لطفا صبرکنید
14987
با توجّه به معانی هرکدام از واژه های مزبور، فرقشان روشن می شود:
1. «رَیف» (به فتح)، به معنای روستا است،[1] اما «رِیف» (به کسر)؛ یعنی، زمینى که در آن کشت و گیاه باشد. همچنین زمین نزدیک به آب را رِیف می نامند.[2]
2. «قَریَه» از ریشۀ «قَرى»، به معناى «جمع شدن» است،[3] و چون قَریه مرکز اجتماع مردم است، این نام بر آن نهاده شده است. [4] از این جا روشن مىشود که قریه تنها به معناى روستا نیست، بلکه هر گونه آبادى و مرکز اجتماع انسان ها -چه از روستا و چه از شهر- را شامل مى شود. در بسیارى از آیات قرآن کریم، این واژه به «شهر» یا «هر گونه آبادى» اطلاق شده است.[5]
3. «الضَّیْعَة»، به معنای «ملک» و «زمین حاصل خیز» است.[6]
[1]. بستانى، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربی - فارسی، ص 416، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[2]. همان، ص 449؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 5، ص 64 و 65، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[3]. ابو الحسین، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، محقق و مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ج 5، ص 78، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1404ق.
[4]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 669، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 83، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ و ر.ک: داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 112 و 113، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول، 1375ش.
[6]. فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 572؛ واسطى زبیدى، محب الدین، حسینى، سید محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیرى، على، ج 11، ص 315، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق.