لطفا صبرکنید
بازدید
7126
7126
آخرین بروزرسانی:
1396/10/24
خلاصه پرسش
امام علی(ع) در یکی از خطبههایش در توصیف پروردگار فرموده است: «دان و لم یُدَن». معنا و توضیح این فراز چیست؟
پرسش
با سلام؛ در نهج البلاغه علی(ع) فرموده است: «دان و لم یُدَن». فعل دان اجوف واوی و به معنای ضعیف شدن است. معنای عبارت چنین میشود: خدای متعال هم ضعیف است و هم غیر مغلوب. در شرح ابن ابی الحدید آمده است: دان ای قهر و غلب. معنای دقیق فعل دانَ چیست؟ لغتنامهها خلاف قول ابن ابی الحدید را میگویند.
پاسخ اجمالی
در فرازهایی از سخنان امام علی(ع) در توصیف پروردگار میخوانیم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَظْهَرَ مِنْ آثَارِ سُلْطَانِهِ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِهِ مَا حَیَّرَ مُقَلَ الْعُقُولِ مِنْ عَجَائِبِ قُدْرَتِهِ وَ رَدَعَ خَطَرَاتِ هَمَاهِمِ النُّفُوسِ عَنْ عِرْفَانِ کُنْهِ صِفَتِه...»؛[1] ستایش خداوندى را سزا است که نشانههاى قدرت و بزرگى و عظمت خود را چنان آشکار کرد که دیدهها را از شگفتى قدرتش به حیرت آورده، و اندیشههاى بلند را از شناخت ماهیّت صفاتش باز داشته است ... .
در این خطبه، امام(ع) به مناسبت آثارى که خداوند از قدرت خود ظاهر فرموده؛ و آنچه را از ملکوت آسمانها و زمین به ما نشان داده؛ و نظام اکملى که در عوالم وجود برقرار کرده، او را سپاس گفته است؛ آثار قدرت و نظام اکملى که چشم خرد از مشاهده کیفیّت آن حیران و قرین شگفتى است، بلکه هر ذرّهاى را که آفریده مایه همین حیرت و اعجاب است.
این گفتار در بیان عظمت پروردگار، و تنزیه او از صفات آفریدگان است، و بیان آنکه با این وجود، او به بندگانش نزدیک است، تا آنچه را میخواهند از او طلب کنند؛ به او تقرّب جویند؛ و از او، عطا و بخشش و روا شدن آروزهای خود را درخواست کنند؛ و چون حقّ تعالى منزّه از جا و مکان است، میان او و بندگانش حجاب و درگاهى نیست، و در همه جا حاضر و ناظر است؛ یعنى با علم خود بر همه چیز احاطه دارد؛ زیرا او از جا گرفتن در جایى مبرّا است. همچنین او در همه اوقات و تمام زمانها حضور دارد؛ براى اینکه وجود زمان به وجود او پایدار، و در کنار هستى لا یزال او روان و برقرار است، نه اینکه زمان براى او ظرفیّت داشته باشد؛ یعنى او منزّه است، مشمول زمان - که به اندازه مراتب معلولات از وجود او متأخّر است - قرار گیرد: «و مع کلّ إنس و جانّ»؛ یعنى با علم خود به همه انس و جنّ احاطه دارد؛ چنانکه فرموده است: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»؛[2] یعنى هر کجا باشید او با شما است.[3]
امام علی(ع) در یکی از فرازهای همین خطبه میفرماید: «دَانَ وَ لَمْ یُدَن».
واژه «دان» از ریشه «دین» در لغتنامهها، هم به معنای جزا آمده،[4] و هم به «قهر» و «غلبه» معنا شده است.[5] در تفسیر قمی از امام صادق(ع) «دین» به حساب و جزا معنا شده است: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»؛ یعنى صاحب روز حساب.[6]
«دان» از ریشه «دنو»، نیز معانی مختلفی دارد[7] که یکی از آنها «قرب» و «نزدیکی» است.[8] و به همین معنا است سخن خدای متعال که فرمود: «وَ جَنَى الْجَنَّتَیْنِ دانٍ»؛[9] و میوه هر دو باغ نزدیک و در دسترس است.
