جستجوی پیشرفته
بازدید
3346
آخرین بروزرسانی: 1400/08/04
 
کد سایت fa108706 کد بایگانی 126426 نمایه مجادله ابراهیم(ع) با خداوند در مورد عذاب قوم لوط(ع)
طبقه بندی موضوعی تفسیر
خلاصه پرسش
چرا حضرت ابراهیم(ع) با وجود آگاهی از کارهای ناپسند قوم لوط، باز هم در گفت‌وگویش با فرستادگان خدا به دفاع از آنان پرداخت، و به دلیل چنین دفاعی نه تنها مورد سرزنش قرار نگرفت، بلکه حس شفقت او نیز از طرف خدا ستوده شد؟!
پرسش
حضرت ابراهیم(ع)، با آگاهی به کارهای قوم لوط به دفاع از آنان پرداخت و با خداوند مجادله نمود؛ اما مورد سرزنش خدا قرار نگرفت، بلکه حس شفقت او ستوده شد!
پاسخ اجمالی

در مورد گفت‌وگو و مجادله‌ی حضرت ابراهیم(ع) با مأموران نزول عذاب بر قوم حضرت لوط(ع)، قرآن کریم می‌فرماید:

«فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِیمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏ یُجادِلُنا فِی قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ»؛[1]

هنگامى که ترس ابراهیم برطرف شد، و مژده فرزند را شنید، در مورد قوم لوط با ما به جدال پرداخت؛ چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده‌ی به سوى خدا بود.

در این آیه خداوند می‌فرماید، پس از آن‌که فرشتگان الهی خدمت ابراهیم(ع) رسیده و مژده الهی در مورد فرزنددار شدن را به او دادند، در ادامه به او گفتند که مأموریت بعدی ما عذاب و نابودی قوم لوط(ع) است. این‌جا بود که ابراهیم(ع) با آنان به گفت‌وگو و جدال برخاست.

در مورد مجادله‌ی ابراهیم(ع) برخی معتقدند، مقصود از مجادله در این‌جا نزاع و انکار نیست؛ زیرا شأن پیامبر اولوالعزمی مانند ابراهیم(ع) نیست که در حکم خدا جدال و انکار نماید، بلکه گفت‌وگوی او با فرشتگان در ارتباط با وضعیت خود لوط(ع)، خانواده‌اش و مؤمنانی بود که با او بودند.[2]

البته گروهی از مفسران نیز معتقدند که مجادله در این‌جا به همان معنای مصطلح خود بوده و به همین دلیل است که از این گفت‌وگو در قرآن، تعبیر به «یُجادِلُنا» شده است.

با توجه به این معنا، این پرسش مطرح می‌شود که چرا ابراهیم درباره‌ی مردمی که به زشت‌ترین گناه آلوده بودند با فرستادگانی که از طرف پروردگار فرمان داشتند به مجادله پرداخت، و آیا این جدال از شأن و مقام چنین پیامبری بزرگ و با عظمت به دور نبود؟

قرآن کریم برای پاسخ به این پرسش، بدون درنگ به بیان ویژگی‌های برجسته‌ی این پیامبرش می‌پردازد: «إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ». از جمله ویژگی‌های مثبت ابراهیم(ع) آن بود که بسیار حلیم و بردبار، دلسوز و بازگشت کننده‌ی به سوى خدا بود.

ذکر این صفات براى ابراهیم(ع) به خوبى نشان می‌‏دهد که مجادله‌ی او مجادله ممدوحى بود، و این برای آن است که براى ابراهیم روشن نبود که فرمان عذاب به طور قطع از ناحیه‌ی خداوند صادر شده است، بلکه این احتمال را می‌‏داد که هنوز روزنه‌ی امیدى براى نجات این قوم باقى است، و احتمال بیدار شدن در مورد آنها می‌رود، و به همین دلیل هنوز جایى براى شفاعت وجود دارد؛ لذا خواستار تأخیر این مجازات و کیفر بود؛ چرا که او حلیم و بردبار و بسیار مهربان بود.[3]

بنابر این، از آن‌جا که ابراهیم مهمان‌نواز و نسبت به فقیران و نیازمندان مهربان بود، و بدبختی و سرنوشت شوم عاصیان و گنه‌کاران برایش ناراحت کننده بود، از این‌جا معلوم می‌شود که مجادله او با ملائکه از روى شفقت به بندگان خدا بود، به این امید که شاید مانند قوم یونس(ع) توبه کنند،[4] و عذابشان بخشوده شود.[5]

در همین راستا مفسران گفته‌اند:

مجادله ابراهیم راجع به مقام و حضور لوط(ع) در میان آن قوم بود، و از این جهت نگران بود؛[6] از این‌رو گفت‌وگویش با آنها این بود که اگر در میان آنها پنجاه نفر با ایمان باشد آنها را هلاک می‌کنید؟ گفتند: نه! پرسید: اگر چهل نفر باشد؟ گفتند: نه! و همچنان عدد را کم می‌کرد و آنها در جواب می‌گفتند: نه، تا آن‌که پرسید: اگر یک نفر باشد؟! گفتند: نه! ابراهیم گفت: لوط در میان آنها است! که آنها در جواب گفتند: ما آگاه‌تریم که چه کسى در آن‌جا است، و ما او را نجات می‌دهیم.[7]

بر اساس گزارشی دیگر، گفت‌وگوی ابراهیم(ع) با آنها این‌گونه بود که به آنها گفت: آیا گناهشان آن قدر سنگین بود که مستحق چنین عذابى شده و از بیخ و بن برکنده و نابود شوند؟! و آیا به راستى این عذاب بر آنها فرود خواهد آمد، یا این‌که تنها جنبه‌ی تهدید دارد که از گناه دست باز داشته و به اطاعت برگردند؟[8]

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که مجادله‌ی ابراهیم(ع) با مأموران الهی کار ناشایست و ناپسندی نبود؛ زیرا خدای متعال به دنبال نقل گزارش همین گفت‌وگو، ایشان را به دلیل داشتن حلم و بردبارى ستایش کرده و می‌فهماند که این مجادله او تنها از روى دلسوزى بوده؛ چون وی گروه بسیارى را در آتش عذاب مشاهده کرد و دلش به حال آنها سوخت.[9] لذا نباید تصور کرد که آن‌حضرت، عذاب ستم‌کاران توسط خداوند را رفتاری نادرست دانسته و با آن‌که می‌دانست که قوم لوط، ظالم و گناه‌کارند؛ اما باز هم به عنوان وکیل آنان با فرستادگان خدا درگیر شده است که چنین تصوری نسبت به ساحت پیامبر اولو العزمی مانند ابراهیم خلیل الرحمان(ع) نابجا است.


[1]. هود، 74، 75.

[2]. ر. ک: بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 6، ص 291، تهران، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.

[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 175- 176، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[4]. البته یونس(ع)، هزاران سال بعد از ابراهیم(ع) بود و ظاهرا مراد نویسنده آن است که ابراهیم(ع) می‌دانست که در این‌گونه موارد، باز هم ممکن است روزنه امیدی وجود داشته باشد.

[5]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏6، ص 291؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 2، ص 157 – 158، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش.

[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 6، ص 35- 36، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 18، ص 377، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.

[7]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏6، ص 35- 36.

[8]. همان.

[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 5، ص 275، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها