جستجوی پیشرفته
بازدید
22501
آخرین بروزرسانی: 1394/07/06
خلاصه پرسش
«فرقه قرآنیون» چه کسانی هستند؟
پرسش
در مورد «فرقه قرآنیون» توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ اجمالی
«فرقه قرآنیون» به گروهی از مسلمانان گفته می‌شود که روایات نبوی را که سنت پیامبر اسلام(ص) محسوب می‌شود، به دلائل مختلف حجت ندانسته و تنها مرجع دین را قرآن می‌دانند. آنان معتقدند هر آنچه را که مردم بدان نیاز دارند، در قرآن آمده است. این افراد با استدلال به برخی از آیات قرآن، به دفاع از عقیده خود می‌پردازند و مراجعه به روایات را مردود می‌شمارند و حتی منکر عصمت پیامبر خدا(ص) هستند.
 
پاسخ تفصیلی
متأسفانه امت اسلامی، در طول سالیان و قرون متمادی که از ظهور اسلام می‌گذرد، بر اثر برخی اختلافات‌نظرها و نیز قدرت‌طلبی‌ها، به گروه‌های مختلفی تقسیم شد.[1] یکی از فرقه‌هایی که در یکی دو قرن اخیر شکل گرفت، فرقه «قرآنیون» است. این فرقه در اواخر قرن نوزدهم میلادی(اواخر قرن سیزده قمری) اعلام موجودیت کرد. با این حال؛ نمی‌توان منکر این مطلب شد که ریشه‌هایی از این اندیشه، قبل از این تاریخ نیز وجود داشت. حتی می‌توان رگه‌هایی از این نوع تفکر را در صدر اسلام نیز مشاهده کرد.
الف. عقیده
این گروه، به دلائل مختلفی، روایات منسوب به پیامبر اسلام(ص) را حجت نمی‌دانند. آنها عصمت مطلق ایشان را نپذیرفته و برخی از اعمال پیامبر را صرف اجتهاد شخصی می‌دانند که در برخی موارد موجب شده است، مورد سرزنش خداوند قرار گیرد. از سوی دیگر؛ سنت نبوی را مختص به عرب‌های زمان خود ایشان می‌دانند و خود و دیگر افرادی که مربوط به زمان بعد از عصر نبوی هستند را از دائره خطاب نبوی خارج می‌دانند.[2] از این جهت، این افراد به قرآن روی آورده و آن‌را تنها منبع مجاز برای دریافت معارف اسلامی دانستند.
این اشخاص با استدلال به برخی آیات قرآن، که این کتاب را بیان کننده همه چیز می‌دانند[3] و نیز آیاتی که می‌گوید: ما چیزی را در این کتاب کم نگذاشته و در آن کوتاهی نکرده‌ایم،[4] به دفاع از این نظریه پرداختند و مدعی شدند اگر کسی بخواهد مسلمان واقعی باشد و به دستورات خداوند عمل کند، مراجعه و عمل به همین قرآن برای او کافی است، بلکه تنها منبع موثّق و قابل اطمینان برای دین فقط قرآن است.[5] این افراد چنین تصور می‌کنند که قرآن نیازمند تفسیر و تأویل نیست و نیز معتقدند که در قرآن چیزی به نام ناسخ و منسوخ وجود ندارد.[6]
ب. ظهور
منشأ این فرقه را به «احمدخان» در منطقه هند نسبت می‌دهند که قرآن را بدون در نظر گرفتن روایات تفسیری و با توجه به فهم خود تفسیر می‌کرد. این تفکر بعدها به مصر نیز منتقل شد و در آن خطه، طرفداران متعصبی پیدا کرد که در این زمینه تألیفات متعددی ارائه کرده و به دفاع از این نظریه و رد نقدهای وارد بر آن پرداختند.[7]
البته ریشه‌هایی از این تفکر را می‌توان در صدر اسلام نیز مشاهده کرد؛ آن‌جا که یکی از اصحاب پیامبر(ص) در واکنش به درخواست پیامبر مبنی بر آوردن قلم و کاغذی(یا دوات) جهت نوشتن چیزی که مانع گمراهی امت بعد از رحلتش شود، گفت: کتاب خدا برای ما کافی است.[8]
ج. شخصیت‌های بارز
1. عبدالله بن عبدالله جکرالوی، مؤسس جماعت اهل الذکر، متولد پاکستان. برخی از تألیفات او عبارتند از: «تفسیر القرآن بآیات الفرقان»، «ترجمة القرآن بآیات الفرقان»، «رَدّ النسخ الـمشهور فی کلام الرب الغفور» و «البیان الصریح لإثبات کراهة التراویح».