با توجه به معانی و ریشههای مختلفی که برای این واژه میتوان در نظر گرفت، شارحان و مترجمان نهج البلاغه نیز عبارت (دَانَ وَ لَمْ یُدَن) را مختلف معنا کردهاند:
1. برخی آنرا از ریشه «دین» گرفته و اینگونه معنا کردهاند که خدا جزا میدهد، اما مجازات نمیشود؛ یعنی اگر اعمال بندگان، خیر و صالح باشد، از جانب خدا جزای خیر میبینند، و اگر اعمالشان شر و بدی باشد، جزای شری دامنگیر آنان خواهد شد، در حالیکه هیچکس نمیتواند به خدا پاداش و جزایی بدهد.[10]
2. برخی دیگر آنرا از ریشه «دنو» به معنای نزدیک بودن گرفتهاند؛ یعنی خدای متعال به حسب قیومیت خود به هر چیزی نزدیک است، و به حسب ذات، درو است، و گرنه قیوم نیست، و مسلط است بر هر چیزی، پس نزدیک است به هر چیز و گرنه مسلط نباشد؛ لذا نزدیک است به هر چیزی به سبب مذوت بودنش، و هیچ چیزی به او نزدیک نیست به سبب ذات نداشتن.[11]
به عبارت روشنتر خداوند به حسب اصل ذات و هستی خود به همه نزدیک است اما به حسب کنه و حقیقت ذات که برتر از همه است به هیچ کس نزدیک نیست.
3. عدهای میگویند: «دان و لم یدن»؛ یعنی خداوند با قدرتش بر تمام موجودات، قهر و غلبه دارد، و هیچکس بر او غالب نیست، تا این قدرت را از او سلب کند.[12] او از راه مرگ و نابودی بر بندگانش سیطره دارد، اما بندگان از هیچ طریقی بر او سیطره ندارند.[13]
4. همچنین گفته شده است؛ جمله(دانَ وَ لَمْ یُدَن) از امام علی(ع)، بیانی دیگر از عبارت قرآنی - لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُون-[14] میباشد که معنایش آن است او در برابر کارهایش به کسی پاسخگو نبوده، اما بندگانش باید در برابر او پاسخگو باشند.[15]
در نهایت باید گفت؛ با توجه محتوای خطبه، اگر واژه «دان» را از دو ریشه «دنو» و یا «دین» بدانیم، در هر دو حالت با جملات پیرامونی، همخوان و هماهنگ خواهد بود، اما واضح است که نمیتوان این واژه را از ریشه «دون» به معنای پستی و ضعف گرفت و بر اساس آن معنا کرد.
در این خطبه، امام(ع) به مناسبت آثارى که خداوند از قدرت خود ظاهر فرموده؛ و آنچه را از ملکوت آسمانها و زمین به ما نشان داده؛ و نظام اکملى که در عوالم وجود برقرار کرده، او را سپاس گفته است؛ آثار قدرت و نظام اکملى که چشم خرد از مشاهده کیفیّت آن حیران و قرین شگفتى است، بلکه هر ذرّهاى را که آفریده مایه همین حیرت و اعجاب است.
این گفتار در بیان عظمت پروردگار، و تنزیه او از صفات آفریدگان است، و بیان آنکه با این وجود، او به بندگانش نزدیک است، تا آنچه را میخواهند از او طلب کنند؛ به او تقرّب جویند؛ و از او، عطا و بخشش و روا شدن آروزهای خود را درخواست کنند؛ و چون حقّ تعالى منزّه از جا و مکان است، میان او و بندگانش حجاب و درگاهى نیست، و در همه جا حاضر و ناظر است؛ یعنى با علم خود بر همه چیز احاطه دارد؛ زیرا او از جا گرفتن در جایى مبرّا است. همچنین او در همه اوقات و تمام زمانها حضور دارد؛ براى اینکه وجود زمان به وجود او پایدار، و در کنار هستى لا یزال او روان و برقرار است، نه اینکه زمان براى او ظرفیّت داشته باشد؛ یعنى او منزّه است، مشمول زمان - که به اندازه مراتب معلولات از وجود او متأخّر است - قرار گیرد: «و مع کلّ إنس و جانّ»؛ یعنى با علم خود به همه انس و جنّ احاطه دارد؛ چنانکه فرموده است: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»؛[2] یعنى هر کجا باشید او با شما است.[3]
امام علی(ع) در یکی از فرازهای همین خطبه میفرماید: «دَانَ وَ لَمْ یُدَن».
واژه «دان» از ریشه «دین» در لغتنامهها، هم به معنای جزا آمده،[4] و هم به «قهر» و «غلبه» معنا شده است.[5] در تفسیر قمی از امام صادق(ع) «دین» به حساب و جزا معنا شده است: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»؛ یعنى صاحب روز حساب.[6]
«دان» از ریشه «دنو»، نیز معانی مختلفی دارد[7] که یکی از آنها «قرب» و «نزدیکی» است.[8] و به همین معنا است سخن خدای متعال که فرمود: «وَ جَنَى الْجَنَّتَیْنِ دانٍ»؛[9] و میوه هر دو باغ نزدیک و در دسترس است.
با توجه به معانی و ریشههای مختلفی که برای این واژه میتوان در نظر گرفت، شارحان و مترجمان نهج البلاغه نیز عبارت (دَانَ وَ لَمْ یُدَن) را مختلف معنا کردهاند:
1. برخی آنرا از ریشه «دین» گرفته و اینگونه معنا کردهاند که خدا جزا میدهد، اما مجازات نمیشود؛ یعنی اگر اعمال بندگان، خیر و صالح باشد، از جانب خدا جزای خیر میبینند، و اگر اعمالشان شر و بدی باشد، جزای شری دامنگیر آنان خواهد شد، در حالیکه هیچکس نمیتواند به خدا پاداش و جزایی بدهد.[10]
2. برخی دیگر آنرا از ریشه «دنو» به معنای نزدیک بودن گرفتهاند؛ یعنی خدای متعال به حسب قیومیت خود به هر چیزی نزدیک است، و به حسب ذات، درو است، و گرنه قیوم نیست، و مسلط است بر هر چیزی، پس نزدیک است به هر چیز و گرنه مسلط نباشد؛ لذا نزدیک است به هر چیزی به سبب مذوت بودنش، و هیچ چیزی به او نزدیک نیست به سبب ذات نداشتن.[11]
به عبارت روشنتر خداوند به حسب اصل ذات و هستی خود به همه نزدیک است اما به حسب کنه و حقیقت ذات که برتر از همه است به هیچ کس نزدیک نیست.
3. عدهای میگویند: «دان و لم یدن»؛ یعنی خداوند با قدرتش بر تمام موجودات، قهر و غلبه دارد، و هیچکس بر او غالب نیست، تا این قدرت را از او سلب کند.[12] او از راه مرگ و نابودی بر بندگانش سیطره دارد، اما بندگان از هیچ طریقی بر او سیطره ندارند.[13]
4. همچنین گفته شده است؛ جمله(دانَ وَ لَمْ یُدَن) از امام علی(ع)، بیانی دیگر از عبارت قرآنی - لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُون-[14] میباشد که معنایش آن است او در برابر کارهایش به کسی پاسخگو نبوده، اما بندگانش باید در برابر او پاسخگو باشند.[15]
در نهایت باید گفت؛ با توجه محتوای خطبه، اگر واژه «دان» را از دو ریشه «دنو» و یا «دین» بدانیم، در هر دو حالت با جملات پیرامونی، همخوان و هماهنگ خواهد بود، اما واضح است که نمیتوان این واژه را از ریشه «دون» به معنای پستی و ضعف گرفت و بر اساس آن معنا کرد.
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 308، خ 195، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. حدید، 4.
[3]. ابن میثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، مترجمان، عارف، سید محمد صادق، روحانی، حبیب، ج 5، ص 333- 335، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1385ش.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 323، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 13، ص 167، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 28، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[7]. یکی از معانی دنو ضعیف است. لسان العرب، ج 14، ص 274.
[8]. المفردات فی غریب القرآن، ص 324.
[9]. الرحمن، 54.
[10]. ابن میثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ص 333؛ هاشمی خوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، مصحح، میانجی، سید ابراهیم، ج 12، ص 195، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، 1358ش.
[11]. نواب لاهیجی، میزا محمد باقر، شرح نهج البلاغه، تصحیح و تعلیقات، جعفر، سید محمد مهدی، نیری، محمد یوسف، ج 2، ص 286، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1379ش.
[12]. بیهقی کیذری، قطب الدین محمد بن حسین، حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، مصحح، عطاردی، عزیز الله، ج 2، ص 146، قم، بنیاد نهج البلاغه، عطارد، چاپ اول، 1375ش.
[13]. موسوی، سید عباس، شرح نهج البلاغة، ج 3، ص 384، بیروت، دار الرسول الاکرم، دار المحجة البیضاء، چاپ اول، 1376ش؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصحح، محمد ابوالفضل، ابراهیم، ج 10، ص 174، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1337ش.
[14]. انبیاء، 23.
[15]. موسوی، سید عباس، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 384؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 174.
نظرات