جستجوی پیشرفته
بازدید
13501
آخرین بروزرسانی: 1392/08/08
خلاصه پرسش
آیا روایت منتسب به پیامبر گرامی اسلام(ص) مبنی بر این‌که «هر پیامبری حواری دارد و حواری من زبیر است» دارای سند صحیح و معتبر است؟
پرسش
آیا روایت معروف منقول از پیامبر گرامی اسلام(ص) مبنی بر این‌که «هر پیامبری حواری دارد و حواری من زبیر است» دارای سند صحیح و معتبر است؟
پاسخ اجمالی
زبیر بن عوام بن خویلد بن اسد بن عزی بن قصی، یکی از اصحاب رسول خدا(ص) است که مادرش صفیه دختر عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف، عمه پیامبر اسلام است.[1] او در زمان رسول خدا(ص) خدمات قابل توجهی به اسلام در جنگ‌ها و یاری رساندن پیامبر اکرم(ص) داشت و مورد تعریف و تمجید آن‌حضرت قرار گرفت از جمله این‌که از پیامبر اکرم نقل شده است: «لکلّ نبیّ حَوَارِیٌّ و حوارییّ الزّبیر»؛[2] برای هر پیامبری یاور و یاری کننده است و یاور و یاری کننده من زبیر است. و یا در نقل دیگری فرمود: «الزُّبَیْرُ ابْنُ عَمَّتِی، وَ حَوَارِییَّ مِنْ أُمَّتِی‏»؛[3] زبیر پسر عمه و یاورم از امت من است.
این روایت در منابع اولیه شیعی نقل نشده است، هر چند برخی از کتاب‌های متأخر آن‌را از اهل سنت نقل کرده‌اند،[4] اما حتی با فرض پذیرش سند روایت، تشبیه زبیر به «حواری»،[5] به جهت یاری رساندن و کمک‌های او به پیامبر(ص) بوده است،[6] چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ کَما قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه»؛[7] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! یاوران خدا باشید همان‌گونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خداییم». و «فَلَمَّا أَحَسَّ عیسى‏ مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»؛[8] هنگامى که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان [شاگردانِ مخصوصِ او] گفتند: «ما یاوران خداییم».
زبیر پس از رحلت رسول اکرم(ص)
زبیر بعد از رحلت رسول اکرم(ص) با ابوبکر بیعت نکرد و از جمله کسانی بود که به زور از او بیعت گرفتند و پس از قتل عثمان با حضرت امام علی(ع) بیعت کرد، اما مدتی نگذشت که بیعت خود را شکست و با عایشه در جنگ جمل بر امام علی(ع) خروج کرد و در روز جنگ، حضرت علی(ع) او را سرزنش کرد و گذشته‌ها را به او یادآور شد و زبیر نیز به خطای خود اعتراف کرد و دست از جنگ کشید و به سوی مدینه بازگشت که هنگام برگشت در بین راه به دست یک عرب بیابان‌نشین که  زبیر را سبب شعله‌ور شدن آتش جنگ جمل می‌دانست با حیله و فریب کشته شد.[9]
با توجه به بیان مختصری از زندگانی و حالات زبیر بن عوام در زمان رسول خدا و پس از آن باید گفت: شیعه هیچ‌گاه خدمات زبیر را در دوران رسول اکرم(ص) و خویشاوندی او را با آن‌حضرت انکار نمی‌کند اما لقب حواری را منحصر به زبیر و از القاب اختصاصی او و یا تأییدی بر رفتار و حالات و صفات او بعد از رحلت آن‌حضرت نمی­داند، علاوه بر آن‌که بر اساس مبانی شیعی، روایت اشاره شده در پرسش نیز چندان قابل اعتماد نیست و با فرض پذیرش آن نیز همان‌گونه که خدمات او در جنگ‌ها سبب شد تا پیامبر به او لقب «حواری» بدهد، بیعت‌شکنی و خروج بر امام بر حق که خود زبیر به حقانیت او اعتراف و اقرار نموده و با غیر او تا مدت‌ها بیعت نکرده می‌تواند او و عملکردش را پس از رحلت رسول اکرم(ص) مورد نکوهش قرار بدهد و هیچ منافاتی نیز وجود ندارد که شخصی در برهه‌ای از زمان به جهت کارهای خوبی که دارد مورد توجه و تشویق قرار بگیرد و همین شخص در بخش دیگری از زمان با عملکرد ناپسندی که از خود بروز داده مورد نکوهش و سرزنش باشد و یا بر عکس.
 

[1] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 226،‏ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اوّل، 1404ق.
[2]. همان؛ بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق: قلعجی، عبد المعطی، ج ‏3، ص 227، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1405ق؛ دیار بکری‏، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس‏، ج ‏1، ص 172، دار الصادر، بیروت، بی‌تا.
[3]. شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 22، ص 272، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق.
[4]. ر.ک: مدنی شیرازی، على خان بن أحمد، الطراز الأول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول‏، ج ‏7، ص 345، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث‏، مشهد، چاپ اول، 1384ش.
[5]. یاران مخصوص حضرت عیسی(ع).
[6]. راغب أصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‏، محقق و مصحح: داوودى، صفوان عدنان، ص 263، دار القلم، الدار الشامیة، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[7]. صف، 14.
[8]. آل عمران، 52.
[9]. ابن أبی طاهر، احمد بن أبی طاهر، بلاغات النساء، ص 59، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها