لطفا صبرکنید
بازدید
15435
15435
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
ar22290
کد بایگانی
52454
نمایه
صدیقین در قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
صدق (صداقت، راستی، راستگویی).
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
مراد از «صدّیق» و «صدّیقین» در آیات قرآن چه افرادی هستند؟
پرسش
مراد از «صدّیقین» در سوره نساء چیست؟
پاسخ اجمالی
خداوند در قرآن کریم کسانی را که از خدا و رسولش اطاعت کنند، در قیامت همنشین پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحان معرفی میکند: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً»؛[1] و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهاى خوبى هستند.
مفسران در تفسیر «صدیقین» میگویند؛ کلمه «صدیقین» -به طورى که لفظ آن دلالت مىکند- مبالغه در صدق است؛ یعنى کسانى که بسیار راستگو هستند. البته این صدق تنها زبانى نیست، بلکه تنها یکى از مصادیق آن، سخنانى است که انسان مىگوید. مصداق دیگرش عمل است که اگر مطابق با زبان و ادعا بود، آن شخص در عمل نیز صادق است؛ چرا که عمل از اعتقاد درونى حکایت مىکند. انسان وقتى در حکایتش، راست مىگوید که نیت درونی خود را به طور کامل بیان کند، و چیزى از آن باقى و بدون حکایت نگذارد، چنین عملى راست و صادق است. اما اگر حکایت نکند و یا درست و کامل حکایت نکند، این عمل غیر صادق است.
همچنین سخن صدق، آن سخنى است که با واقع و خارج مطابقت داشته باشد، و چون گفتن نیز یکى از افعال است، قهراً کسى که صادق در فعل خویش است، سخن نخواهد گفت، مگر آنچه که راست بودنش را مىداند، و گفتن آن جای خودش حق است.
لذا «صدّیق» کسى است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد، و چنین کسى کارى که حق بودن آنرا نمىداند انجام نمیدهد، هر چند که مطابق با هواى نفسش باشد و سخنى را که راست بودن آنرا نمىداند نمىگوید، و قهراً حتى کسى به جز حق را هم نمىبیند، او کسى است که حقایق اشیا را مىبیند، و حق مىگوید و حق انجام مىدهد.[2]
مفسران در تفسیر «صدیقین» میگویند؛ کلمه «صدیقین» -به طورى که لفظ آن دلالت مىکند- مبالغه در صدق است؛ یعنى کسانى که بسیار راستگو هستند. البته این صدق تنها زبانى نیست، بلکه تنها یکى از مصادیق آن، سخنانى است که انسان مىگوید. مصداق دیگرش عمل است که اگر مطابق با زبان و ادعا بود، آن شخص در عمل نیز صادق است؛ چرا که عمل از اعتقاد درونى حکایت مىکند. انسان وقتى در حکایتش، راست مىگوید که نیت درونی خود را به طور کامل بیان کند، و چیزى از آن باقى و بدون حکایت نگذارد، چنین عملى راست و صادق است. اما اگر حکایت نکند و یا درست و کامل حکایت نکند، این عمل غیر صادق است.
همچنین سخن صدق، آن سخنى است که با واقع و خارج مطابقت داشته باشد، و چون گفتن نیز یکى از افعال است، قهراً کسى که صادق در فعل خویش است، سخن نخواهد گفت، مگر آنچه که راست بودنش را مىداند، و گفتن آن جای خودش حق است.
لذا «صدّیق» کسى است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد، و چنین کسى کارى که حق بودن آنرا نمىداند انجام نمیدهد، هر چند که مطابق با هواى نفسش باشد و سخنى را که راست بودن آنرا نمىداند نمىگوید، و قهراً حتى کسى به جز حق را هم نمىبیند، او کسى است که حقایق اشیا را مىبیند، و حق مىگوید و حق انجام مىدهد.[2]
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات