لطفا صبرکنید
13690
- اشتراک گذاری
بر اساس آیات قرآن کریم در تبیین نظام آفرینش و تقابل خیر و شر در آن، شیاطین انس و جن، تنها اجازه دارند که به مکر و حیله نسبت به مردم و دشمنی با اولیای خداوند بپردازند، اما به هیچ وجه، نباید این اجازه تکوینی را به عنوان مأموریتی از جانب پروردگار دانست که آنان موظف به اجرای آن بوده و در انجامش معذور باشند.
این پرسش، ممکن است ناشی از برداشت نادرست از آیه 52 سوره حج و یا آیه 112 سوره انعام باشد که خطاب به پیامبر اکرم (ص) بیان می دارند: "قبل از تو، هیچ رسول و پیامبری نفرستادیم، مگر آن که هر گاه آرزویی می نمود، شیطانی مزاحم او می شد". [1] و یا " این گونه است که ما برای هر پیامبری، دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برخی از آنها سخنان بی پایه و اساس را به برخی دیگر القا می نمایند ...". [2]
آیه اول؛ صرف نظر از هر تفسیری که داشته باشد، [3] ناظر به عملکرد خود شیطان بوده و در آن نشانه ای وجود ندارد که مأموریتی الاهی از آن استفاده شود، اما احتمالاً از واژه "جعلنا (قرار دادیم)" در آیه دوم چنین استنباط شده که چون خداوند می فرماید که ما این شیاطین را به عنوان دشمنانی برای پیامبران قرار دادیم، بنابر این، آنها مأمور به اجرای حکم پروردگار بوده و از این بابت معذورند. برای پاسخ به این ابهام، باید بدانیم که تنها بعد از آشنایی با اصول کلی مطرح شده در قرآن و بررسی کیفیت استفاده از لغات و واژه ها و کنایات و استعارات در این کتاب آسمانی و نیز با استفاده از دیگر آیات مشابه، می توانیم در مورد یک متن قرآنی، اظهار نظر نماییم، براین اساس؛ و قبل از نتیجه گیری نهایی؛ آیات ذیل را که به نحوی می تواند با پرسش فوق مرتبط باشد، مرور می کنیم:
1. "ما شیطان ها را دوستانی برای افراد بی ایمان قرار دادیم". [4]
2. "و ما برخی از بنی اسرائیل را سنگدل قرار دادیم و آنان پیام های آسمانی را به دلخواه خود، تحریف می نمایند". [5]
3. "برای هر کدامتان، راه و روشی جداگانه قرار دادیم، البته اگر خدا اراده می نمود، می توانست شما را در یک مجموعه واحد، گردآوری نماید". [6]
4. "و ما بر دلهایشان پوششی قرار دادیم تا چیزی نفهمند و گوش هایشان را نیز پوشاندیم"! [7]
5. "و این گونه بود که در هر منطقه ای، بزرگترین مجرمان آن را برانگیختیم تا به مکر و حیله بپردازند"! [8]
با دقت در پنج آیه فوق، ملاحظه می فرمایید که در تمام آنها از همان واژه "جعلنا" استفاده شده است و اگر استنباط برگرفته از پرسش طرح شده را بپذیریم، افراد بی ایمان در دوستی با شیاطین، بنی اسراییل در تحریف نمودن پیام الاهی، مجموعه انسان ها در پراکنده شدن در راه و روش های متفاوت و ضد و نقیض و نیز نفهمیدن کلام خدا و در نهایت، مجرمان بزرگ هر منطقه در مکر و حیله ورزی، همه و همه، مأمور خدا بوده اند و معذور و نباید هیچ کدام از این دسته افراد اشاره شده، مجازاتی بابت کارهای زشت خود متحمل شوند!
