لطفا صبرکنید
75758
- اشتراک گذاری
احکام الهی از طرف خداوند متعال بر محور وجود مصلحت یا مفسده وضع شده اند. مصالح یا مفاسد برخی از احکام توسط معصومین (ع) بیان شده است اما مصالح یا مفاسد بسیاری از احکام یا گفته نشده یا به دست ما نرسیده است. رعایت بهداشت و نظافت می تواند به عنوان یکی از حکمت های احکام طهارت و نجاست بیان شده در اسلام، باشد ولی منحصر دانستن علت وضع طهارت و نجاست در مسائل بهداشتی صحیح نیست چه بسا که علت یا علت های دیگری داشته باشد که ما آنها را نمی دانیم. بنا براین به محض تأمین شدن بهداشت و نظافت در چیزی که به بول یا منی آلوده بوده است نمی توان گفت که آن جسم پاک است. هم چنین مقتضای بندگی اطاعت کردن مولا است؛ زیرا به یقین خدای حکیم مهربان که همه موجودات را خلق کرده است به منافع و مصلحت بندگانش آگاه است و همواره آنان را به انجام کارهایی تکلیف می کند که برای آنان سودمند است و آنها را از کارهایی نهی کرده است که برای آنان مضر است .
بنابر نظر علمای شیعه احکام الاهی از جمله وجوب و حرمت به جهت وجود مصلحت و مفسده است؛ یعنی احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند. در برخی از موارد مکلف به مدد عقل و علم به برخی از مصالح احکام دست می یابد و در بعضی از موارد خود معصوم مصلحت یا مفسده حکم را بیان می کند. [1]
اما علت بسیاری از احکام یا توسط معصومین(ع) بیان نشده است و یا بیان شده است ولی به ما نرسیده است. در این گونه موارد عقل و شرع حکم می کنند که تابع حکم شرعی باشیم؛ زیرا مجهولاتی که هنوز بشر با آن همه پیشرفت علمی اش نتوانسته است آنها را حل کند بسیار زیاد، بلکه بی شمارند و همگان اعتراف دارند که علم بشر در مقابل جهل او ناچیز است. بنا بر این عقل اقتضا می کند که همگان در برابر احکام و دستورات الهی مطیع محض باشیم. هنگامی که با ادله عقلی و قطعی، وجود پیامبران و امامان معصوم اثبات شد، هر آن چه از این بزرگان برسد، بی تردید درست و طبق مصلحت انسان و جامعه انسانی است، هر چند که بشر به آن مصلحت پی نبرد.
گر چه فرمان خدا تنها از آن جهت که امر اوست باید اطاعت شود، نه از آن جهت که مصلحتی را دربر دارد و یا ناظر به فائده ای می باشد؛ چرا که در این صورت حق تعالی از ربوبیت و مولویت خود برکنار می گردد. عبد بودن انسان هم در اینجا نمایان می شود؛ زیرا کسی که منکر خدا هم است اگر به مصلحت احکام پی ببرد، بر طبق آن احکام عمل خواهد کرد و هیچ فرقی بین این کافر و مؤمنی که به جهت مصالح احکام، اطاعت می کند، وجود نخواهد داشت. [2] اما با این حال خدای حکیم مهربان که همه موجودات را خلق کرده است به منافع و مصلحت بندگانش آگاه است و همواره آنان را به انجام کارهایی تکلیف می کند که برای آنان سودمند است و آنها را از کارهایی نهی کرده است که برای آنان مضر است .
در دین اسلام، اصل اولیه در همه اشیاء طهارت است؛ مگر چیزهایی که با دلیل شرعی حکم به نجاست آنها شده است. نجاست اشیا می تواند علت های متعددی مثل خبیث بودن ذات آنها یا ضرر و زیان بهداشتی و... باشد. البته برخی از این علتها در شریعت اسلام بیان شده و برخی دیگر نیز بیان نشدهاند. در برخی موارد نیز شاید بتوان گفت که خداوند برخی از امور را به علت تأکید بر اجتناب از آنها نجس اعلام کرده است تا برای احتراز از آنها اهتمام بیشتری صورت گیرد.
بنابراین نمی توان گفت که در همه موارد علت نجاست مسائل بهداشتی است و نتیجه گرفت که در صورت مراعات مسائل بهداشتی، حکم تغییر کند. بله اگر در آیه یا روایت به علت آن تصریح شده باشد می توان حکم را دائر مدار آن علت قرار داد؛ ولی اگر چنین علتی نبود، قیاس کردن و بر طبق ظنون و گمان عمل نمودن بر خلاف عقل خواهد بود. افزون بر آن، خلاصه کردن علت احکام در مسائل بهداشتی و در نتیجه تکامل و کمال انسان را در بعد مادی وی خلاصه کردن، یک دید مادی گرایانه و کوتاه اندیشی است.
علت نجاست منی و ادرار
علمای شیعه به استناد آیه قرآن یا روایات، منی و ادرار را نجس دانسته اند. خداوند می فرماید: «بر شما از آسمان آبی فرو فرستادیم تا شما را بدان پاک گردانیم و از شما پلیدی شیطان را ببریم ». [3] در تفسیر این آیه روایت شده است که مقصود خداوند از پلیدی شیطان، منی است. [4] روایاتی که در کتب حدیثی و فقهی آمده است هم، بر نجاست منی و ادرار دلالت دارند.
از کجا معلوم، علمی که ترکیبات منی یا ادرار یا هر چیز دیگری را تعیین می کند اولاً در تحقیقات بعدی نظر قبلی را رد ننماید یا این که علاوه بر ترکیبات پیشین ترکیبات جدیدی را به آن ضمیمه نکند. ثانیاً علم تجربی تنها بعد مادی و آن هم در حد محدود این اشیا را بررسی می کند نه همه ابعاد آنها را. بنا بر این در احکام شرعی که از جانب خداوند حکیم مهربان به ما رسیده ما وظیفه ای جز اطاعت نداریم.
[1] . نک: سؤال شماره 3448 (سایت: 4057).
[2] . همان.
[3] . انفال، 11.
[4] . علم الهدی، شریف مرتضی، الانتصار، ص96، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1415 ه.ق.