جستجوی پیشرفته
بازدید
25437
آخرین بروزرسانی: 1397/07/09
خلاصه پرسش
آیا امکان دارد زندگی و سرگذشت حضرت حزقیل نبی(ع) را توضیح دهید؟ آیا نام دیگر ایشان ذوالکفل است؟
پرسش
آیا امکان دارد زندگی و سرگذشت حضرت حزقیل نبی(ع) را توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی
حضرت حزقیل(ع)، سومین خلیفه از خلفای حضرت موسی(ع) پس از یوشع و کالب بن یوفنا بود که به نبوّت بنى اسرائیل مبعوث شد.[1] او پسر بوذى (بوزی)[2] یا نوری[3] بود. حزقیل را «ابن العجوز» گویند؛ زیرا مادرش پیرزنى عقیم بود که صاحب فرزندى نمی‌شد تا عاقبت در سن پیرى از خدا فرزندى درخواست کرد و خداوند حزقیل را به او داد.[4]
در روایات از حضرت حزقیل با عنوان «حزقیل نبی» یاد شده است.[5] مشهور مورّخان و مفسّران گفته‌اند که حزقیل همان ذوالکفل است که از پیامبران بوده[6] و در قرآن بعد از نام اسماعیل و ادریس[7] نام برده شده است. درباره علت موسوم شدنش به این نام گفته‌‌ شده که؛ هفتاد پیغمبر را از قتل نجات داد و به آنها گفت: شما با آسایش خاطر بروید؛ زیرا اگر من یک نفر کشته شوم، بهتر از آن است که همه شما کشته شوید. چون یهودیان به نزد حزقیل آمده و در مورد هفتاد پیغمبر از او سؤال کردند، به آنها گفت: از آن‌جا رفتند و من نمی‌دانم کجا هستند. خداى تعالى ذوالکفل را نیز از شرّ آنها حفظ فرمود.[8]
برخی گفته‌اند: مدفن ذوالکفل که همان حزقیل است، نزدیک حلّه می‌باشد.[9]
در روایات، درباره حضرت حزقیل نبی می‌خوانیم:
1. هشام بن سالم می‌گوید: عبد الأعلی مولی بنی سام از امام صادق(ع) در حضور من درباره روایتی که در میان مردم شایع بود، می‌پرسد و امام(ع) فرمود: «خدای عزّ و جلّ به حزقیل پیامبر(ع) وحی نمود که به فلان پادشاه خبر ده که خداوند جان تو را فلان روز خواهد گرفت. حزقیل نزد آن پادشاه آمد و پیغام پروردگار را رساند، پس او از وحشت از تخت پادشاهى فرو افتاد و به حزقیل گفت: به من مهلت ده تا کودکم را بزرگ کنم و امورم را سرانجام دهم. خداى تعالى به حزقیل وحى کرد، من به او پانزده سال مهلت دادم، حزقیل گفت: پروردگارا! قسم به عزّتت تو می‌دانى که من هرگز دروغ نگفته‌ام. خداوند فرمود: تو فقط بنده مأمورى از جانب من هستى، این مطلب را به او ابلاغ کن».[10]
2. از امام باقر و امام صادق(ع) در باره آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْت...»،[11] نقل شده است: «این قوم اهل شهرى از شهرهاى شام و از بنى اسرائیل بودند و تعداد آنها هفتاد هزار نفر بود که بیمارى طاعون برخی اوقات میان آنها شایع می‌شد و احساس کردند این بیماری تازه میان آنان رایج شده است. ثروتمندان از شهر خارج شدند و مستمندان به جهت فقر در شهر باقى ماندند؛ لذا مرگ و میر بیشتر در میان فقرا واقع شد و بیشتر ثروتمندانى که از شهر فرار کرده بودند، نجات پیدا کردند، بعد از این ماجرا، فقرا گفتند: اگر ما هم از شهر خارج شده بودیم زنده می‌ماندیم، و ثروتمندان گفتند: اگر ما در شهر مانده بودیم، می‌مردیم، پس فقرا نیز تصمیم گرفتند، مانند اغنیا از شهر خارج شوند، بار دیگر که طاعون شایع شد همگى از بیم مرگ از شهر خارج شدند و در شهرها به راه افتادند تا به شهر ویرانى رسیدند که طاعون اهالى آن‌جا را هلاک کرده بود. وقتى بار و وسایل همراه خود را نهادند، امر الهى مبنى بر مرگ آنها صادر شد، پس همگى هلاک شدند و استخوان‌هایشان هم پوسید، آن‌گاه پیامبرى از پیامبران الهى به نام حزقیل از کنار آنها عبور کرد و با دیدن استخوان‌هاى پوسیده آنها گریست و در مقام مناجات گفت: پروردگارا! اگر تو بخواهى در همین لحظه می‌توانى آنها را زنده سازى، در همان دم خداوند آنها را زنده کرد».[12]
 

[1]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏1، ص 457، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق: امامی، ابو القاسم، ج ‏1، ص 71، سروش، تهران، چاپ دوم، 1379ش؛ البدایة و النهایة، ج ‏2، ص 3؛ الکامل فی التاریخ، ج ‏1، ص 210؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏13، ص 383، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. ابن قتیبة، أبو محمد عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشة، ص 51، الهیئة المصریة العامة للکتاب، قاهرة، چاپ دوم، 1992م؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏2، ص 3، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج ‏3، ص 4، مکتبة الثقافة الدینیة، بور سعید، بی‌تا.
[3]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏1، ص 210، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[4]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏1، ص 457؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق خلیل شحادة، ج ‏2، ص 102، دار الفکر، بیروت، چاپ دوم، 1408ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏2، ص 604، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. ر.ک: برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏2، ص 553 – 554، دار الکتب الإسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371ق؛ شیخ صدوق، التوحید، محقق و مصحح: حسینی، هاشم‏، ص 422، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1398ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 241، مرکز پژوهش های اسلامی، مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[6]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ‏3، ص 372، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، 1995م؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 604؛ ابن هائم، شهاب الدین احمد بن محمد، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ص 233، دار الغرب الإسلامی، بیروت، چاپ اول، 1423ق؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ‏1، ص 378، دارالفکر، بیروت، بی‌تا؛ بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، مقدمه اول، ج ‏1، ص 464، انتشارات حکمت، قم، 1386ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏13، ص 483، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[7]. انبیاء، 85: «وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرینَ».
[8]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 604.
[9]. معجم ‏البلدان، ج ‏3، ص 372؛ نواده مهلب پسر محمد پسر شادى‏، مجمل التواریخ و القصص، محقق و مصحح: ملک الشعراء بهار، رمضانى، بهجت، ص 435، کلاله خاور، تهران، چاپ دوم، بی‌تا. ‏
[10] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 13، ص 382، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. بقره، 243: «آیا ندیدى جمعیتى را که از ترس مرگ، از خانه‌هاى خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیمارى طاعون، از شرکت در میدان جهاد خوددارى نمودند)».
[12] . بحار الانوار، ج 13، ص 382.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها