لطفا صبرکنید
7174
شبهۀ مستحکم، اصطلاحی قرآنی یا روایی نیست و چیزی به این عنوان در علم فقه و اصول نیز دیده نمی شود، مگر آن که مقصود از آن را «شک مستقر» بدانیم که در اصطلاح عالمان علم اصول به شکی گفته می شود که در نزد مکلّف استحکام یافته و در ذهن او ریشه دوانده باشد.
توضیح این که: وقتی مکلّف، به یک حکم شرعی توجّه نماید، نسبت به آن حکم؛ قطع، یا گمان، یا شک پیدا می کند. حال اگر برای او قطع و گمان حاصل شد، به تکلیف خویش عمل می نماید، اما اگر با تأمل و دقت نظر و جست و جو در سایر ادله، باز هم آن حکم در نزد او مشکوک باقی ماند، به شک وی «شک مستقر» گفته می شود که محل جریان اصول عملیه خواهد بود.[1]
از جمله مباحث اصولی که در آن از مسئله شک مستقر سخن به میان آمده، اصل استصحاب است. به این بیان که اصل استصحاب، دو پایه اساسی دارد، یکی یقین سابق و دیگری شک لاحق و در تبیین آن گفته شده است که این شک باید برای مکلّف استقرار و استحکام بیابد.
به عنوان نمونه؛ اگر برای زن مستحاضه نسبت به خونی که از او خارج شده شک پیدا شود که کدام یک از اقسام خون استحاضه است، گفته شده که وی باید استصحاب نماید. پس اگر قبلاً قلیله بوده است، اکنون نیز حکم استحاضه قلیله را بر آن بار کند؛ اما فقها این را نپذیرفته و گفته اند این شکی که برای این زن رخ داده، شک مستقر نیست و نمی توان در این جا استصحاب جاری کرد؛ زیرا این زن با کمی جست و جو، شکش بر طرف شده و تکلیفش روشن می شود.[2]
مثال و تطبیق دیگری که می توان در این موضوع بیان کرد، مسئلۀ شک در رکعات نماز است که در این باره در کتاب های فقهی چنین آمده است: «هر گاه براى نمازگزار شک پیدا شود باید مقدارى فکر کند تا شاید شک او برطرف شود. لذا اگر شک او برطرف شد و نسبت به یک طرف یقین یا گمان پیدا کرد، بنا بر آن گذاشته و نماز را ادامه دهد و نمازش صحیح است، ولی اگر با مقدارى فکر کردن چیزى یادش نیامد و در شک خود باقى ماند و اصطلاحاً شک مستقر شد باید به وظیفه شاک عمل کند».[3]
[1]. مروج، سید محمد جعفر، منتهى الدرایة، ج 4، ص 13، دارالکتاب جزایری، چاپ دوم، 1415ق.
[2]. آملى، میرزا هاشم، المعالم المأثورة، ج 6، ص 140، مؤلف الکتاب، قم، چاپ اول، 1406ق.
.[3] امام خمینی، توضیح المسائل (محشّى)، ج 1، ص 636.