جستجوی پیشرفته
بازدید
15090
آخرین بروزرسانی: 1399/11/11
خلاصه پرسش
چرا ابن سینا موضوع منطق را از معقولات ثانویه به معرف و حجت تغییر داد؟
پرسش
به چه علت ابوعلی سینا موضوع منطق را از معقولات ثانویه به معرف و حجت تغییر داد؟
پاسخ اجمالی

از دریچۀ نگاه ابن سینا هر دانش به دنبال کشف مجهولات خاصی می‌گردد که آن مجهولات؛ مسائل آن علم را تشکیل می‌دهد. این مسائل در هر علمی دربارۀ چیز خاصی بحث می‌کند که از آن به «موضوع علم» یاد می‌کنیم. در واقع «موضوع یک علم» محور اساسی مباحث و عامل انسجام مسائل آن و عامل افتراق آنها از مسائل سایر علوم است.

منطق ابزاری است که در همۀ علوم به کار می‌آید و رابطۀ نزدیکی با تعریف و تقسیم علم - به طور مطلق نه علم خاص- دارد، به طوری که تغییر در تقسیم علم؛ باعث تغییر در برخی از مسائل یا حتی موضوع آن می‌شود. با تقسیم علم به تصور و تصدیق توسط فارابی؛ موضوع علم منطق نیز توسط ابن سینا تغییر یافت؛ یعنی طبق دیدگاه فارابی منطق از دو قسم معلومات بحث می‌کند تا ذهن از خطای در این دو محور حفظ شود. به همین علت موضوع منطق می‌بایست به چیزی تغییر پیدا کند که این مسائل در محور آن جمع شوند. ابن سینا با تأمل در این تقسیم موضوع علم منطق را از معقولات ثانیه به معرٌف و حجٌت تغییر داد. در بخش معرف منطق؛ یک سری قواعد؛ برای درست تعریف کردن مفردات بیان می‌شود و در قسمت حجت، مباحث مربوط به استدلال و حفظ از خطا در آن بررسی می‌گردد.

پاسخ تفصیلی

هر علم دارای مبادی مهمی است. یکی از مبادی مهم هر علم "موضوع علم" است. قبل از این‌که به گفت‌وگو پیرامون موضوع منطق و علت تغییر موضوع منطق توسط ابن سینا بپردازیم. سزاوار است خود موضوع را در چشم اندازی وسیع نظاره کرده، تعریف، تقسیمات، جایگاه آن در یک دانش و ضرورت آن‌را بررسی کنیم.[1]

موضوع علم

هر دانشی مجموعه‌ای از داده‌ها و اطلاعات است که حول یک محور گرد آمده و نام یک علم را گرفته‌اند، محور مزبور، موضوع آن علم است. به بیان دیگر؛ موضوع علم محور اساسی مباحث آن علم است. بنابراین عامل اتحاد معلومات گوناگون در تحت عنوان یک دانش و افتراق آنها از سایر علوم، همانا موضوع علم است؛ از این‌رو هر علمی بدان محتاج است.[2]

تعریف موضوع

شیخ الرئیس در بیان موضوع می‌گوید: «موضوعات چیزهایی هستند که آن دانش از احوال آنها و عوارض ذاتیه‌شان گفت‌وگو می‌کند».[3]

ابن سینا مسائل هر علم را نیز این‌گونه تفسیر می‌کند: «مسائل قضایایی هستند که محمولات آنها عوارض ذاتیه برای موضوعات علوم، یا نوعی از آن یا عوارض ذاتیه آن است و در هر علمی آنچه مشکوک بوده و تحصیلش طلب می‌گردد، همین مسائل است».[4]

بر این اساس، اگر از دریچۀ چشم ابن سینا، علوم را نگاه کنیم، درمی‌یابیم که هر دانش به دنبال کشف مجهولات خاصی می‌گردد که همگی احوال و عوارض یک چیز هستند؛ از این‌رو پیکرۀ هر علم را اطلاعات در مورد این امر تشکیل می‌دهد. این اطلاعات در قالب قضایا یا همان مسائل علم، خود را نشان می‌دهد. بنابراین سنگ بنای هر دانش در قضایا است که به آنها مسائل علم گویند و همه‌ی این قضایا به نحوی از یک چیز خبر می‌دهند که آن‌را «موضوع علم» نام می‌نهند.

بعد از تقسیم علم به تصور و تصدیق توسط فارابی،[5] منطق هم که ابزار کشف مجهولات در علوم بود با تغییر موضوع مواجه شد.

در واقع موضوع منطق، "معلوم" است از آن جهت که ما را به مجهول می‌رساند، اما چون معلومات حصولی(با این تقسیم) به دو قسم تقسیم می‌شوند، قهراً موضوع در تحقق خارجی دو نوع از افراد پیدا می‌کند، قسمی تصوری و قسمی تصدیقی.

با این تقسیم؛ منطق به تبع مسئولیت خود می‌بایست از هر دو قسم معلومات بحث کند تا ذهن از خطا در این دو محور حفظ شود. به همین علت موضوع منطق می‌بایست به چیزی تغییر پیدا کند که این مسائل در محور آن جمع شوند. ابن سینا با تأمل در این تقسیم موضوع علم منطق را از معقولات ثانیه به معرٌف و حجٌت تغییر داد. در بخش معرف منطق؛ یک سری قواعد؛ برای درست تعریف کردن مفردات بیان می‌شود و در قسمت حجت، مباحث مربوط به استدلال و حفظ از خطا در آن بررسی می‌گردد.

اما برخی از منطقی‌ها بر این باورند که موضوع منطق، همان معقولات ثانی منطقی است. در توضیح این گفتار باید گفت: معقولات، یعنی معانی کلیه؛ به دو قسم اوٌلی و دومی تقسیم می‌شوند. معقولات اولی آن مفاهیم کلیه‌ای هستند که ذهن در برخورد با عالم خارج به دست می‌آورد مثل مفهوم انسان(مفاهیم حقیقی) در مقابل، معقولات ثانی مفاهیم کلیه‌ای هستند که از تحلیل عقلی «معقولات اولی» حاصل می‌گردند. (اعتباریات نفس الامری). معقولات ثانی به نوبۀ خود، به دو نوع فلسفی و منطقی تقسیم می‌گردند. اگر در معقولات ثانی نظر عقل به حیثیت خارجی مفهوم باشد، معقول ثانی را فلسفی گویند و اگر متوجه وجهۀ ذهنی آن باشد آن‌را منطقی نامند.[6]

از این رهگذر آشکار می‌گردد که تمام بخش‌های اساسی منطقی، غیر از بخش کوچکی که مربوط به الفاظ است، در اطراف و احوال معقولات ثانی منطقی است. بنابراین موضوع منطق از دیدگاه اینان هم‌چنان "معقولات ثانی منطقی" است.[7]

 


[1]. « ضرورت فراگیری علم منطق»، 26801؛ « اصطلاحات ابتدایی علم منطق»، 107680.

[2]. هادوی تهرانی، مهدی، گنجینه خرد، ج 1، ص 270، مبادی منطق، تهران، الزهرا، چاپ اول، 1369ش.

[3]. همان، ج 1، مبادی منطق، ص 271 -272، به نقل از منطق شفاء، مجلد سوم ،ج 5، کتاب البرهان، ص 155.

.[4] همان.

[5]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 5، ص 31، سیر فلسفه در اسلام.

.[6] گنجینه خرد، ج 1، مبادی منطق، ص 295.

[7]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: سؤال 1307 (سایت: 2582)؛ هادوی تهرانی، مهدی، گنجینه خرد، ج 1، ص 292- 300.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها