لطفا صبرکنید
بازدید
55391
55391
آخرین بروزرسانی:
1394/01/31
کد سایت
fa45095
کد بایگانی
55401
نمایه
معنای مدارا و آثار آن از نگاه روایات
طبقه بندی موضوعی
حدیث|فضایل اخلاقی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای مدارا و آثار آن از نگاه روایات چیست؟
پرسش
مدارا که در روایات آمده، به چه معنا است و آثار آن چیست؟
پاسخ اجمالی
واژهشناسان رفق و مدارا را نرم خویی، رأفت، ترک زور و خشونت معنا کردهاند. مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. در امان ماندن دین و دنیا، سرازیر شدن خیر و برکت، پایداری دوستی و صمیمیت، پوشیده ماندن عیوب، از بین رفتن کینه و دشمنی و... از آثار و برکات رفق و مدارا است.
پاسخ تفصیلی
معنای رفق و مدارا
واژهشناسان رفق و مدارا را چنین معنا کردهاند: الرِّفْقُ: اللُّطْفُ و هو ضِدُّ العُنْف؛[1] رفق به معنای لطف در برابر زور است.
در مرآة العقول در تعریف رفق و مدارا آمده است: رفق یعنی نرمخویی، رأفت، ترک زور و خشونت در سخن و عمل در برابر مردم در تمام حالات، چه اینکه از طرف مردم خلافی نسبت به انسان سربزند یا نه.[2]
اهمیت رفق و مدارا در تعالیم اسلام
در اهمیت رفق و مدارا همین بس که از صفات خدای بزرگ خوانده میشود: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ وَ یُعْطِی عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا یُعْطِی عَلَى الْعُنْفِ»؛[3] امام باقر(ع) فرمود: خداى عز و جل ملایم است و ملایمت را دوست دارد، و پاداشى که به ملایمت میدهد به خشونت و سختگیرى نمیدهد.
«واعْلَم أنَّ رأسَ العَقْلِ بعْدَ الإیمانِ باللَّهِ عز و جل مُدارَاةُ النَّاس»؛[4] امام علی(ع) خطاب به فرزندش محمد حنفیه میفرماید بدانکه بعد از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم حیاتیترین جزء عقل است.
امام علی(ع) در بیان دیگر میفرماید: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُدَارَاةُ النَّاسِ»؛[5] نتیجه خردورزی مدارا کردن با مردم است.
آثار و برکات مدارا
مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن رو برو مىشود. اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
در زنـدگـى خانوادگى اگر رفق و مدارا نباشد، تندى و خشونت سراسر زندگى را فراخواهد گـرفـت؛ چـرا کـه در طـول زنـدگى مشترک، موارد فراوانى یافت مىشود که رفتار و گفتار همسر، مطابق میل انسان نیست و در صورت عدم مداراى با همسر، هر یک از این موارد مىتواند زمینهاى بـراى بـروز خـشـونـت و درگـیـرى مـیان افراد خانواده باشد، در حالىکه با رفق و مدارا مىتـوان بـسـیـارى از اخـتلافات را حل کرده، آرامش و صمیمیت را در محیط خانواده حاکم نمود. اینگونه است در زندگی اجتماعی و برخورد و تعامل با مردم.
این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به فرستادگانش حضرت موسی و هارون(ع) در مواجهه با فرعون میفرماید با او از در مدارا و ملاطفت وارد شوید، شاید به خود آید و پند گیرد و یا بترسد؛ یعنى از ترس اینکه خطرى او را تهدید مى کند مطلب را بپذیرد: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى».[6]
اینکه به موسى و هارون(ع) امر شدند تا با فرعون به نرمى سخن بگویند، براى آن است که در دعوت به حق باید اصول و شیوههاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سختگیرى شروع نشود که طرف مقابل فرار مىکند و به سخن حق گوش نمىدهد، ولى اگر با نرمى و ملایمت باشد، طرف آمادگى مىیابد که مطالب را بشنود و درباره آن بیندیشد.[7]
چگونه ممکن است زبان نرم علاج سرکشى باشد؟! سرکشى حالت استکبار و غرور است. چاره غرور گاه به عنف صورت نمىپذیرد، بلکه باید در اعماق نفوذ کرد. پس آنکه مردم را دعوت مىکند، باید بداند که هدفش سرکوب و نابود کردن متکبر نیست، هدفش ارشاد او است. نیز نباید طغیان را با طغیان پاسخ گوید، بلکه پاسخ طغیان سعه صدر و نرمخویى است.
سخن نرم براى سرکشان و طاغیان درس عملى است. تا بداند که طغیان او عملى است نابجا. گاه همین سخن نرم اساس طغیان را منهدم مىسازد و طغیانگر درمىیابد که براى تحقق اهدافش راه دیگرى هم وجود دارد.[8]
در زمینه آثار و برکات رفق و مدارا روایات زیادی وارد شده است که در اینجا برخی از آنها بیان میشود:
1. ایمنی دین و دنیا: امام علی(ع) فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ وَالدُّنْیا فى مُداراةِ النّاسِ»؛ [9] سلامت دین و دنیا در مداراى با مردم است.
سلامتى دنیا در مدارا کردن با مردم ظاهر است، اما سلامتى دین به اعتبار این است که دوری از ضرر و آفات شرعاً پسندیده، بلکه واجب است. و ظاهر است که در خلاف مدارا – یعنی خشونت و تندی- خوف ضرر و آفات بسیار است، ضمن اینکه انسان هر گاه با مردم مدارا کند، از ناحیه آنان احساس امنیت میکند؛ لذا بهتر میتواند به مسائل دینی خود بپردازد بر خلاف اینکه مدارا نکند و از ناحیه آنان تشویش و اضطراب داشته باشد.
2. برقراری صمیمیت و دوستى: علی(ع) صمیمیت و دوستى را از آثار رفق دانسته و فرمود: «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛[10] با رفق و مهربانى، دوستى پایدار خواهد شد.
3. خیر و برکت: «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَةَ وَ الْبَرَکَةَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛[11] پیامبر(ص) فرمود: در نرمى، زیادى و برکت است و هر کس از نرمى محروم شد از خیر محروم گشت.
4. از بین رفتن کینه و دشمنی: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغَانَهُم»؛[12] با مردم مدارا کن تا به برادری ایشان بهرهیابى. و با مردم به گشادهرویی برخورد کن تا کینههاى ایشان از بین برود.
منظور روایت این است که هر گاه با مردم مدارا کنى آنان نیز با تو برادرى و دوستى برقرار میکنند، و تو از آن بهرهمند میشوی، و هر گاه با آنان با حسن خلق رفتار کنی کینههایشان از بین میرود و در پى آزار و اذیت تو برنمیآیند.
5. پوشیده ماندن عیوب: «مَنْ سَالَمَ النَّاسَ سُتِرَتْ عُیُوبُهُ [مَنْ تَتَبَّعَ عُیُوبَ النَّاسِ کُشِفَ عُیُوبُهُ]»؛[13] هر کس با مردم آشتى کند عیبهایش پوشیده شود.
منظور تشویق و ترغیب به این است که انسان با همه مردم آشتى باشد و با کسى نزاع و درگیری نداشته باشد، و این باعث مىشود که عیبهاى او پوشیده شود؛ زیرا کسى که چنین باشد، دیگران نیز با او کارى ندارند و در صدد افشای عیبهاى او برنمیآیند در نتیجه عیوب او پنهان میماند، برخلاف کسى که با مردم عداوت و دشمنى کند، که دشمنان جویاى عیوب او میگردند و امکان ندارد که عیوب با تفحّص و تجسّس آنان ظاهر نگردد و انسان رسوا نشود.
6. تداوم حیات: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَیْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَیْشٍ وَ ایْمُ اللَّهِ مَا کَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَیْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَیْتِ الرَّفِیعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ کَفَّ یَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا یَکُفُّ عَنْهُمْ یَداً وَاحِدَةً وَ یَکُفُّونَ عَنْهُ أَیَادِیَ کَثِیرَةً»؛[14] امام صادق(ع) فرمود: گروهى از قریش نسبت به مردم کم لطف بودند و با آنها کم مدارا میکردند، نتیجهاش آن شد که از قریش رانده شدند، در صورتى که به خدا سوگند که از نظر خانوادگى عیبى نداشتند. و گروهى از غیر قریش با مردم خوشرفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پیوستند. سپس فرمود: هر کس دستش را از مردم دریغ دارد، او از آنها یک دست دریغ داشته، ولى مردم از او دستها دریغ دارند.
7. مدار نصف ایمان و رفق نصف زندگی: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْش»؛[15] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمود: مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است.
8. حفظ ایمان: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع، قَالَ: «إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قُفْلًا، وَ قُفْلُ الْإِیمَانِ الرِّفْقُ»؛[16] امام باقر(ع) فرمود: براى هر چیزى قفلى است (که حافظ آن باشد) و قفل ایمان نرمى و ملاطفت است.
خوش خلقی و نرمخوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر کس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پیش گیرد، ناچار به اعمالى دست میزند که ایمانش از دست میرود.
واژهشناسان رفق و مدارا را چنین معنا کردهاند: الرِّفْقُ: اللُّطْفُ و هو ضِدُّ العُنْف؛[1] رفق به معنای لطف در برابر زور است.
در مرآة العقول در تعریف رفق و مدارا آمده است: رفق یعنی نرمخویی، رأفت، ترک زور و خشونت در سخن و عمل در برابر مردم در تمام حالات، چه اینکه از طرف مردم خلافی نسبت به انسان سربزند یا نه.[2]
اهمیت رفق و مدارا در تعالیم اسلام
در اهمیت رفق و مدارا همین بس که از صفات خدای بزرگ خوانده میشود: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ وَ یُعْطِی عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا یُعْطِی عَلَى الْعُنْفِ»؛[3] امام باقر(ع) فرمود: خداى عز و جل ملایم است و ملایمت را دوست دارد، و پاداشى که به ملایمت میدهد به خشونت و سختگیرى نمیدهد.
«واعْلَم أنَّ رأسَ العَقْلِ بعْدَ الإیمانِ باللَّهِ عز و جل مُدارَاةُ النَّاس»؛[4] امام علی(ع) خطاب به فرزندش محمد حنفیه میفرماید بدانکه بعد از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم حیاتیترین جزء عقل است.
امام علی(ع) در بیان دیگر میفرماید: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُدَارَاةُ النَّاسِ»؛[5] نتیجه خردورزی مدارا کردن با مردم است.
آثار و برکات مدارا
مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن رو برو مىشود. اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
در زنـدگـى خانوادگى اگر رفق و مدارا نباشد، تندى و خشونت سراسر زندگى را فراخواهد گـرفـت؛ چـرا کـه در طـول زنـدگى مشترک، موارد فراوانى یافت مىشود که رفتار و گفتار همسر، مطابق میل انسان نیست و در صورت عدم مداراى با همسر، هر یک از این موارد مىتواند زمینهاى بـراى بـروز خـشـونـت و درگـیـرى مـیان افراد خانواده باشد، در حالىکه با رفق و مدارا مىتـوان بـسـیـارى از اخـتلافات را حل کرده، آرامش و صمیمیت را در محیط خانواده حاکم نمود. اینگونه است در زندگی اجتماعی و برخورد و تعامل با مردم.
این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به فرستادگانش حضرت موسی و هارون(ع) در مواجهه با فرعون میفرماید با او از در مدارا و ملاطفت وارد شوید، شاید به خود آید و پند گیرد و یا بترسد؛ یعنى از ترس اینکه خطرى او را تهدید مى کند مطلب را بپذیرد: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى».[6]
اینکه به موسى و هارون(ع) امر شدند تا با فرعون به نرمى سخن بگویند، براى آن است که در دعوت به حق باید اصول و شیوههاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سختگیرى شروع نشود که طرف مقابل فرار مىکند و به سخن حق گوش نمىدهد، ولى اگر با نرمى و ملایمت باشد، طرف آمادگى مىیابد که مطالب را بشنود و درباره آن بیندیشد.[7]
چگونه ممکن است زبان نرم علاج سرکشى باشد؟! سرکشى حالت استکبار و غرور است. چاره غرور گاه به عنف صورت نمىپذیرد، بلکه باید در اعماق نفوذ کرد. پس آنکه مردم را دعوت مىکند، باید بداند که هدفش سرکوب و نابود کردن متکبر نیست، هدفش ارشاد او است. نیز نباید طغیان را با طغیان پاسخ گوید، بلکه پاسخ طغیان سعه صدر و نرمخویى است.
سخن نرم براى سرکشان و طاغیان درس عملى است. تا بداند که طغیان او عملى است نابجا. گاه همین سخن نرم اساس طغیان را منهدم مىسازد و طغیانگر درمىیابد که براى تحقق اهدافش راه دیگرى هم وجود دارد.[8]
در زمینه آثار و برکات رفق و مدارا روایات زیادی وارد شده است که در اینجا برخی از آنها بیان میشود:
1. ایمنی دین و دنیا: امام علی(ع) فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ وَالدُّنْیا فى مُداراةِ النّاسِ»؛ [9] سلامت دین و دنیا در مداراى با مردم است.
سلامتى دنیا در مدارا کردن با مردم ظاهر است، اما سلامتى دین به اعتبار این است که دوری از ضرر و آفات شرعاً پسندیده، بلکه واجب است. و ظاهر است که در خلاف مدارا – یعنی خشونت و تندی- خوف ضرر و آفات بسیار است، ضمن اینکه انسان هر گاه با مردم مدارا کند، از ناحیه آنان احساس امنیت میکند؛ لذا بهتر میتواند به مسائل دینی خود بپردازد بر خلاف اینکه مدارا نکند و از ناحیه آنان تشویش و اضطراب داشته باشد.
2. برقراری صمیمیت و دوستى: علی(ع) صمیمیت و دوستى را از آثار رفق دانسته و فرمود: «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛[10] با رفق و مهربانى، دوستى پایدار خواهد شد.
3. خیر و برکت: «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَةَ وَ الْبَرَکَةَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛[11] پیامبر(ص) فرمود: در نرمى، زیادى و برکت است و هر کس از نرمى محروم شد از خیر محروم گشت.
4. از بین رفتن کینه و دشمنی: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغَانَهُم»؛[12] با مردم مدارا کن تا به برادری ایشان بهرهیابى. و با مردم به گشادهرویی برخورد کن تا کینههاى ایشان از بین برود.
منظور روایت این است که هر گاه با مردم مدارا کنى آنان نیز با تو برادرى و دوستى برقرار میکنند، و تو از آن بهرهمند میشوی، و هر گاه با آنان با حسن خلق رفتار کنی کینههایشان از بین میرود و در پى آزار و اذیت تو برنمیآیند.
5. پوشیده ماندن عیوب: «مَنْ سَالَمَ النَّاسَ سُتِرَتْ عُیُوبُهُ [مَنْ تَتَبَّعَ عُیُوبَ النَّاسِ کُشِفَ عُیُوبُهُ]»؛[13] هر کس با مردم آشتى کند عیبهایش پوشیده شود.
منظور تشویق و ترغیب به این است که انسان با همه مردم آشتى باشد و با کسى نزاع و درگیری نداشته باشد، و این باعث مىشود که عیبهاى او پوشیده شود؛ زیرا کسى که چنین باشد، دیگران نیز با او کارى ندارند و در صدد افشای عیبهاى او برنمیآیند در نتیجه عیوب او پنهان میماند، برخلاف کسى که با مردم عداوت و دشمنى کند، که دشمنان جویاى عیوب او میگردند و امکان ندارد که عیوب با تفحّص و تجسّس آنان ظاهر نگردد و انسان رسوا نشود.
6. تداوم حیات: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَیْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَیْشٍ وَ ایْمُ اللَّهِ مَا کَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَیْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَیْتِ الرَّفِیعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ کَفَّ یَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا یَکُفُّ عَنْهُمْ یَداً وَاحِدَةً وَ یَکُفُّونَ عَنْهُ أَیَادِیَ کَثِیرَةً»؛[14] امام صادق(ع) فرمود: گروهى از قریش نسبت به مردم کم لطف بودند و با آنها کم مدارا میکردند، نتیجهاش آن شد که از قریش رانده شدند، در صورتى که به خدا سوگند که از نظر خانوادگى عیبى نداشتند. و گروهى از غیر قریش با مردم خوشرفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پیوستند. سپس فرمود: هر کس دستش را از مردم دریغ دارد، او از آنها یک دست دریغ داشته، ولى مردم از او دستها دریغ دارند.
7. مدار نصف ایمان و رفق نصف زندگی: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْش»؛[15] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمود: مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است.
8. حفظ ایمان: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع، قَالَ: «إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قُفْلًا، وَ قُفْلُ الْإِیمَانِ الرِّفْقُ»؛[16] امام باقر(ع) فرمود: براى هر چیزى قفلى است (که حافظ آن باشد) و قفل ایمان نرمى و ملاطفت است.
خوش خلقی و نرمخوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر کس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پیش گیرد، ناچار به اعمالى دست میزند که ایمانش از دست میرود.
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 13، ص 16۷، واژه رفق، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[2]. مجلسى، محمد باقر، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 8، ص 233، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 119، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمة علیهم السلام، محقق، مصحح، فرجى، مجتبى، ج 2، ص 208، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1426 ق.
[5]. لیثی واسطی، علی، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 209. قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[6] طه، ۴۴.
[7]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 570، بیجا، بیتا.
[8]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 7، ص 142، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[9]. عیون الحکم و المواعظ، ص 285.
[10]. همان، ص 186.
[11]. همان.
[12]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 445، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[13]. عیون الحکم و المواعظ، ص 445.
[14]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 17، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[15]. کافی، ج 2، ص 117.
[16]. همان2، ص 118.
نظرات