لطفا صبرکنید
بازدید
7989
7989
آخرین بروزرسانی:
1393/11/16
کد سایت
fa56633
کد بایگانی
69559
نمایه
اصول و مبانی اقتدار شیعه و خطرات
طبقه بندی موضوعی
شیعه چه می گوید
اصطلاحات
شیعه
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
اصول و مبانی اقتدار شیعه چیست و چه خطراتی این اقتدار را تهدید میکند؟
پرسش
اصول و مبانی اقتدار تفکر شیعی چیست؟ و چه خطراتی متوجه آن است؟
پاسخ اجمالی
بعد از پذیرفتن اصول مکتب اسلام؛ مانند توحید و معاد، اعتقاد به امام حسین(ع) و اعتقاد به وجود امام زمان(عج) دو اصل و اساس اقتدار شیعه است.
امام حسین(ع) با ایثار و شهادت، الگوای مجسم برای شیعیان شد تا آنان در راه خدا به جهاد و کوشش بپردازند. امام حسین(ع) قلب تپندهای شد که خون تازهای در رگهای اسلام دمید.
در کنار نقطه سرخ جهاد و شهادت امام حسین(ع)، نقطه سبز و امیدی هم برای شیعه وجود دارد. این نقطه سبز، وجود مبارک امام زمان(عج) است. او منشأ خیرات و برکات و به تعبیر روایات، وجودش مانند خورشیدی است که حتی اگر در پشت ابرها پنهان باشد برکات و نورش به زمین خواهد رسید.
اما از طرف مقابل، شبههافکنی و اعتقادات خرافی، دو خطر مهمّی است که اقتدار شیعه را تهدید میکند. در همین راستا دشمن دائماً با شناخت مسائل اسلامی و احاطه پیداکردن به ابعاد و تاریخ آنها، در پی ایجاد شبهات و خرافهها است. متأسفانه خرافههای مختلفی در حاشیه دو تفکر حسینی و امام زمانی در حال ایجادشدن است که گاه آنقدر افزایش مییابد که اصل حقیقت در ورای آنها پنهان میشود.
راهکار درست مقابله با شبهات و خرافهها، بهرهگیری مستقیم از اندیشمندان دینی متعهد و یا استفاده از سایتهای معتبر علمی و دینی میباشد.
امام حسین(ع) با ایثار و شهادت، الگوای مجسم برای شیعیان شد تا آنان در راه خدا به جهاد و کوشش بپردازند. امام حسین(ع) قلب تپندهای شد که خون تازهای در رگهای اسلام دمید.
در کنار نقطه سرخ جهاد و شهادت امام حسین(ع)، نقطه سبز و امیدی هم برای شیعه وجود دارد. این نقطه سبز، وجود مبارک امام زمان(عج) است. او منشأ خیرات و برکات و به تعبیر روایات، وجودش مانند خورشیدی است که حتی اگر در پشت ابرها پنهان باشد برکات و نورش به زمین خواهد رسید.
اما از طرف مقابل، شبههافکنی و اعتقادات خرافی، دو خطر مهمّی است که اقتدار شیعه را تهدید میکند. در همین راستا دشمن دائماً با شناخت مسائل اسلامی و احاطه پیداکردن به ابعاد و تاریخ آنها، در پی ایجاد شبهات و خرافهها است. متأسفانه خرافههای مختلفی در حاشیه دو تفکر حسینی و امام زمانی در حال ایجادشدن است که گاه آنقدر افزایش مییابد که اصل حقیقت در ورای آنها پنهان میشود.
راهکار درست مقابله با شبهات و خرافهها، بهرهگیری مستقیم از اندیشمندان دینی متعهد و یا استفاده از سایتهای معتبر علمی و دینی میباشد.
پاسخ تفصیلی
شیعیان مانند دیگر مسلمانان به خدا، پیامبر(ص)، قرآن و معاد اعتقاد کامل دارند، اما این مکتب دارای ویژگیهای دیگری نیز میباشد که ضمانتی برای بقا و اقتدار آن بشمار میآید.
اعتقاد به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) دو اصل و اساس اقتدار شیعه
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولین اجلاسی که پیرامون تشیع برگزار شد، در این کشور و یا در دیگر کشورهای اسلامی نبود، بلکه چنین اجلاسی در اسرائیل برگزار شده و هدفش آن بود که بعد از آشنایی دقیق با تشیع بتوانند راهی برای مقابله با انقلاب اسلامی پیدا کنند. در آن اجلاس به این نتیجه صحیح دست یافتند که تشیع از دو قدرت برخوردار است. قدرتی سرخ و قدرتی سبز! قدرت سرخ تشیع، امام حسین(ع) و قدرت سبز آن، امام زمان(عج) است.
اعتقاد به امام حسین(ع)
امام حسین(ع) با شهادت و از خودگذشتگی، قربانی کردن عزیزترین فرزندان و بستگان و یاران، پذیرش به اسارترفتن بازماندگان و ... الگوهای مجسّم برای فداکاری، جانفشانی، تلاش، جهاد و کوشش شیعیان و پیروانش در راه خدا شد. امام حسین(ع) قلب تپندهای شد که خون تازه در رگهای اسلام دمید و اگر پیامبر اکرم(ص) فرمود: حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا؛[1] «حسین از من است و من از حسینم. خداوند دوستدار هرکسی است که حسین را دوست میدارد». معنایش آن است که حسین از من است؛ چون فرزند و پاره تنم میباشد و من از حسینم چون فلسفه وجودم هدایت مردم است و آن هدایت، بدون حسین در طول تاریخ پایدار نمیماند و در واقع او باعث خواهد شد که فلسفه حیاتم تحقق یابد.
اعتقاد به امام زمان(عج)
در کنار آن قدرت سرخ امام حسین(ع)، قدرتی سبز و نقطه امیدی هم برای شیعه وجود دارد؛ این قدرت سبز، وجود مبارک امام زمان(عج) است. هر چند اعتقاد به منجی آخرالزمان که بشریت را نجات خواهد داد، اختصاص به تشیع ندارد و در بین سایر مکاتب اسلامی نیز چنین اعتقادی وجود دارد. چنانکه این مضمون که «من کذب بالمهدی فقد کفر»؛ هرآنکه آمدن مهدی را دروغ بشمارد کافر شده است، در روایات اهل سنت هم وارد شده است.[2] با این همه، مکتب اهل بیت(ع) در باب منجی، دیدگاهی ویژه دارد. ما مانند دیگران معتقد نیستیم که منجی در آخرالزمان متولد خواهد شد، بلکه معتقدیم او هماکنون زنده و در میان ما است و وجودش واسطه فیض الهی و منشأ خیرات و برکات بوده و به تعبیر روایات مانند خورشیدی است که حتی در صورت پنهان بودن پشت ابرها، نور و برکاتش به زمین خواهد رسید.[3]
این دو قدرت سرخ حسینی و سبز مهدوی، شیعه را در طول تاریخ در مقابل تندبادها، فشارها، ظلمها و سختیها مقاوم کرده و موجودیت آنرا حتی در سختترین شرایط تاریخی تضمین کرده است.
اگر در زندانهای ستمشاهی، پیروان امام خمینی(ره)، شکنجه شده و به شهادت میرسیدند، الهام از امام حسین(ع) و امید به امام زمان(عج) بود که به مقاومتشان معنا میداد. اگر در صحنههای دفاع مقدس، رزمندگان ما عاشقانه به میدان رفته و با کمترین امکانات، بزرگترین حماسهها را میآفریدند، عامل اساسی این حرکت، الهام از امام حسین(ع) و امید به امام زمان(عج) بود. و ... بقای شیعه به این دو نقطه قوت، وابسته بوده و هست و خواهد بود.
دو خطر مهم در برابر اقتدار شیعی
همانگونه که توضیح دادیم، قدرت شیعه در اعتقاد به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) نهفته است، از اینرو؛ دشمنان ما به دنبال این هستند که این دو اعتقاد را از ما بگیرند. اما مگر میشود امام حسین را از شیعه گرفت؟! مگر میشود امام زمان را از شیعه گرفت؟! به نظر میرسد چنین چیزی ممکن نیست. اما دشمنان برای این کار، برنامههای دیگری دارند!
دشمنان برای گرفتن این اعتقادها بسیار دقیق و حسابشده از دو حربه استفاده میکنند؛ حربه شبهات و حربه خرافات!
شبههافکنی
ایجاد شبهه در مورد اعتقادات شیعی یکی از دو ابزاری است که دشمنان به کار میگیرند. پرسشهایی که نقاط ابهامی ایجاد میکند؛ بویژه در ذهن جوانان ما که برای دانستن چیزهای تازه مشتاق بوده، اما امکان دسترسی مستقیم به افرادی را ندارند که بتوانند دستکم پرسشهای ساده آنان را پاسخ گویند!
هنگامی که شبهه و پرسش مطرح شد، حتی اگر پاسخ به آن نیز بسیار ساده باشد، اما در صورت نبودن سازوکاری آسان برای ارائه این پاسخ به آنان، باور افراد نسبت به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) خود بهخود تضعیف خواهد شد.
امروزه این شبهات فراوان و با روشهای مختلف؛ مانند رسانههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در بین جوانان ما مطرح شده و عدهای روشنفکرنما، در گوشه و کنار دنیا و با تحریک عوامل صهیونیستی بدان دامن میزنند.
این شبههها مانند میکروبها و ویروسهایی هستند که درمان دارند، اما در صورت کوتاهی و یا خودداری از درمان، آثار کشندهای را به دنبال خواهند داشت و بر این اساس، گاه مشاهده میشود - جدا از جوانانی که در ابتدای کار بوده و وجود برخی تردیدها در آنان طبیعی است - افرادی که یک عمر برای مصیبت امام حسین(ع) و انتظار فرج امام مهدی(عج) اشک اندوه و شوق ریختند، با دریافت مستمر برخی از این شبهات و اهمیتندادن به دریافت پاسخ صحیح آنها، به تدریج از اعتقادات دینی و از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند!
نکته قابل تأمل اینکه تا قبل از انقلاب اسلامی، در سراسر دنیا تقریباً تمام کرسیهای اسلامشناسی در دست یهودیان بود. و به طور تقریبی هیچ کرسی اسلامشناسی به دست هیچ مسلمانی نبود. سؤال این است که چرا اینقدر یهود علاقهمند به تحقیق در مورد اسلام است؟! آیا دلش برای اسلام میسوزد؟ آیا علاقه زیادی به اسلام دارد؟ چرا مراکز اسلامشناسی در غرب - مانند دانشگاه لایدن هلند - با قدمتی بیش از چهارصد سال مشغول مطالعات علمی در زمینه اسلامشناسی هستند؟
چرا کتابهایی که در ایران و قم و نجف چاپ شده و اکنون نایاب است، در آنجا یافت میشود و چرا آنان همواره نمایندهای در مراکز علمی شیعی دارند، تا آخرین کتابها و مقالات را برای آنان ارسال کند؟! آیا واقعاً آنان اینقدر علاقهمند به اسلام هستند؟ پس چرا با این همه علاقه و این همه تحقیقات، یکی از آنها مسلمان نشدند؟ پاسخش روشن است؛ زیرا هدف آنها از تحقیق، کشف حقیقت نبود، بلکه یکی از انگیزههایشان آن بود که از کجا میتوان روزنهای به عقاید مسلمانان پیدا کرد؟! با طرح چه پرسشهایی میتوان ذهن جوانان آنها را درگیر کرد؟! چگونه میتوان فرهنگ خود را بر آنان تحمیل کرد؟! از آنجا که برای شبههافکنی باید اطلاعات کافی داشت، آنها تلاش میکنند تا اطلاعات خود را در زمینه اسلام و در ابعاد مختلف آن دائماً توسعه دهند. اخیراً مدعی شدند که یکی از کتابخانههای آلمان توانست قدیمیترین نسخه قرآن را به دست آورد؛ و این نسخه با امکانات مختلف و تجهیزات جدید از جهات مختلف در حال بررسی است! هدف آنها از این همه بررسیهای عمیق و دقیق چیست؟ آیا نمیتوان این احتمال را داد که شاید یکی از انگیزههای آنان این باشد که با روشی بهظاهر علمی، شک و تردیدی نسبت به قرآنی که اکنون در دست مسلمانان است ایجاد کرد و مدعی کاهش، افزایش و یا تغییر در برخی آیات شوند؟!
آیا تنها انگیزهشان دریافت حقیقت و پیشرفت علم است؟! پس چرا تحقیق در برخی مسائل تاریخی را با برچسب «یهود ستیزی» محدود و محکوم میکنند؟!
البته در طول تاریخ بیش از هزارساله اسلام و قرآن، دائم این نیرنگهای یهود بوده و خواهد بود، اما چون خدا پشتیبان این دین است، هرگز آنان به نتیجه مطلوب خود نخواهند رسید.
شاهد دیگر بر تلاش دشمن در شبههافکنی آن است که در مناسبتهای دینی؛ مانند نیمه شعبان و دهه محرم که توجه مردم به سمت مسائل مذهبی بیشتر است، این سیستم شبکهای فعالتر شده و شبههافکنی بیشتر میشود.
