لطفا صبرکنید
35464
- اشتراک گذاری
تمام موجودات محسوس هستی ریشه ماده اولیه واحدی به نام " آب" دارند. در این میان انسان این گل سرسبد جهان هستی نیز هم از آب تکوّن یافته است. آب نطفه ماده اولیه خلقت انسان است و از طرفی 80 % از کلّ بدن انسان را نیز آب تشکیل می دهد، که این مطلب هم در قرآن و روایات و هم در علم روز به اثبات رسیده است. البته اولین انسان که حضرت آدم و حوّاء باشند به تصریح قرآن از خاک آفریند.
از نظر اسلام انسان موجودی والا و ارجمند و دارای کرامتی عظیم است و این کرامت و ارزش الهی انسان به خاطر تن مادی او نیست، بلکه به خاطر ارزش و جایگاهی است که در نظام هستی بر اساس روح الهی خویش دارا ست. انسان از دو جنبه روح و جسم برخوردار است. روحی که کیفیّت و چگونگی آن بر انسان نامعلوم و کاملاً مخفی است، چنان که خدا می فرماید: "وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلا". [1] قرآن با این بیان عجز انسان را در شناخت روح به وضوح بیان می دارد، ولی در مورد ماده اولیه جسم انسان این گونه نبوده. خدا در قرآن و معصومین در احادیث رسیده و یا ادعیه منقوله با بیانات متفاوت، ماده اولیه آن را به روشنی بیان داشته اند. البته این بحث دامنه زیادی دارد. توضیح کامل آن در حد کتاب مفصلی می تواند باشد که ما ذیلاً به اجمالی از آن تفصیل بسنده خواهیم نمود.
قرآن و ماده خلقت تمام موجوادات
در این که ماده خلقت تمام موجودات هستی از چیست، قرآن به صراحت اعلام می دارد که همه از آب آفریده شده اند. چنان که می فرماید: "و هر موجود زندهاى را از آب آفریدیم". [2] نیز فرمود: "و خداوند هر جنبندهاى را از آبى آفرید". [3] البته منظور از تمام موجودات تنها موجودات مادی و محسوس اند نه موجوداتی؛ مانند ملائکه و ... . [4] و چون انسان نیز جزو موجودات زنده هستی است، پس او نیز از آب آفریده شده است.
قرآن و ماده خلقت انسان
از آن جهت که انسان گل سرسبد خلقت است، در ماده حیاتی او بالخصوص آیاتی وارد شده است:
الف. ماده خلقت انسان اولیه
در مورد ماده خلقت اولین انسان (حضرت آدم و حوّاء)، در ظاهر تعبیرات قرآن اختلاف هایی وجود دارد و قرآن تعبیر واحدی در مورد آن به کار نبرده است که ذیلا به آنها می پردازیم.
1. خاک
قرآن می فرماید ما آدم و حوّاء را از خاک آفریدیم . "اى مردم! اگر نسبت به رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از "مضغه" [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل تا براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)"!. [5] این آیه با اشاره به امکان معاد این گونه استدلال نموده است که: "ما همانیم که شما را (در ابتدای خلقت) از خاک آفریدیم". هر چند در این آیه فرموده: "شما" و نفرمود: "آنها یعنی آدم و حواء را"، ولی از آن جا که خلقت همه انسان ها نیز از آن دو بزرگ وار بوده است، این تعبیر قرآن صحیح خواهد بود. [6]
2. گِل
خدا در رابطه با این که انسان از گل آفریده شده است، می فرماید: "از آنان بپرس: آیا آفرینش (و معاد) آنان سختتر است یا آفرینش فرشتگان (و آسمانها و زمین)؟! ما آنان را از گل چسبندهاى آفریدیم!". [7] باز در جای دیگر می فرماید: "او کسى است که شما را از گل آفرید". [8] همچنین در آیه ای دیگر می فرماید: "او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد". [9] توجه به این نکته لازم است که گل ماده ای است که از خاک تشکیل شده است. منظور از خلقت انسان که از گِل می باشد، اولین انسان ها یعنی حضرت آدم و حوا (ع) هستند. [10]
3. گِل متعفّن
سوّمین ماده ای که منشأ خلقت مادّی انسان شمرده شده است « گِلِ متعفّن » است: "وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ما انسان را از گِل خشکیدهاى (هم چون سفال) که از گِل بد بوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم"! [11] هر چند در این آیه انسان خاصی را خلق شده از گل متعفن ذکر ننموده است، ولی با توجه به آیات دیگر روشن می شود که منظور انسان اولیه است. چنان که فرمود: "نگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده، میآفرینم". [12] که این خلقت را مربوط به دوره سجده ملائکه می نماید که معلوم است منظور آفرینش حضرت آدم و حواء (ع) است. چنان که از قول شیطان در علت عدم سجده نکردن بر حضرت آدم آورده است: "گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى، سجده نخواهم کرد"! [13] و در این جا تصریح می نماید به این که بشری که از خاک آفریده شده است ( به طور مستقیم ) حضرت آدم و حواء (ع) می باشند.
4. گِل خشک
چهارمین و آخرین مادّه ای که خلقت انسان اولیه را به آن نسبت داده است گل خشک است. چنان که می فرماید: "انسان را از گِل خشکیدهاى همچون سفال آفرید". [14] و روشن است که منظور خلقت حضرت آدم و حوا هستند، نه تمام انسان ها و این نسبت دادن به تمام و نوع انسان به این جهت است که بقیه از ایشان منشعب شده اند. [15]
علت اختلاف در تعبیر چیست؟
اما علت این اختلاف در تعبیر تناقض گویی قرآن نیست. چنان که شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اصل آدم از خاک بوده، چون قرآن مىفرماید: " آدم را از خاک خلق کرد"، چیزى که هست خاک مذکور را گل کرد، هم چنان که فرموده: "تو آدم را از گل آفریدى"، آن گاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، هم چنان که فرموده: " آدمى را از گل گندیده خلق کردم" آن گاه آن گل را گذاشت تا خشک شد: "از گل خشکیده" بنابراین، تناقضى در این تعبیرهاى مختلف قرآن نیست؛ زیرا حالات مختلف مبدأ خلقت آدمى را بیان میکند". [16]
ب. ماده خلقت انسان های بعدی
در مورد منشأ پیدایش انسان های بعد از حضرت آدم و حوّاء (ع) نیز می فرماید: "او کسى است که از آب، انسانى را آفرید". [17] در آیه ای دیگر فرمود: « همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بیقدر آفرید". [18] و در جای دیگر فرمود: "آیا شما را از آبى پست و ناچیز نیافریدیم". [19] در آیاتی دیگر نیز به این مسئله اشاره نموده و می فرماید: "پس انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده؟ از آبى جهنده (مختلط از زوجین) آفریده شده است. که از میان صلب (مرد) و استخوانهاى سینه (زن) بیرون مىآید". [20] پس قرآن با آیات خویش به روشنی بیان می کند که؛ اولاً: تمام موجودات محسوس از آب خلق شده اند و ثانیاً: انسان اولیه از خاک و گِل آفریده شده است و بقیه انسان ها نیز از آب (نطفه) آفریده شده اند، ولی منظور از این آب چه آبی است ؟ که در ادامه باید به آن بپردازیم.
منظور از آبی که ماده حیاتی انسان شمرده شده است
منظور از این آبی که قرآن آن را منشأ خلقت انسان معرفی نموده است، سه چیز می تواند باشد. یکی: آب معمولی که از اکسیژن و هیدروژن تشکیل یافته است. دیگری: آب نطفه و منی انسان. سوم : منظور هر دو باشد؛ چرا که 80 % کلّ بدن انسان را آب تشکیل می دهد و همو به توسط آب منی تکوّن یافته است. [21]
ماده خلقت انسان در روایات
آب نطفه
چنان که در روایاتی در رابطه با آیه 54 از سوره فرقان که قبلا بحث شد، آمده است که منظور از آب در این آیه، آب نطفه است. [22]
یَا مَنْ "خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرا ". این جمله قسمتی از جمله 84 دعای شریف جوشن کبیر است که در واقع برگرفته از قسمتی از آیه شریفه 54 سوره فرقان است. پس بنابراین منظور از این دعا نیز با توجه به تفاسیری که ذیل این آیه و آیات مشابه قبلا گذشت و تایید روایات موجود که در چند سطر قبل بیان گردید، روشن می شود منظور از این آبی که در این دعا وارد شده است، آب نطفه است.
توضیحی مختصر در مورد دعای شریف جوشن کبیر
از امام زین العابدین و ایشان از پدر بزرگوارش امام حسین و ایشان از رسول اکرم (ص) نقل کرده اند که این دعا را حضرت جبرئیل (ع) برای پیامبر گرامی (ص) آورد. پیامبر گرامی (ص) در یکی از غزوات جوشن و لباس نظامی بسیار سنگینی پوشیده بود که بدن مبارک آن حضرت را به درد آورده بود. حضرت جبرائیل نازل گشته و عرض نمود: یا محمد پروردگارت تو را سلام مىرساند و مىفرماید این جوشن را از تن آر و بخوان این دعا را که او امان است از براى تو و امت تو". [23]
نتیجه:
جمله ای که در دعای شریف جوشن کبیر آمده است، در واقع برگرفته از آیه 54 از سوره فرقان است و با آیات دیگر قرآن و روایات و علم روز کاملا همخوانی داشته و منظور از آبی که در آن ماده اولیه خلقت انسان معرفی شده است، آب نطفه است.
نمایه های مرتبط:
1. ماده ی اوّلیه جهان، شماره سؤال 272 (سایت: 1903) .
2. قرآن و خلقت انسان، سؤال 731 (سایت: 911) .
3. مراحل خلقت جهان و انسان از منظر قرآن و کتاب مقدس، سؤال 515 (سایت: 562) .
[1] - الاسراء، 85، و در باره روح از تو مىپرسند، بگو: "روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است".
[2] - الانبیاء، 30.
[3] - نور، 45.
[4] - طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق ، ج 14، ص 279.
[5] - الحج، 5.
[6] - مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج 14 ، ص 23 ؛ طباطبائی ، محمد حسین ، المیزان فی تفسیر القرآن ، همان ، ج 8 ، ص 21.
[7] - الصافات، 11.
[8] - الانعام، 2.
[9] - السجده، 7.
[10] - طباطبائی ، محمد حسین ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 12 ، ص 151.
[11] - الحجر، 26.
[12] - الحجر ، 28.
[13] - الحجر، 33.
[14] - الرحمن، 14.
[15] - مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ج 5 ، ص 148.
[16] - المیزان، همان، ج 12، ص 151. به نقل از : طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو - تهران، چاپ سوم، 1372 ش ، ج 16 ، ص 517.
[17] - الفرقان، 54.
[18] - سجده، 7 و 8.
[19] - المرسلات، 20.
[20] - الطارق، 5 و 6 و 7.
[21] - المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج 15، ص 229 ؛ تفسیر نمونه، همان، ج 15، ص 126 و ج 14، ص 508 و 509.
[22] - علامه مجلسى، بحار الأنوار، 110 جلد، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى ، ج 35 ، ص 360 الی 363 ، جمعا 6 حدیث.
[23] - قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، انتشارات اسوه ، ص 86.