لطفا صبرکنید
بازدید
9423
9423
آخرین بروزرسانی:
1396/11/21
خلاصه پرسش
آیا زنان و دختران مدینه هنگام ورود پیامبر اسلام(ص) به آن شهر، به دف زدن و ترانهخوانی مشغول بودند؟!
پرسش
زمانی که پیامبر اکرم(ص) به یثرب (مدینه) وارد شدند، اهل یثرب به استقبالش رفتند و بانوان یثربی، در حالیکه دف میزدند، ترانه معروفِ «ماه تمام بر ما طلوع کرد» را همخوانی کردند:
طَلَعَ البدرُ علینا من ثنیّات الوداع
وَجَبَ الشکر علینا ما دَعَ الله داع
پیامبر هم گوش داد و لذت برد و بانوان را از دف زدن و خواندن ترانه منع نکرد؛ آیا این روایت صحت دارد یا خیر؟
پاسخ اجمالی
بر اساس گزارش برخی سیرهنویسان و مورّخان، در آستانه ورود پیامبر اکرم(ص)، آنگاه که مرکب آنحضرت از ثنیة الوداع(محلی در ابتدای مدینه) سرازیر شد، جوانان و مسلمانان مقدم پیامبر را گرامى شمرده و با طنین سرودهاى شادى، محیط مدینه را مملو ساخته بودند.[1]
در این میان عدهای از زنان و کودکان و کنیزان یثرب این بیت را میخواندند:
در این میان عدهای از زنان و کودکان و کنیزان یثرب این بیت را میخواندند:
«طَلَع البدر علینا من ثَنیّات الوداع
وَجَبَ الشُکر علینا ما دعا لله داع»[2]
وَجَبَ الشُکر علینا ما دعا لله داع»[2]
ترجمه: ماه تمام از ناحیه ثنیة الوداع بر ما تابید؛ تا آنهنگام که کسى خداى را بخواند، شکر این نعمت بر ما واجب شد. ...
در عبارت بیشتر مورّخانی که این خبر را نقل کردهاند، به دف زدن اشارهای نشده، و این موضوع تنها در تعداد اندکی از کتابهای تاریخی؛ مانند سیره حلبیه ابوالفرج حلبی وجود دارد[3] و گروهی به همین نقل غیر مشهور استدلال کردهاند که سرور و شادی به وسیله دف، پسندیده و مورد ستایش است.[4] اما همانگونه که گفته شد بیشتر منابع تاریخی جز این نمیگوید که زنان یثرب به میمنت قدوم رسول خدا(ص) شعر میسرودند. بدون آنکه سخنی از دف زدن باشد. از اینرو برخی اندیشمندان، دف زدن را از داستانهایی میدانند که بعدها اضافه شده است.[5]
برخی از متأخران نیز این موضوع را مطرح کردهاند که اساساً «ثنیة الوداع» در جهت مکه نیست تا اصل چنین اتفاقی رخ دهد، بلکه دقیقاً در منطقه مقابل آن و به سمت مسیر شام است،[6] و این موضوع را به منابع تاریخی مستند کردهاند.[7]
از اینرو، برخی اینرا نیز نقل کردهاند که این شعرخوانی هنگام بازگشت رسول اکرم(ص) از تبوک رخ داده است نه هنگام ورود حضرتشان به مکه.[8]
در ارتباط با این نقد باید گفت؛ اگرچه دفزدن در حضور پیامبر(ص) را نمیتوان مستند به دلیل معتبری دانست، ولی اینکه منطقهای به نام «ثنیات الوداع» در سمت مکه وجود ندارد، چندان قابل پذیرش نیست؛ زیرا در منابع فراوانی به وجود چنین منطقهای در مسیر مکه اشاره شده است. [9]
نهایت آنکه بتوان گفت؛ چند منطقه به این نام در حوالی شهر مدینه وجود داشته باشد.
در عبارت بیشتر مورّخانی که این خبر را نقل کردهاند، به دف زدن اشارهای نشده، و این موضوع تنها در تعداد اندکی از کتابهای تاریخی؛ مانند سیره حلبیه ابوالفرج حلبی وجود دارد[3] و گروهی به همین نقل غیر مشهور استدلال کردهاند که سرور و شادی به وسیله دف، پسندیده و مورد ستایش است.[4] اما همانگونه که گفته شد بیشتر منابع تاریخی جز این نمیگوید که زنان یثرب به میمنت قدوم رسول خدا(ص) شعر میسرودند. بدون آنکه سخنی از دف زدن باشد. از اینرو برخی اندیشمندان، دف زدن را از داستانهایی میدانند که بعدها اضافه شده است.[5]
برخی از متأخران نیز این موضوع را مطرح کردهاند که اساساً «ثنیة الوداع» در جهت مکه نیست تا اصل چنین اتفاقی رخ دهد، بلکه دقیقاً در منطقه مقابل آن و به سمت مسیر شام است،[6] و این موضوع را به منابع تاریخی مستند کردهاند.[7]
از اینرو، برخی اینرا نیز نقل کردهاند که این شعرخوانی هنگام بازگشت رسول اکرم(ص) از تبوک رخ داده است نه هنگام ورود حضرتشان به مکه.[8]
در ارتباط با این نقد باید گفت؛ اگرچه دفزدن در حضور پیامبر(ص) را نمیتوان مستند به دلیل معتبری دانست، ولی اینکه منطقهای به نام «ثنیات الوداع» در سمت مکه وجود ندارد، چندان قابل پذیرش نیست؛ زیرا در منابع فراوانی به وجود چنین منطقهای در مسیر مکه اشاره شده است. [9]
نهایت آنکه بتوان گفت؛ چند منطقه به این نام در حوالی شهر مدینه وجود داشته باشد.
[1]. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج 1، ص 117، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق؛ قسطلانی، أحمد بن محمد، المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، ج 1، ص 184، قاهره، المکتبة التوفیقیة، بیتا.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 151، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 197، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج 5، ص 266، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.
[3]. «و تلقته الولائد عند دخوله المدینة بالدفوف»؛ أبو الفرج حلبی، على بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، ج 2، ص 257، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1427ق؛ نک: نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج 4، ص 169، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق.
[4]. نهایة الارب فی فنون الأدب، ج 4، ص 169؛ نک: السیرة الحلبیة، ج 2، ص 74.
[5]. عاملى نباطى، على من محمد، الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج 1، ص 159، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1384ق.
[6]. نک: عاملی، جعفر مرتضى، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج 4، ص 109 – 111، قم، دار الحدیث، چاپ اوّل، 1426ق؛
[7]. سمهودی، علی بن احمد، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج 4، ص 45، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م؛ شراب، محمد محمد حسن، المعالم الأثیرة فى السنة و السیرة، ص 79، دمشق، دار القلم، چاپ اول، 1411ق.
[8]. نک: إمتاع الأسماع، ج 8، ص 394؛ السیرة الحلبیة، ج 3، ص 204؛ المواهب اللدنیة، ج 1، ص 425.
[9]. به عنوان نمونه؛ ر. ک: حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 86، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
نظرات