ترویج اعتقادات خرافی
با آنکه شبههپراکنی یکی از ابزارهای مهم مبارزه با اعتقادات است؛ اما به هر حال کاربرد شبهه محدود است و تنها عدهای - بویژه آنان که بیشتر با رسانهها سر و کار دارند- بدان مبتلا میشوند. در همین راستا دشمن برای تحتپوشش قراردادن همه و برای آن دسته از عاشقان اهل بیت(ع) که به هیچ وجه راضی به دستکشیدن از عقاید خود نیستند، نقشه دیگری کشیده و آن ترویج خرافات است!
دشمن، به طور دائم با شناخت مسائل اسلامی و ابعاد و تاریخ آنها در پی ایجاد خرافهها است. همانگونه که امروزه مشاهده میکنیم، به صورت مستمر خرافههای مختلفی پیرامون تفکر حسینی و مهدوی در حال ایجادشدن است. خرافههایی که گاه آنقدر افزایش پیدا میکند که اصل حقیقت در ورای آنها پنهان میشود؛ اصل فلسفه و هدف قیام امام حسین(ع) و ظهور امام مهدی(عج) فراموش میشود. امروزه جهان تشیع متأسفانه گرفتار خرافههای عجیبی شده است که بسیاری از افراد خوشنیت اما سادهدل بدون درخواست هیچ منبع و مستندی به سادگی آنها را پذیرفته و ملاک عمل قرار میدهند که چنین رویکردی - آن هم در این دوران - بسیار عجیب است.
در بعضی مناطق در روز عاشورا گوسفند را رو به کربلا ذبح میکنند نه رو به کعبه! کدام کتاب معتبر فقه شیعی میگوید برای ذبح گوسفند باید رو به کربلا نمود؟! در مناطق دیگر - حتی در برخی کشورهای اروپایی - اسبهایی را به نام «ذوالجناح» نگه میدارند و این اسبها را به خرافه آنچنان مقدس میپندارند که در روز عاشورا سرگین آنها را به عنوان تبرک در غذای عزاداران حسینی میریزند!
اینکه در برخی محافل عنوان میشود که شما عشق امام حسین(ع) را داشته باش و هر کاری خواستی بکن، یک خرافه و دروغ است. امام حسین(ع) قیام کرده تا از ارزشها و احکام دینی حفاظت کند. در صحنه پر التهاب عاشورا، هنگامی که فردی وقت نماز را یادشان میآورد، دعایشان فرموده و به نماز میایستد و یارانی هنگام نماز، سپر جانشان شده و به شهادت میرسند. امام چرا نمازش را با این شیوه انجام میدهد؟! میخواهد بگوید شهادت ما برای نماز است. حرکت ما برای نماز است.
حال با این وجود آیا میتوانیم به نام او و با بهانهقراردادن عشق به او، در نماز کاهلی کنیم؟! یا هر گناهی را مرتکب شویم؟!
البته اگر کسی گناهی انجام داده، نباید ناامید شده بلکه باید توبه کند.[4] ناامیدی یکی از گناهان کبیره است؛ شب عاشورا و توسل به امام حسین(ع) هم بهترین کمک برای قبولی توبه و توفیق بازگشت به سوی خدا است. توبه هم شرایطی دارد؛ حق الله و حق الناس را هر کدام با شیوه اعلام شده باید جبران کرد. اما آنچه از پذیرش توبه با عشق به اهل بیت گفته میشود، معنایش تشویق به ادامه گناه نیست. این نیست که بگویند برو گناه کن و بعد یک شب عاشورا به حسینیه بیا و سینه بزن تا گناههای قبلی پاک شده و حالا دوباره با خیالی آسوده برو سراغ گناه و معصیت جدید تا سال بعد! سرکرده اشرار باش، دزدی و هتک ناموس کن! اما به جبران آن تنها در ایام محرم، پشتیبان مالی یک هیأت باش!
این چیزها در اسلام نیست. اهل منبر و مداحان نباید به نام مکتب امام حسین(ع)، گناه را ترویج کنند. بلکه باید این آموزهها را به یاد مخاطبان بیاورند که طبق برخی روایات، دوشنبهها و پنجشنبهها اعمال ما بر امام زمان(عج) عرضه میشود.[5] و نباید کاری کرد که وقتی آن بزرگوران اعمال ما را نگاه میکنند دلشان بشکند.
برای فهم حقیقت مکتب اهل بیت(ع)، حقیقت حرکت امام حسین(ع) و شناخت صحیح وجود مبارک امام زمان(عج) باید به اندیشمندان متعهد دینی مراجعه کرد. خرافهها و اوهام، ما را از حقیقت دور میکند و داشتن تصویری غیر واقعی از معصومان بدان خواهد انجامید که نتوانیم از آنان الگوی مناسبی برای خود ایجاد کنیم.
اگر ما اهل بیت(ع) را درست شناختیم و از آنها الگو گرفتیم، آنان را در تمام ابعاد زندگی راهنمای خود قرار دادیم، در دنیا و آخرت موفق خواهیم بود، ولی اگر خدای ناکرده اگر با شبهه و یا خرافهای از آنها دور شدیم، در مسیر گمراهی گام برخواهیم داشت.
راهکار درست مقابله
قرآن کریم راهکار درست مقابله با شبهات و خرافات را به ما نشان داده است. قرآن میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛[6] اگر نمیدانید به آنها که عالم هستند مراجعه کنید.
امروز امکانات فراوان رسانهای، اینترنت و ماهوارهها و شبکههای اجتماعی این امکان را فراهم میکند که با اندیشمندان و مراکز دینی در هر زمانی در ارتباط بوده و اگر پرسش و یا شبههای برای ما پیدا شد، حتی به صورت ناشناس به دنبال پاسخ آن باشیم. پاسخ بسیاری از این پرسشها هم اکنون نیز در پایگاههای اسلامی وجود دارد و پاسخ به بسیاری از موارد دیگر نیز چندان مشکل نیست، ولی باید به اهلش مراجعه کرد نه آنکه دنبالهرو افرادی باشیم که بدون هیچ تخصصی، به خود جرأت اظهار نظر داده و چه بسا خود از عوامل گسترش خرافاتاند و چه بسا که در پاسخ به یک شبهه، شبهات دیگری را تولید میکند.
اعتقاد به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) دو اصل و اساس اقتدار شیعه
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولین اجلاسی که پیرامون تشیع برگزار شد، در این کشور و یا در دیگر کشورهای اسلامی نبود، بلکه چنین اجلاسی در اسرائیل برگزار شده و هدفش آن بود که بعد از آشنایی دقیق با تشیع بتوانند راهی برای مقابله با انقلاب اسلامی پیدا کنند. در آن اجلاس به این نتیجه صحیح دست یافتند که تشیع از دو قدرت برخوردار است. قدرتی سرخ و قدرتی سبز! قدرت سرخ تشیع، امام حسین(ع) و قدرت سبز آن، امام زمان(عج) است.
اعتقاد به امام حسین(ع)
امام حسین(ع) با شهادت و از خودگذشتگی، قربانی کردن عزیزترین فرزندان و بستگان و یاران، پذیرش به اسارترفتن بازماندگان و ... الگوهای مجسّم برای فداکاری، جانفشانی، تلاش، جهاد و کوشش شیعیان و پیروانش در راه خدا شد. امام حسین(ع) قلب تپندهای شد که خون تازه در رگهای اسلام دمید و اگر پیامبر اکرم(ص) فرمود: حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا؛[1] «حسین از من است و من از حسینم. خداوند دوستدار هرکسی است که حسین را دوست میدارد». معنایش آن است که حسین از من است؛ چون فرزند و پاره تنم میباشد و من از حسینم چون فلسفه وجودم هدایت مردم است و آن هدایت، بدون حسین در طول تاریخ پایدار نمیماند و در واقع او باعث خواهد شد که فلسفه حیاتم تحقق یابد.
اعتقاد به امام زمان(عج)
در کنار آن قدرت سرخ امام حسین(ع)، قدرتی سبز و نقطه امیدی هم برای شیعه وجود دارد؛ این قدرت سبز، وجود مبارک امام زمان(عج) است. هر چند اعتقاد به منجی آخرالزمان که بشریت را نجات خواهد داد، اختصاص به تشیع ندارد و در بین سایر مکاتب اسلامی نیز چنین اعتقادی وجود دارد. چنانکه این مضمون که «من کذب بالمهدی فقد کفر»؛ هرآنکه آمدن مهدی را دروغ بشمارد کافر شده است، در روایات اهل سنت هم وارد شده است.[2] با این همه، مکتب اهل بیت(ع) در باب منجی، دیدگاهی ویژه دارد. ما مانند دیگران معتقد نیستیم که منجی در آخرالزمان متولد خواهد شد، بلکه معتقدیم او هماکنون زنده و در میان ما است و وجودش واسطه فیض الهی و منشأ خیرات و برکات بوده و به تعبیر روایات مانند خورشیدی است که حتی در صورت پنهان بودن پشت ابرها، نور و برکاتش به زمین خواهد رسید.[3]
این دو قدرت سرخ حسینی و سبز مهدوی، شیعه را در طول تاریخ در مقابل تندبادها، فشارها، ظلمها و سختیها مقاوم کرده و موجودیت آنرا حتی در سختترین شرایط تاریخی تضمین کرده است.
اگر در زندانهای ستمشاهی، پیروان امام خمینی(ره)، شکنجه شده و به شهادت میرسیدند، الهام از امام حسین(ع) و امید به امام زمان(عج) بود که به مقاومتشان معنا میداد. اگر در صحنههای دفاع مقدس، رزمندگان ما عاشقانه به میدان رفته و با کمترین امکانات، بزرگترین حماسهها را میآفریدند، عامل اساسی این حرکت، الهام از امام حسین(ع) و امید به امام زمان(عج) بود. و ... بقای شیعه به این دو نقطه قوت، وابسته بوده و هست و خواهد بود.
دو خطر مهم در برابر اقتدار شیعی
همانگونه که توضیح دادیم، قدرت شیعه در اعتقاد به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) نهفته است، از اینرو؛ دشمنان ما به دنبال این هستند که این دو اعتقاد را از ما بگیرند. اما مگر میشود امام حسین را از شیعه گرفت؟! مگر میشود امام زمان را از شیعه گرفت؟! به نظر میرسد چنین چیزی ممکن نیست. اما دشمنان برای این کار، برنامههای دیگری دارند!
دشمنان برای گرفتن این اعتقادها بسیار دقیق و حسابشده از دو حربه استفاده میکنند؛ حربه شبهات و حربه خرافات!
شبههافکنی
ایجاد شبهه در مورد اعتقادات شیعی یکی از دو ابزاری است که دشمنان به کار میگیرند. پرسشهایی که نقاط ابهامی ایجاد میکند؛ بویژه در ذهن جوانان ما که برای دانستن چیزهای تازه مشتاق بوده، اما امکان دسترسی مستقیم به افرادی را ندارند که بتوانند دستکم پرسشهای ساده آنان را پاسخ گویند!
هنگامی که شبهه و پرسش مطرح شد، حتی اگر پاسخ به آن نیز بسیار ساده باشد، اما در صورت نبودن سازوکاری آسان برای ارائه این پاسخ به آنان، باور افراد نسبت به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) خود بهخود تضعیف خواهد شد.
امروزه این شبهات فراوان و با روشهای مختلف؛ مانند رسانههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی در بین جوانان ما مطرح شده و عدهای روشنفکرنما، در گوشه و کنار دنیا و با تحریک عوامل صهیونیستی بدان دامن میزنند.
این شبههها مانند میکروبها و ویروسهایی هستند که درمان دارند، اما در صورت کوتاهی و یا خودداری از درمان، آثار کشندهای را به دنبال خواهند داشت و بر این اساس، گاه مشاهده میشود - جدا از جوانانی که در ابتدای کار بوده و وجود برخی تردیدها در آنان طبیعی است - افرادی که یک عمر برای مصیبت امام حسین(ع) و انتظار فرج امام مهدی(عج) اشک اندوه و شوق ریختند، با دریافت مستمر برخی از این شبهات و اهمیتندادن به دریافت پاسخ صحیح آنها، به تدریج از اعتقادات دینی و از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند!
نکته قابل تأمل اینکه تا قبل از انقلاب اسلامی، در سراسر دنیا تقریباً تمام کرسیهای اسلامشناسی در دست یهودیان بود. و به طور تقریبی هیچ کرسی اسلامشناسی به دست هیچ مسلمانی نبود. سؤال این است که چرا اینقدر یهود علاقهمند به تحقیق در مورد اسلام است؟! آیا دلش برای اسلام میسوزد؟ آیا علاقه زیادی به اسلام دارد؟ چرا مراکز اسلامشناسی در غرب - مانند دانشگاه لایدن هلند - با قدمتی بیش از چهارصد سال مشغول مطالعات علمی در زمینه اسلامشناسی هستند؟
چرا کتابهایی که در ایران و قم و نجف چاپ شده و اکنون نایاب است، در آنجا یافت میشود و چرا آنان همواره نمایندهای در مراکز علمی شیعی دارند، تا آخرین کتابها و مقالات را برای آنان ارسال کند؟! آیا واقعاً آنان اینقدر علاقهمند به اسلام هستند؟ پس چرا با این همه علاقه و این همه تحقیقات، یکی از آنها مسلمان نشدند؟ پاسخش روشن است؛ زیرا هدف آنها از تحقیق، کشف حقیقت نبود، بلکه یکی از انگیزههایشان آن بود که از کجا میتوان روزنهای به عقاید مسلمانان پیدا کرد؟! با طرح چه پرسشهایی میتوان ذهن جوانان آنها را درگیر کرد؟! چگونه میتوان فرهنگ خود را بر آنان تحمیل کرد؟! از آنجا که برای شبههافکنی باید اطلاعات کافی داشت، آنها تلاش میکنند تا اطلاعات خود را در زمینه اسلام و در ابعاد مختلف آن دائماً توسعه دهند. اخیراً مدعی شدند که یکی از کتابخانههای آلمان توانست قدیمیترین نسخه قرآن را به دست آورد؛ و این نسخه با امکانات مختلف و تجهیزات جدید از جهات مختلف در حال بررسی است! هدف آنها از این همه بررسیهای عمیق و دقیق چیست؟ آیا نمیتوان این احتمال را داد که شاید یکی از انگیزههای آنان این باشد که با روشی بهظاهر علمی، شک و تردیدی نسبت به قرآنی که اکنون در دست مسلمانان است ایجاد کرد و مدعی کاهش، افزایش و یا تغییر در برخی آیات شوند؟!
آیا تنها انگیزهشان دریافت حقیقت و پیشرفت علم است؟! پس چرا تحقیق در برخی مسائل تاریخی را با برچسب «یهود ستیزی» محدود و محکوم میکنند؟!
البته در طول تاریخ بیش از هزارساله اسلام و قرآن، دائم این نیرنگهای یهود بوده و خواهد بود، اما چون خدا پشتیبان این دین است، هرگز آنان به نتیجه مطلوب خود نخواهند رسید.
شاهد دیگر بر تلاش دشمن در شبههافکنی آن است که در مناسبتهای دینی؛ مانند نیمه شعبان و دهه محرم که توجه مردم به سمت مسائل مذهبی بیشتر است، این سیستم شبکهای فعالتر شده و شبههافکنی بیشتر میشود.
ترویج اعتقادات خرافی
با آنکه شبههپراکنی یکی از ابزارهای مهم مبارزه با اعتقادات است؛ اما به هر حال کاربرد شبهه محدود است و تنها عدهای - بویژه آنان که بیشتر با رسانهها سر و کار دارند- بدان مبتلا میشوند. در همین راستا دشمن برای تحتپوشش قراردادن همه و برای آن دسته از عاشقان اهل بیت(ع) که به هیچ وجه راضی به دستکشیدن از عقاید خود نیستند، نقشه دیگری کشیده و آن ترویج خرافات است!
دشمن، به طور دائم با شناخت مسائل اسلامی و ابعاد و تاریخ آنها در پی ایجاد خرافهها است. همانگونه که امروزه مشاهده میکنیم، به صورت مستمر خرافههای مختلفی پیرامون تفکر حسینی و مهدوی در حال ایجادشدن است. خرافههایی که گاه آنقدر افزایش پیدا میکند که اصل حقیقت در ورای آنها پنهان میشود؛ اصل فلسفه و هدف قیام امام حسین(ع) و ظهور امام مهدی(عج) فراموش میشود. امروزه جهان تشیع متأسفانه گرفتار خرافههای عجیبی شده است که بسیاری از افراد خوشنیت اما سادهدل بدون درخواست هیچ منبع و مستندی به سادگی آنها را پذیرفته و ملاک عمل قرار میدهند که چنین رویکردی - آن هم در این دوران - بسیار عجیب است.
در بعضی مناطق در روز عاشورا گوسفند را رو به کربلا ذبح میکنند نه رو به کعبه! کدام کتاب معتبر فقه شیعی میگوید برای ذبح گوسفند باید رو به کربلا نمود؟! در مناطق دیگر - حتی در برخی کشورهای اروپایی - اسبهایی را به نام «ذوالجناح» نگه میدارند و این اسبها را به خرافه آنچنان مقدس میپندارند که در روز عاشورا سرگین آنها را به عنوان تبرک در غذای عزاداران حسینی میریزند!
اینکه در برخی محافل عنوان میشود که شما عشق امام حسین(ع) را داشته باش و هر کاری خواستی بکن، یک خرافه و دروغ است. امام حسین(ع) قیام کرده تا از ارزشها و احکام دینی حفاظت کند. در صحنه پر التهاب عاشورا، هنگامی که فردی وقت نماز را یادشان میآورد، دعایشان فرموده و به نماز میایستد و یارانی هنگام نماز، سپر جانشان شده و به شهادت میرسند. امام چرا نمازش را با این شیوه انجام میدهد؟! میخواهد بگوید شهادت ما برای نماز است. حرکت ما برای نماز است.
حال با این وجود آیا میتوانیم به نام او و با بهانهقراردادن عشق به او، در نماز کاهلی کنیم؟! یا هر گناهی را مرتکب شویم؟!
البته اگر کسی گناهی انجام داده، نباید ناامید شده بلکه باید توبه کند.[4] ناامیدی یکی از گناهان کبیره است؛ شب عاشورا و توسل به امام حسین(ع) هم بهترین کمک برای قبولی توبه و توفیق بازگشت به سوی خدا است. توبه هم شرایطی دارد؛ حق الله و حق الناس را هر کدام با شیوه اعلام شده باید جبران کرد. اما آنچه از پذیرش توبه با عشق به اهل بیت گفته میشود، معنایش تشویق به ادامه گناه نیست. این نیست که بگویند برو گناه کن و بعد یک شب عاشورا به حسینیه بیا و سینه بزن تا گناههای قبلی پاک شده و حالا دوباره با خیالی آسوده برو سراغ گناه و معصیت جدید تا سال بعد! سرکرده اشرار باش، دزدی و هتک ناموس کن! اما به جبران آن تنها در ایام محرم، پشتیبان مالی یک هیأت باش!
این چیزها در اسلام نیست. اهل منبر و مداحان نباید به نام مکتب امام حسین(ع)، گناه را ترویج کنند. بلکه باید این آموزهها را به یاد مخاطبان بیاورند که طبق برخی روایات، دوشنبهها و پنجشنبهها اعمال ما بر امام زمان(عج) عرضه میشود.[5] و نباید کاری کرد که وقتی آن بزرگوران اعمال ما را نگاه میکنند دلشان بشکند.
برای فهم حقیقت مکتب اهل بیت(ع)، حقیقت حرکت امام حسین(ع) و شناخت صحیح وجود مبارک امام زمان(عج) باید به اندیشمندان متعهد دینی مراجعه کرد. خرافهها و اوهام، ما را از حقیقت دور میکند و داشتن تصویری غیر واقعی از معصومان بدان خواهد انجامید که نتوانیم از آنان الگوی مناسبی برای خود ایجاد کنیم.
اگر ما اهل بیت(ع) را درست شناختیم و از آنها الگو گرفتیم، آنان را در تمام ابعاد زندگی راهنمای خود قرار دادیم، در دنیا و آخرت موفق خواهیم بود، ولی اگر خدای ناکرده اگر با شبهه و یا خرافهای از آنها دور شدیم، در مسیر گمراهی گام برخواهیم داشت.
راهکار درست مقابله
قرآن کریم راهکار درست مقابله با شبهات و خرافات را به ما نشان داده است. قرآن میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛[6] اگر نمیدانید به آنها که عالم هستند مراجعه کنید.
امروز امکانات فراوان رسانهای، اینترنت و ماهوارهها و شبکههای اجتماعی این امکان را فراهم میکند که با اندیشمندان و مراکز دینی در هر زمانی در ارتباط بوده و اگر پرسش و یا شبههای برای ما پیدا شد، حتی به صورت ناشناس به دنبال پاسخ آن باشیم. پاسخ بسیاری از این پرسشها هم اکنون نیز در پایگاههای اسلامی وجود دارد و پاسخ به بسیاری از موارد دیگر نیز چندان مشکل نیست، ولی باید به اهلش مراجعه کرد نه آنکه دنبالهرو افرادی باشیم که بدون هیچ تخصصی، به خود جرأت اظهار نظر داده و چه بسا خود از عوامل گسترش خرافاتاند و چه بسا که در پاسخ به یک شبهه، شبهات دیگری را تولید میکند.
[1]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 52، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[2]. مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص 230، اردن، مکتبة المنار، 1410ق.
[3]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 207، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[4]. «لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ الله»؛ یوسف، 87.
[5]. ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 172، قم، دار الرضی، چاپ اول، 1330ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج16، ص: 112، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. نحل، 43.
نظرات