2. احمد الدین امرتسری؛ مؤسس فرقه امت اسلامی، متولد هند در 1861م.
3. حافظ محمد أسلم جراجبوری، او که متولد 1880م در هند است، از ارکان فرقه قرآنیون به شمار می‌رود.
4. غلام احمد پرویز، رئیس جمعیت اهل قرآن، متولد 1903م در هند، که به دلیل تألیفات زیادش، برخی او را «مؤلف حرکت قرآنی» نام‌گذاری کرده‌اند.
5. احمد صبحی منصور، استاد دانشگاه الازهر. او پس از اخراج از دانشگاه، مقیم آمریکا شد و افکارش از طریق فضای مجازی تبلیغ می‌کند.[9]
د. پاسخ به شبهات
هر چند که خداوند قرآن را کتابی جامع و کامل [در امر هدایت] دانسته و دستور داده است که در آن تدبر و اندیشه شود،[10] اما از طرفی دیگر؛ قرآن را نیازمند تبیین از جانب پیامبر دانسته است.[11] برای نمونه؛ در قرآن دستور به اقامه نماز داده است ولی هیچ توضیحی درباره اجزای نماز داده نشده است و این پیامبر است که در نقش مبیّن و مفسّر قرآن، آیات قرآن را تبیین می‌کند و کسی نمی‌تواند خود را از آن بی‌نیاز بداند. از این‌رو؛ خداوند در آیات متعددی دستور به اطاعت از پیامبر(ص) داده و مردم را از سرپیچی از اوامر او بازداشته است؛ تا جایی که اطاعت از او را عین اطاعت از خدا به شمار آورده است.[12] بنابراین، می‌توان گفت؛ سخن و رفتار پیامبر خدا همانند قرآن، حجت و لازم الاجرا است.[13]
همین آیات، عصمت پیامبر(ص) را اثبات می‌کند و آیاتی که در ظاهر پیامبر را مورد عتاب قرار می‌دهد، بر این آیات حمل شده و توجیه می‌شوند. برای نمونه؛ برخی از این آیات را اصلاً مربوط به شخص پیامبر(ص) نمی‌دانیم[14] و برخی دیگر را از باب کنایه می‌دانیم که در واقع افراد دیگر را برای عتاب خود مد نظر دارد ولی از باب این‌که «به در می‌گویند تا دیوار بشنود»،[15] پیامبر(ص) مورد خطاب قرار گرفته است.[16]
 

[2]. توفیق افندی، محمد، مجله المنار (الاسلام هو القرآن وحده)، ص 910، ش 261.
[3]. نحل، 89.
[4]. انعام، 38.
[5]. صبحی منصور، احمد، القرآن الکریم هو المصدر الوحید للإسلام، فصل اول.
[7]. علی، احمد ناصح، وفاء، نصرالله، القرآنیون و اهم شبهاتهم.
[10]. نساء، 82.
[11]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 400، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن‏، چاپ یازدهم، 1383ش.
[12]. نساء،80
[13]. تفسیر نور، ج 2، ص 336.
[14]. مثل آیات اولیه سوره عبس؛ ر.ک: صادقى تهرانى، محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن‏، ج 30، ص 108، قم‏، انتشارات فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1365ش‏.‏
[15]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، محقق: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 202، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[16]. ر. ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 285، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، چاپ پنجم، 1417ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها