
لطفا صبرکنید
1
- اشتراک گذاری
نخست باید گفت؛ هدف پیامبر اسلام(ص) -مانند دیگر پیام آوران الهی- آن بود که مردم را به ارزشهای توحیدی و کارهای خیر دعوت کند و از شرک و بتپرستی و رفتارهای نادرست برحذر دارد.
پیامبر(ص) وظیفه نداشت تا به صورت انقلابی برای نابودی تمام فرهنگ و آداب و رسوم مردمی اقدام کند که به سوی آنها برانگیخته شده بود؛ چرا که:
- تمام آداب و رسوم آنان -مانند مهماننوازی- با اعتقادات توحیدی، اخلاق و انسانیت در تعارض نبود تا لازم باشد با آنها مبارزه شود و آنها را نابود کرد.
- گاه شرایط به گونهای نبود که بتوان برخی از جزئیات نامناسب موجود در فرهنگها را نابود کرد.
- تازه اگر چنین امکانی هم وجود داشت، گاهی به جهت آمیخته شدن آن فرهنگها با تار و پود زندگی مردم، برای تغییر آنها، نیاز به مرور زمان بود، تا زمینهی تغییر و پذیرش آنها فراهم شود.
با توجه به آنچه گفته شد، رویکرد پیامبر اکرم(ص) در برابر فرهنگ و آداب و سنن جاهلی، متفاوت بود؛ چرا که در میان اعراب قبل از اسلام، صفات و آداب خوبی نیز وجود داشت که «پیمان حِلف الفضول» در شهر مکه یکی از آنها بود که هدفش دفاع از مظلومان و به ویژه افراد غریبی بود که در این شهر مورد ستم قرار گرفته بودند.[1]
در همین راستا، تأیید و استمرار برخی آداب موجود در فرهنگهای گذشته موضوعی کاملا صحیح و قابل پذیرش بود. بسیاری از اعمال حج، نظیر طواف دور کعبه، سعی بین صفا و مروه و ... در حقیقت آدابی توحیدی و باقیمانده از دوران حضرت ابراهیم(ع) بودند که در دوران بعد از اسلام نیز ادامه یافت.
با این وجود اما پیامبر(ص) همواره در صدد بود که آن دسته از آداب نادرست و رسوم جاهلی که مخالف دین، منطق، عقل و مصالح انسانى بوده را کاملاً از بین ببرد و به ترتیب اهمیت به همین کار اقدام نمود.
با مواردی مانند بتپرستی، زنده به گور کردن دختران، ظلم و تبعیضهای فاحش اجتماعی و ... برخوردی سریع و انقلابی داشت؛ اما در مواردی مانند ممنوعیت استفاده از مشروبات الکلی و برچیدن فرایند بردهداری، به تدریج عمل کرد؛ زیرا بخش وسیعی از اقتصاد جامعهی آنروز وابسته به این امور بود و این امکان وجود نداشت که یکروزه تصمیم به نابودی کامل آنها گرفت.
نابودی کامل برخی رفتارها و رسوم نیز لازم نبود؛ بلکه تنها نیاز به اصلاح و تعدیل داشت که با انجامشان ممکن بود همان آداب در جهت مصالح انسانی و الهی ادامه یابند. مانند نظام قبیلهای که اساس اجتماع اعراب جاهلی بود. اسلام، نظام قبیلهای را نابود نکرد؛ بلکه به تعدیل آن پرداخت. به عنوان نمونه، مردم را از تعصبهای کورکورانهی قبیلهای برحذر داشت و بر اموری مانند «عاقله» -که نوعی بیمه بود- در میان افراد یک قبیله تأکید نمود.
البته تمام این مبارزات پیامبر(ص) بر اساس دعوت با حکمت و موعظه حسنه آغاز شد:
«ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ...»؛ ای پیامبر! به وسیله حکمت و موعظه حسنه، به راه پروردگارت دعوت کن.