امام صادق (ع) به دنبال نماز، ریش خود را با دست راست می گرفت و سه بار می گفت: بار خدایا گرفتاری و سختیم را بگشا.[3]
2.از امامان (ع) نقل شده، فضیلت وارد شدن در مسجد این است که هنگام ورود به مسجد اول پای راست را بگذاری و هنگام خارج شدن اول پای چپ را بگذاری.[4]
از این رو همان طور که صریح روایات بیان می کند برای دست و پای راست فضیلتی هست که برای دست و پای چپ نیست بر این اساس اینها اموری شرعی هستند که آثاری دنیوی و اخروی بر آن بار می شود.
بخش دوم:
در متون دینی مطالبی به چشم می خورد که دلالت می کند دست راست در آخرت نیز از فضلیت برخوردار است؛ مثلا در شأن نزول آیه «و اصحاب الیمین ... »[5] از جابر جعفی ازامام باقر (ع) نقل شده که علی (ع) فرمود: روز دوشنبه پیامبر به نبوت رسید و صبح سه شنبه من به او ایمان آوردم پیامبر نماز می گزارد و من طرف راستش نماز می گزاردم در حالی که هیچ مردی غیر از من با او نماز نمی خواند و خداوند آیه وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ... را نازل فرمود.[6]
فخر رازی در مورد اصحاب یمین سه دیدگاه نقل می کند:
1. کسانی که نامه اعمالشان را با دست راستشان می گیرند.
2. اصحاب قوت و نیرو (با توجه به این که غالباً نیروی دست راست بیش از دست چپ است از این رو به آنان اصحاب یمین می گویند).
3. اصحاب نور و هدایت.[7]
ابن عباس از پیامبر (ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: خداوند آفریدگانش را بر دو قسم آفرید و مرا در بهترین آنان قرار داد و آن سخن خداوند است که فرمود: وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ پس من از اصحاب یمین بلکه بهترینشان هستم.[8] علی بن إبراهیم می گوید: یمین علی أمیر المؤمنین (ع) و أصحاب و شیعه آن حضرت هستند.[9]
معناى روایت قمى این مىشود که یمین، على (ع) است، و اصحاب یمین اصحاب آن جناب و شیعیان او هستند.
به هر حال روایت از باب نشان دادن مصداق بارز آیه است، نه این که بخواهد بفرماید آیه شریفه در خصوص على (ع) و شیعیانش نازل شده.[10]
از آیات شریفه استفاده می شود که اصحاب محشر سه قسمت می شوند: سابقون و اصحاب یمین و اصحاب شمال. الف. سابقون کسانى هستند که خردلى نافرمانى نکردند که معصومین می باشند؛ مثل انبیاء و اوصیاء آنها، ب. مقربان در پیشگاه الاهى اصحاب یمین مؤمنین هستند و لو آلوده ببعض معاصى شدهاند، ج. اصحاب شمال غیر اهل ایمان هستند.[11]
با توجه به شأن نزول و روایاتی که در این موضوع وارد شده به دست می آید که به دلیل سرشت نیکو و نورانیت و اعمال نیک به آنان اصحاب یمین گفتند ضمن آن که نامه اعمالشان نیز به دست راستشان داده می شود.[12]
بخش سوم.
اما پیرامون این پرسش که آیا این امور امری اعتباری هستند یا تأثیر حقیقی و تکوینی دارند؟
در این باره گفت: اولاً تمام احکام شرعی از جعلیات و امور اعتباریه هستند،
ثانیا این بدان معنا نیست که از امور وهمی و خیالی هستند، بلکه اعتبارات شرعی بر اساس مصالح و مفاسد است این مصالح ممکن است در خود جعل حکم باشد یا چیزی که این حکم به آن تعلق گرفته است (متعلَّق حکم). پس احکام شرعی در عین اعتباری بودن حقیقی است و آثاری بر آن مترتب می شود. البته قوانین و احکام همیشه دائر مدار مصالح و حکمتهاى غالبى است، نه حکمتهاى عمومى.[13]
به هر حال این باور شیعه است که احکام الاهی تابع مصالح و مفاسد هستند که به آن ملاکات احکام می گویند،[14] لذا احکامی که برای دست راست بیان شد، از همین باب است، اگر چه اکنون نمی توان نسبت به فلسفه و آثاری که بر استفاده از دست راست مترتب می شود به صورت علمی و عینی داوری کرد و آنها را برشمرد.
در پایان تذکر این مطلب ضروری است که با توجه به روایت پیامبر اسلام (ص) اساساً تقدیم سمت راست بر چپ در هر کار و هر چیزی مورد عنایت الاهی است: "و قال النبی (ص) إن الله یحب التیامن فی کل شیء"؛[15] پیامبر فرمود خداوند تقدیم راست در هر چیزی را دوست دارد.
[1] از «محمد بن مسلم» روایت شده که امام صادق (ع) فرمود: «مردى از کنارم گذشت در حالى که من در نماز بوده، دست چپم را براى دعا بلند کرده بودم، به من گفت: اى بنده خدا! با دست راستت دعا کن، گفتم: اى بنده خدا! ذات اقدس الاهى حقى بر این دست دارد همانند حقى که بر آن دست دارد. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 480، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 هـ ش.
[2] همان، ص 546.
[3] همان، ص 566، اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّی کُرْبَتِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.
[4] حر عاملی، وسائلالشیعة، ج 5، ص 246، ح 6458، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[5] واقعه، 27.
[6] حسکانى، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 2، ص 300، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1411 ق.
[7] فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، ج 29، ص 404، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ سوم، 420 ق.
[8] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 16، ص 120، مؤسسه الوفا، بیروت – لبنان، 1404.
[9] قمى، على بن ابراهیم، تفسیرالقمی، ج 2، ص 348، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش.
[10] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 19، ص 220، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
[11] طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 94، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش.
[12] شاید گفته شود آنهایی که انسان های درست کاری هستند امّا دست راستشان قطع شده و یا این که انسان های بدکاری هستند و دست چپشان قطع شده نامه اعمالشان را چگونه می گیرند؟ در قیامت همه انسان ها با خلقتی تام و کامل محشور می شوند.
[13] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 346.
[14] بجنوردى، حسن بن آقا بزرگ موسوى، القواعد الفقهیة، ج 7، ص 336، نشر الهادی، چاپ اول، قم- ایران، 1419 ه ق، هو أنّ الحقّ عندنا الإمامیّة أنّ الأحکام تابعة للمصالح و المفاسد التی نسمّیها بملاکات الأحکام.
[15] ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج2، ص 200، سید الشهداء، قم، 1405ق.