لطفا صبرکنید
22209
با توجه به شأن نزول آیۀ مزبور در پرسش که در جنگ احد شایعه ای -در میان مسلمانان به مضمون این که پیامبر کشته شده است- پخش شد. جمعى از مسلمانان از میدان جنگ خارج شدند، به گونه ای که حتّی برخی در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. در این هنگام آیه شریفه نازل گردید و گروهی از مسلمانان را که دست از جنگ کشیده بودند سخت مورد نکوهش قرار داد که مسلمانان باید در دینشان راسخ و ثابت قدم باشند؛ اگر پیامبر زنده باشد، یا بمیرد و یا کشته شود شما نباید از دینتان روی گردان شوید.
پس، فعل «قُتِلَ» تنها فرضیه ای را بیان می کند که حتی بر فرض این که پیامبر کشته شود، مسلمانان باید در دینشان باقی بمانند و در آنچه وظیفه آنان است، کوتاهی نورزند؛ از این رو، آیه دلالتی بر شهادت پیامبر (ص) ندارد.
مسئلۀ رحلت یا شهادت پیامبر اکرم (ص) از جمله مسائلی است که مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دلایلی از کتاب های حدیثی و تاریخی برای اثبات شهادت آن حضرت بیان شده است. [1]
اما در خصوص دلالت آیه شریفۀ: «محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند»، [2] بر شهادت پیامبر اکرم (ص)، لازم است شأن نزول آن مورد توجه قرار گیرد، و آن چنین است:
«زمانی که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدّت شعله ور بود، صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم ... این درست همان لحظه ای بود که شخصی به نام «عمرو بن قمیئه حارثى» سنگی به سوى پیامبر پرتاب کرد، و پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پائین وى شکافت. در این موقع دشمن مى خواست پیامبر را به قتل برساند که «مصعب بن عمیر» - یکى از پرچمداران ارتش اسلام - جلو حملات آنها را گرفت ولى خودش در این میان کشته شد و چون او شباهت زیادى به پیامبر داشت دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانید. [3]
انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیۀ بت پرستان اثر مثبت داشت، در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد، جمعى که اکثریت مسلمانان را تشکیل مى دادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج شدند، حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند، امّا در مقابل آنها، اقلیتى فداکار و پایدار همچون على (ع)، ابو دجانه، طلحه و برخی دیگر از صحابه بودند که بقیه مسلمانان را به استقامت دعوت مى کردند. تا این که روشن شد پیامبر اکرم (ص) زنده بوده و این خبر به اشتباه و یا به دروغ در میان مسلمانان پخش شده است. در این هنگام، آیه شریفۀ نازل شد و گروهی از مسلمانان را که دست از جنگ کشیده بودند سخت مورد نکوهش قرار داد. [4] بنابراین، آیۀ مزبور این معنا را دنبال می کند که اسلام آئین فرد پرستى نیست و به فرض که پیامبر (ص) در این میدان، به شهادت می رسید، وظیفه مسلمانان بدون تردید ادامۀ مبارزه بود و آنها باید در دینشان راسخ و ثابت قدم می ماندند؛ زیرا با مرگ یا شهادت پیامبر، اسلام پایان نمى یابد، بلکه آئین حقّى است که تا ابد جاویدان خواهد ماند. [5]
پس، فعل «قُتِلَ» تنها فرضیه ای را بیان می کند که حتی بر فرض این که پیامبر کشته شود، مسلمانان باید در دینشان باقی بمانند و در آنچه وظیفه آنان است، کوتاهی نورزند؛ از این رو، آیه دلالتی بر شهادت پیامبر (ص) ندارد.
[1] . ر.ک: نمایۀ «شهادت یا رحلت پیامبر اسلام (ص)»، سؤال 4073 (سایت: 4348).
[2] . آل عمران، 144، «وَ مَا محُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِکُمْ».
[3] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 115، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش.
[4] . همان.
[5] . همان، ص 116؛ و ر.ک: فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 9، ص 377، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1420ق.