
لطفا صبرکنید
1797
گاهی در جریان حمل صفتی بر یک موضوع، در حقیقت، موضوع به محمول متصف میشود؛ اما علت اتصاف محمول به موضوع، امری غیر از موضوع است. به عنوان مثال وقتی میگوییم «وجود درخت، موجود است»، حمل «موجودیت» بر موضوع، یعنی وجود درخت، به طور حقیقی انجام میپذیرد و موضوع به واقع این حکم را میپذیرد و به تعبیری، مصداق بالذات محمول است؛ اما این اتصاف، علتی غیر از وجود درخت دارد که همان علت ایجادی درخت است و واسطهی اتصاف حکم موجودیت بر وجود درخت است. این واسطه را – که غیر از موضوع است-، حقیقت تعلیلی اتصاف محمول به موضوع مینامند.
برخی برای تقریب به ذهن این مسئله، از تمثیلهای عرفی نیز استفاده کردهاند. به عنوان مثال، آبی را در نظر بگیرید که در حال گرمشدن روی آتش است. در این فرایند، آب در حقیقت گرم میشود و وصف گرما را به خود میپذیرد؛ اما علت گرمشدن، چیزی غیر از آب، یعنی آتش است. در اینجا آتش، حیثیت تعلیلی برای گرمشدن آب است.[1]
[1]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش، انزلی، سید عطاء، ص 169- 170، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.