لطفا صبرکنید
8474
- اشتراک گذاری
این حدیث تنها در منابع اهل سنت؛ مانند صحیح بخاری[1] در باب فضیلت نماز شب و اهمیت دادن به آن آمده، و در هیچ یک از منابع شیعی به آن اشاره نشده است؛ از این رو در مباحث اعتقادی و کلامیِ تشیع اعتبار لازم را برای استناد ندارد.
اما با این وجود در مورد مفهوم حدیث چند نکته قابل توجه است:
۱. با توجه به رفت و آمد همیشگی پیامبر به خانه دختر گرامیشان و از آن جا که خود امام علی(ع) و فرزندان ایشان نیز روایتگر ماجرا هستند، با توجه به قرائن پیرامونی به نظر میرسد این روایت در صدد بیان یک مزاح دو جانبه از سوی پیامبر(ص) و امام علی(ع) باشد. به ویژه آنکه پاسخی که پیامبر(ص) میدهند و کاری که انجام میدهند، نشان از تعجب ایشان دارد؛ از این رو بسیاری از شروح حدیث اهل سنت، عبارت «بر ران خود زدند» را به تعجب پیامبر(ص) از سرعت جواب امام علی(ع) تفسیر کردهاند.[2] البته برخی این فعل پیامبر را حمل بر تأسف ایشان کرده و بر اساس آن اعلام کردهاند که میتوان هنگام تأسف، بدن خویش را زد! که این برداشت نیز ادعایی است که نمیتوان آنرا ثابت کرد.
۲. این حدیث در مورد نماز شب که یک نماز مستحب است وارد شده؛ از این رو بر فرض صحت روایت و نیز جدی بودن سخن امام علی(ع) خللی به مقام ایشان در نزد اهل سنت وارد نخواهد کرد. شارحان حدیث اهل سنت، این روایت را نشان فضیلتی از امام علی(ع) دانسته اند که مصلحت نشر علم را بر منافع شخصی خویش مقدم داشته و بدون ذرهای کم و کاست ماجرا را نقل کرده است.[3] اما همانگونه که بیان شد، ما جدی بودن خطاب پیامبر(ص) را حتی با فرض پذیرش حدیث، نمی پذیریم.
۳. بنابر فرض صحت روایت، همچنان این ماجرا در دفاع از مکتب کلامی امامیه در مقابل فرهنگ جبرگرایی خواهد بود؛ زیرا که پیامبر(ص) در اینجا تنها نسبت به جبرگرایی برآمده از ظاهر سخن امام علی(ع) اظهار تأسف میکنند. به ویژه آنکه راوی این روایت امام سجاد(ع) نیز که در مقابل بنی امیه که از حربه جبرگرایی برای اهداف خود استفاده میکردند، همواره مقاومت میکرد، شاید تصمیم داشت با نقل این مزاح، فرهنگ جبریگری حاکم بر آن زمان را به چالش بکشد.
[1]. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، الجامع الصحيح المختصر، ج 1، ص 379، ح 1075، دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة الثالثة، 1407ق.
[2]. النووي، أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري، المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج، ج 3، ص 126، دار إحياء التراث العربي، بيروت، الطبعة الثانية، 1392ق؛ العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل، فتح الباري فی شرح صحيح البخاري، ج 4، ص 106، دار المعرفة، بيروت، 1379ق.
[3]. فتح الباری، همان؛ عمدة القاری، همان.