لطفا صبرکنید
4780
- اشتراک گذاری
بر اساس برخی از روایات در منابع معتبر، امام رضا(ع) در مسیر سفر خود به مرو در شهر اهواز، از ساکنان آنجا خواست تا برای ایشان نیشکر بیاورند؛ اما آنان پاسخ دادند که الآن فصل نیشکر نیست! آنجناب فرمود: جستوجو کنید که آنرا خواهید یافت! بعد از مدتی خبر آوردند که مقداری نیشکر وجود دارد که برخی از افراد، آنرا برای زراعت نگهداری کرده بودند(و مشخص شد که درخواست امام، خواهشی ناممکن نبود).[1]
اما آنچه در پرسش آمده را در روایات معتبر نیافتیم و تنها آنرا در کتابی مشاهده کردیم که در یکی دو سده اخیر نگاشته شده بود:
امام رضا(ع) در قدمگاه، باغبانی را طلبید و از وی خواست تا انگوری بیاورد. باغبان گفت: اکنون فصل زمستان است و نمیتوان انگور پیدا نمود. اما با درخواست امام(ع)، باغبان به داخل باغ رفته و بر اساس قدرت خدا و معجزه و کرامت امام(ع) هر درخت میوهای که در باغ بود را پر از میوههای تازه و رسیده مشاهده نمود، اما از آنجا که باغبان از هواداران آلمروان بود، و از هدایت و توفیق بهرهای نداشت، حریص شد و خواست تا این نعمتها برای وی باقی بماند، با دست خالی از باغ بیرون آمد. امام(ع) پرسید: چرا برای ما انگور نیاوردی؟! وی پاسخ داد: در این باغ انگوری نبود! امام(ع) از دروغ او ناراحت شد و از خدا خواست تا باغ و باغبان را بسوزاند. بعد از خروج امام(ع) از آن منطقه، باغبان شادمان به سوی باغ خود رفت؛ اما ناگهان ابری پدیدار گردید و رعد و برقی زد و صدای مهیبی از آسمان بر آمد و آتشی پیدا شد و در آن باغ افتاد و در یک لحظه باغبان را به همراه باغش در آتش سوزاند.[2]
اگرچه محتوای این گزارش، امری محال نبوده و به گونهای نیست که قابل دفاع نباشد؛ اما همانگونه که گفته شد، جز منبع متأخر یاد شده (که نمیتوان خبرهای واحد موجود در آنرا به عنوان روایتی معتبر به شمار آورد)، آنرا در منابع قابل استناد دیگری نیافتیم که در صورت مشاهده این گزارش در منابع معتبر، این پاسخ را ویرایش خواهیم کرد.
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی،ج 2، ص 205، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[2]. بسطامی، نوروز علی بن محمدباقر، تحفه الرضویه، خوارزمی رضوی، ابوالقاسم، ص 108، کارخانه میرزا علی اکبر، 1288ق.