لطفا صبرکنید
2594
- اشتراک گذاری
از یک نگاه، تمام عالم تحت سیطره و ولایت امام مهدی(عج) است؛ اما ولایت به معنای دوستی با آنحضرت(عج) فرایندی دو طرفه است که اگر ما از فرمانهای خدا که توسط اولیای او عرضه میشود پیروی کنیم، طبیعتا مورد مهر و محبت آنان نیز قرار خواهیم گرفت.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکمُ اللَّهُ ...»؛[1] بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که مایل است بداند خداوند دوستش دارد، به اطاعت خدا درآید و پیرو ما باشد. آیا سخن خدا به پیامبرش را نشنیدهای که فرمود: قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ؟![2]
به خدا قسم، هیچ بندهای خدا را اطاعت نمیکند مگر اینکه خداوند در اطاعت او پیروی ما را قرار میدهد. هیچ بندهای پیرو ما نمیشود مگر اینکه خدا دوستش دارد. هیچ بندهاى پیروی ما را رها نمیکند مگر اینکه ما را دشمن میدارد.[3]
با این وجود در تعدادی از روایات بعضی از نشانههای افرادی که تحت ولایت پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) قرار دارند، بیان شده است:
- رسول خدا(ص): «کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر با ورع (پرهیزگاری)».[4]
- امام باقر(ع): «به خدا سوگند که محبوبترین اصحابم نزد من کسی است که پرهیزگارتر و فقیهتر باشد و حدیث ما را بیشتر مخفی نگهمیدارد. بدترین و مبغوضترین اصحاب من نزد من کسی است که هرگاه حدیثی را بشنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کنند، آنرا نپذیرید و بدش بیاید و انکار ورزد و هر کسی را به آن معتقد باشد تکفیر کند، در صورتی که او نمیداند، شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد، و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود».[5]
- امام باقر(ع): «فردای قیامت، ولایت ما شامل حال کسی نمیشود، مگر به وسیلهی فضیلت و ورع».[6]
- امام صادق(ع): «کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر با ورع و اجتهاد».[7]
- امام صادق(ع): «همانا به ولایت ما نمیرسد، مگر با ورع، اجتهاد، راست گفتاری، ادا کردن امانت، حسن همسایگی، خوش اخلاقی، وفای به عهد و صلهی رحم».[8]
- امام صادق(ع): «کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر با عمل(به دستورات دین) و ورع».[9]
طبیعی است که ما اگر شرایط یاد شده را در درون خود مشاهده کنیم، هم خودمان محبت واقعی به مولایمان امام زمان(عج) داشته و هم حضرتشان ما را مورد محبتشان قرار خواهد داد.
[1]. آلعمران، 31.
[2]. همان.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 14، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 827، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.
[5]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 537، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[6]. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 60، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق.
[7]. کافی، ج 8، ص 212.
[8]. طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی(ع)، ج 2، ص 261، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق.
[9]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 33، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1413ق.