لطفا صبرکنید
24057
- اشتراک گذاری
متنی که در سؤال شما آمده است بخشی از یک کتاب طنز به نام "اسرار اللطیفه و الکسیله" اثر فردی به نام "ابوالحسن کسلانی" است که علی رغم جسجوهای فروان ما در کتب اعلام و کتابشناسی های معتبر علمای شیعه نظیر:«الذریعة إلى تصانیف الشیعة» ، «أعیان الشیعة» ، «موسوعة طبقات الفقهاء» ،«مستدرکات أعیان الشیعة»، «أملالآمل» اثری از این کتاب و نویسنده آن نیافتیم. بنا بر این کتاب و نویسنده آن شناخته شده نیستند و حتی وجودشان محرز نیست. برای آگاهی از نظرات خواجه نصیر الدین طوسی باید به کتاب هایی که ایشان در زمینه اخلاق نگاشته اند (نظیر اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف، الادب الوجیز للولدالصغیر و...) مراجعه کرد.
علاوه براین احکام و دستورات اسلام از آیات قرآن تا روایات معصومین (ع) و همچنین سیره و روش و عمل پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) که جانشینان واقعی آن حضرت هستند همواره در معرض دید قضاوت مردم بوده است و برای شناخت اسلام واقعی و اخلاق اسلامی نیازی نیست که به نوشته ای منسوب به یکی از شاگردان خواجه نصیر (بر فرض وجود چنین فردی) رجوع کرد.
متنی که در سؤال شما آمده است بخشی از یک کتاب طنز به نام "اسرار اللطیفه و الکسیله" اثر فردی به نام "ابوالحسن کسلانی" است که علی رغم جسجوهای فروان ما در کتب اعلام و کتابشناسی های معتبر علمای شیعه (نظیر 1- «الذریعة إلى تصانیف الشیعة» تألیف شیخ آقا بزرگ تهرانى در 25 جلد،2- «أعیان الشیعة» تألیف سید محسن امین در 11 جلد،3- «موسوعة طبقات الفقهاء» تألیف شیخ جعفر سبحانى در 15 جلد،4- «مستدرکات أعیان الشیعة» تألیف سید حسن امین در 7 جلد، 5- «أملالآمل» تألیف شیخ حرّ عاملى در 2 جلد) اثری از این کتاب و نویسنده آن نیافتیم. با اینکه اگر چنین فردی از شاگردان خواجه نصیر الدین طوسی (از علمای قرن هفتم هجری) بود قطعاً نام و کتاب او در یکی از کتب بالا منعکس و ثبت شده بود. بنا بر این کتاب و نویسنده آن شناخته شده نیستند و اصل وجود چنین فردی و انتساب چنین کتابی به او به عنوان یکی از یاران و شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی ثابت نشده و به هیچ وجه قابل استناد نیست و نمی توان آن را به خواجه نصیر الدین طوسی مستند دانست. بلکه باید دید انگیزه نویسنده از نوشتن این کتاب طنز چه بوده است. برای آگاهی از نظرات خواجه نصیر الدین طوسی باید به کتاب هایی که ایشان در زمینه اخلاق نگاشته اند (نظیر اخلاق ناصری، اوصاف الاشراف، الادب الوجیز للولدالصغیر و...) مراجعه کرد.
علاوه براین احکام و دستورات اسلام از آیات قرآن تا روایات معصومین (ع) و همچنین سیره و روش و عمل پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) که جانشینان واقعی آن حضرت هستند همواره در معرض دید قضاوت مردم بوده است و برای شناخت اسلام واقعی و اخلاق اسلامی نیازی نیست که به نوشته ای منسوب به یکی از شاگردان خواجه نصیر (بر فرض وجود چنین فردی) رجوع کرد.
پیامبر اسلام در یکی از سفارشات نورانی خود می فرماید: "اى على، هر چه بر خود نپسندى بر دیگرى مپسند."[1] این جمله سند بسیار محکمی بر اهتمام اسلام به رعایت حقوق همه انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان است.
این امام علی (ع) است که در نامه خود به مالک اشتر در باره مردم مسلمان و غیر مسلمان می فرماید:" مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى، زیرا مردم دو دستهاند، دستهاى برادر دینى تو، و دسته دیگر(غیر مسلمانان) همانند تو در آفرینش مىباشند.[2]
آیا این امیر المؤمنین علی(ع) و اولین امام ما نیست که ظلم و تجاوز به زنی غیر مسلمان دل او را به درد آورده که این چنین درد مندانه سخن می گوید: " به من خبر رسیده که مردى از لشکر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشوارههاى آنها را به غارت برده، در حالى که هیچ وسیلهاى براى دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشتهاند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتّى یک نفر آنان، زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!"[3]
امام علی (ع) پیرمرد نابینایی را دید که از مردم درخواست کمک (گدایی) می کرد،از همراهان خود پرسید: این فرد کیست؟ گفتند: مسیحی است ! حضرت فرمود: تا زمانی که قدرت داشت او را به کار گرفتید و اکنون که پیر و ناتوان شده است چیزی به او نمی دهید؟ از بیت المال مسلمین برای او حقوقی معین کنید."[4] این تنها بخشی از آموزه های اسلام در رعایت حقوق انسان های غیر مسلمان است.
اسلام نه تنها رعایت عدل و انصاف و مهربانی را در باره انسان ها فرموده است که در زمینه نیکی و اکرام حیوانات نیز سفارشات بی مانندی دارد. رسول گرامی اسلام (ص)فرمود :خداوند مهربانی و نرم خویی را دوست دارد و به آن کمک می کند پس هر گاه بر مرکب لاغری سوار شدید مواظبش باشید اگر زمین خالی (بدون علف) است حرکت کنید اما اگر زمین علفزار است توقف کنید و اجازه بدهید از علف آنجا بخورد."[5]
در حدیث دیگری آمده است: " رسول گرامی اسلام (ص) شتری را دید که عقال شده بود (زانوی او را بسته بودند و خوابیده بود) اما جهاز او را بر نداشته بودند، حضرت فرمودند صاحب این شتر کجاست ؟ به او بگویید که برای پاسخ گویی در دادگاه الهی آماده باشد."[6]
آیا دینی که نسبت به اذیت و آزار حیوانات تا این حد حساس بوده و نیکی به آنها را در دستور کار خود دارد را می توان به مطالبی مانند آنچه در این نوشته مجعول آمده متهم کرد؟ قطعا چنین مطالبی از قلم خواجه نصیر الدین طوسی و شاگردان او نیست. و بعید نیست معاندان با اسلام چنین مطالبی را جعل کرده باشند.
[1]. اتابکى پرویز رهاورد خرد(ترجمه تحف العقول)، ص: 27
.[2] نهجالبلاغة نامه52، ص : 427:" ...وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ بِالرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ ..."
[3]. نهجالبلاغة ،خطبة 27 :"... وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالِاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرا"
[4]. تهذیبالأحکام ج : 6 ص : 293،حدیث18، عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ رَجُلٍ بَلَغَ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَا هَذَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ "
[5]. المحاسن ج : 2 ص : 361،- باب24 الرفق بالدابة و تعهدها ،حدیث 87، عنه عن النوفلی عن السکونی عن أبی عبد الله عن آبائه عن علی ع قال قال رسول الله ص إن الله یحب الرفق و یعین علیه فإذا رکبتم الدواب العجف فأنزلوها منازلها فإن کانت الأرض مجدبة فألحوا علیها و إن کانت مخصبة فأنزلوها منازلها.
[6]. المحاسن ج : 2 ص : 361،- باب24 الرفق بالدابة و تعهدها ،حدیث 90، عنه عن النوفلی عن السکونی عن أبی عبد الله ع عن آبائه ع أن النبی ص أبصر ناقة معقولة و علیها جهازها فقال أین صاحبها مروه فلیستعد غدا للخصومة.