اما آیا واقعاً این گونه است و قرآن با استفاده از واژه "جعلنا" در صدد بیان معذور بودن آنان و ترویج تفکر جبری است؟! صد البته که این طور نبوده و خداوند نمی خواهد با این آیات، اختیار انسان ها و نیز شیاطین را نفی نماید، و رفتار و کردار آنان را به خود منتسب سازد، بلکه در صدد تبیین زندگانی دنیا و تقابل خیر و شر در آن است و مراد خداوند از آیات اشاره شده، آن است که ما زندگی دنیا را به شیوه ای طراحی نموده ایم که اگر انسان و یا هر موجود مختار دیگری، خود را در مسیر اطاعت از خدا قرار دهد، در جایگاه امنی قرار خواهد گرفت [9] و دوستی و محبت خداوند، او را به پیروی از فرستادگان او فرا خواهد خواند [10] و ... ، اما اگر همان فرد، در مسیر مخالفت با خدا و پیروی از هوای نفس خود قرار گیرد، تبدیل به شیطانی خواهد شد که بر اساس آیه ای که به احتمال زیاد، منشأ این پرسش بوده است، دشمنی با پیامبران الاهی را یکی از سرفصل های زندگی خود قرار خواهد داد. البته همان گونه که اطاعت و فرمانبرداری گروه اول از سر اجبار و اکراه نبوده، شیطنت و نافرمانی گروه دوم نیز از روحیات و هواهای نفسانی خودشان سرچشمه می گیرد و بدیهی است که هیچ کدام از دو گروه، بدون اذن پروردگار قادر به انجام هیچ کاری نبوده و هر فعلی که در عالم وجود انجام می پذیرد، را از این لحاظ می توان مستند به پروردگار نمود، [11] چه کار نیکی باشد و چه کار زشتی! زیرا نه هیچ پیامبری می تواند بدون اجازه او نشانه و معجزه ای بیاورد [12] و نه هیچ فردی می تواند بدون اجازه او ایمان آورد. [13] و نه هیچ شیطانی می تواند بدون اجازه او به مکر و حیله پرداخته، ضرری را متوجه شخصی نماید. [14]
نتیجه نهایی، آن است که شیاطین از لحاظ تکوینی؛ این اجازه را از خداوند دارند که به مکر و حیله پرداخته و دشمن پیامبران شوند، [15] زیرا همان گونه که در جای دیگری از قرآن نیز بیان شده، شیطان بزرگ و یا ابلیس، [16] بعد از سرپیچی از فرمان الاهی در سجده نمودن به آدم، به خداوند عرضه نمود که اگر مرا تا قیامت فرصت دهی، دودمان آدم را جز تعداد اندکی، گمراه خواهم نمود! خداوند به او فرمود: "برای انجام این کار مجاز می باشی و بدان که جهنم در انتظار تو و پیروانت خواهد بود. هر که را می توانی گمراه نما و با سواره نظام و پیاده نظامت به نبرد با آنان برخیز و ..."! [17] بدیهی است، مواردی که در این آیات به صورت فعل امر بیان شده، به معنای دستور و مأموریت به شیطان نیست، بلکه به معنای اجازه تکوینی است، همان گونه که انسان ها نیز در انتخاب مسیر خیر و شر اجازه تکوینی دارند، [18] اما می دانیم که دستور تشریعی خداوند، تنها به انتخاب مسیر خیر تعلق گرفته است. [19]
حال، چرا خداوند به شیطان چنین اجازه ای را داده، بحث دیگری است که جواب بخشی از آن را می توان در پرسش 233 (سایت: 1752) دریافت.
[1] حج، 52، "و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الا اذا تمنی القی الشیطان فی امنیته ...".
[2] انعام، 12، "و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن ...".
[3] برخی از مفسران اهل سنت، تفسیری نادرست از این آیه ارائه داده اند که کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد نیز برگرفته از همان تفسیر نادرست است، اما پیشوایان معصوم شیعه و نیز مفسران این مکتب، از ابتدا با چنین تفسیری مخالف بوده اند.
[4] اعراف، 27، "انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون".
[5] مائده، 13، "و جعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه".
[6] مائده، 48، "لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة".
[7] انعام، 25، "و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا".
[8] انعام، 123، "و کذلک جعلنا فی کل قریة اکابر مجرمیها لیمکروا فیها".
[9] دخان، 51، "ان المتقین فی مقام امین".
[10] آل عمران، 31، "قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله".
[11] نساء، 78، "قل کل من عند الله".
[12] غافر، 78، "و ما کان لرسول ان یأتی بآیة الا باذن الله".
[13] یونس، 100، "و ما کان لنفس ان تؤمن الا باذن الله".
[14] مجادله، 10، "و لیس بضارهم شیئا الا باذن الله".
[15] ر.ک: ابن شهرآشوب مازندرانی، متشابه القرآن، ج 1، ص 169 – 168، انتشارات بیدار، 1328 ش.
[16] در مورد تفاوت ابلیس با سایر شیاطین، می توانید پرسش 1601 (سایت: 1739) را ملاحظه فرمایید.
[17] اسراء، 62 – 65، "... و استفزز من استطعت منهم ْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِم بخیلک و جلک".
[18] دهر، 3، "انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا"تغابن 2 و ... .
[19] زمر، 55، "و اتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم". و ... .