لطفا صبرکنید
بازدید
19052
19052
آخرین بروزرسانی:
1393/08/19
کد سایت
fa47680
کد بایگانی
58748
نمایه
صهر؛ از القاب امام علی(ع)
طبقه بندی موضوعی
حدیث|علوم قرآنی|خصوصیات و مناقب
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
«صهر» چه معنایی دارد؟ و لقب کدام امام است؟
پرسش
«صهر» چه معنایی دارد؟ و لقب کدام امام است؟
پاسخ اجمالی
در برخی از منابع روایی «صِهر» به عنوان یکی از القاب امام علی(ع) ذکر شده است.[1]
صِهر به معنای داماد و خویشاوند است[2] و امام علی(ع) چون داماد پیامبر اکرم(ص) بود، به این نام و لقب توصیف شدند.
واژه «صهر» در قرآن کریم نیز آمده است:
«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً».[3]
که بر پایه برخی از منابع شیعه[4] و اهل سنت[5] این آیه در شأن امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) نازل شده است؛ یعنی آن دو مصداق بارز و آشکار آن هستند.
مانند اینکه در روایاتی آمده است:
پیامبر خدا(ص) فرمود: «من و على نورى بودیم که در پیشانى حضرت آدم قرار داشتیم، آنگاه از صلبهاى پاک و پاکیزه به رَحِمهاى پاک و مطهره انتقال یافتیم تا اینکه در صلب عبد المطّلب جایگزین شدیم. آن نور به دو قسم تقسیم شد، یک قسم آن در وجود عبد اللّه و قسم دیگر آن در وجود أبوطالب جاى گرفت، من از عبد اللّه و على از أبوطالب خارج شدیم، این است معناى سخن خداى تعالى که میفرماید: الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً».[6]
سدّى درباره سخن خداوند: «الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً» گفت: این آیه در مورد پیامبر و على نازل شده که پیامبر دخترش فاطمه را به على داد و او هم پسر عموى پیامبر بود و هم با دخترش ازدواج کرده بود، یعنی هم نسبت خویشاوندى داشت و هم داماد او بود.[7]
صِهر به معنای داماد و خویشاوند است[2] و امام علی(ع) چون داماد پیامبر اکرم(ص) بود، به این نام و لقب توصیف شدند.
واژه «صهر» در قرآن کریم نیز آمده است:
«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً».[3]
که بر پایه برخی از منابع شیعه[4] و اهل سنت[5] این آیه در شأن امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) نازل شده است؛ یعنی آن دو مصداق بارز و آشکار آن هستند.
مانند اینکه در روایاتی آمده است:
پیامبر خدا(ص) فرمود: «من و على نورى بودیم که در پیشانى حضرت آدم قرار داشتیم، آنگاه از صلبهاى پاک و پاکیزه به رَحِمهاى پاک و مطهره انتقال یافتیم تا اینکه در صلب عبد المطّلب جایگزین شدیم. آن نور به دو قسم تقسیم شد، یک قسم آن در وجود عبد اللّه و قسم دیگر آن در وجود أبوطالب جاى گرفت، من از عبد اللّه و على از أبوطالب خارج شدیم، این است معناى سخن خداى تعالى که میفرماید: الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً».[6]
سدّى درباره سخن خداوند: «الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً» گفت: این آیه در مورد پیامبر و على نازل شده که پیامبر دخترش فاطمه را به على داد و او هم پسر عموى پیامبر بود و هم با دخترش ازدواج کرده بود، یعنی هم نسبت خویشاوندى داشت و هم داماد او بود.[7]
[1]. ابوعلی اسکافی، محمد بن همام، منتخب الأنوار فی تاریخ الأئمة الأطهار(ع)، ص 53، قم، دلیل ما، چاپ اوّل، 1422ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 154، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص 494، بیروت، دار القلم، چاپ اول؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 560، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[3]. «او کسى است که از آب، انسانى را آفرید سپس او را نسب و سبب قرار داد [و نسل او را از این دو طریق گسترش داد] و پروردگار تو همواره توانا بوده است»؛ فرقان، 54.
[4]. ر.ک: فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 292، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ج 2، ص 181، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ محدّث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 316، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ دیلمی، حسن، غرر الأخبار و درر الآثار، ص 139، قم، دلیل ما، چاپ اوّل، 1427ق.
[5]. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 538، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 7، ص 142، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 8، ص 119، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
[6]. اثبات الوصیة، ص 133.
[7]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 538.
نظرات