لطفا صبرکنید
15221
- اشتراک گذاری
تفسیر مجاهد، اثر ابوالحجاج مجاهد فرزند جبر و یا جبیر مکّى مخزومى از مفسّران تابعین و علماى مسلمان علوم قرآنى است.
تفسیر قتاده، اثر قتادة بن دِعامة معروف به ابوالخطاب سدوسی بصری که نابینا به دنیا آمد؛ او فقیه مردم بصره و دانا به علم انساب و اشعار عرب بود.
«تفسیر معانی القرآن و اعرابه»، اثر ابراهیم بن سری بن سهل ابواسحاق زجاج است که در شکل «ادبى و لغوى» نوشته شده است. در این تفسیر به مباحث ادبى، بیانى و حتى به نقلیات نیز پرداخته است، ولى بیشتر مباحث آن بر لغت و تفسیر لغوى مبتنى است.
تفسیر مجاهد
تفسیر مجاهد، اثر ابوالحجاج مجاهد (21 – متوفّی 102 یا 103 یا 104 یا 105ق) فرزند جبر و یا جبیر مکّى مخزومى از مفسّران تابعین و علماى علوم قرآنى شیعه است.
مجاهد عـلـوم و فـنون تفسیر را از ابن عباس آموخت و ابن حجر عسقلانى در «تهذیب التهذیب» افـزون بر ابن عباس، وى را از شاگردان حضرت على بن ابى طالب(ع) نقل کرده است. ابن عساکر در تاریخ دمشق و سایرین مى نویسند که مجاهد سى مرتبه قرآن کریم را بر ابن عباس عرضه نمود و تفسیر آیات قرآن را یک یک سؤال کرد. مجاهد از بزرگ ترین شاگردان ابن عباس به شمار می رود، به طوری که هر جا از ابن عباس نقل می کند، آن را تفسیر ابن عباس می گویند و هر جا از طریق تعقّل و نظر خود بگوید، آن را تفسیر مجاهد می نامند.
وى بـه سفر در بـلاد اسـلامـى پرداخت و در بیشتر موارد، دانشمندان آن شهرها از محضر او بهره مند مى گشتند و نیز مدتى در کوفه تفسیر قرآن تدریس مى نمود.
تفسیر مجاهد به زبان عربى به شیوه روایى در هشت جلد موجود است. این تفسیر به گونه ناپیوست تنها به ترجمه لغات و احیاناً در برخی آیات، از اشاره ای کوتاه به نقل روایت یا آراء گذشتگان که مقصود، ابن عباس است تجاوز نمی کند و شامل تفسیر همه آیات نیست، تنها از هر سوره چند آیه توضیح داده شده است.
ایـن تـفسیر در کتاب های معتبر سنى و شیعه نقل شده است. بیشتر آن را طبرى در تفسیر خویش و نیز بخارى، شافعى و سایرین از اهل سنت در کتاب های خود ثبت کرده اند. مجاهد بسیارى از فضائل حضرت امام على(ع) و خاندان عصمت و طهارت را(ع) را که در قرآن کریم نازل شده، نقل مى نماید.
این تفسیر به روایت ابویسار، عبدالله بن ابی نجیح، ثقفی کوفی (متوفای 131) است که به نام او شهرت یافته است و یکی از سرشارترین منابع تفسیری پیشینیان محسوب می شود. در بارۀ آن گفتهاند: تفسیر ابن ابی نجیح از مجاهد، صحیح ترین تفسیر است، بلکه تفسیری صحیح تر و برتر از تفسیر ابن ابی نجیح، در میان تفاسیر قدما، در دسترس نیست.
مـجـاهد پس از آزادى از زندان مجدداً به مکّه مکرّمه بازگشت و در حال سجده دار فانى را وداع گفت.[1]
تفسیر قتادة
ابوالخطاب سدوسی بصری، معروف به قتادة بن دِعامة (61 - 117ق) که نابینا به دنیا آمد؛ او از تابعان و از علماى بزرگ بود؛ فقیه مردم بصره و دانا به علم انساب و اشعار عرب بود. قتادة، از علماى برجسته عصر خویش در عراق بود و از مشاهیر مفسران تابعین است. مفسران اقوال او در تفسیر آیات قرآن را در تفاسیر خود نقل کرده اند، ولى تفسیر او فعلاً وجود ندارد. داودى در «طـبـقـات الـمـفـسـریـن» و ذهبى در «تذکرة الحفاظ» به شرح حال وى در تفسیر پرداخته اند.[2]
او با امام باقر(ع) جریان هایى دارد که از آن جمله است این روایت: ابو حمزه ثمالى می گوید: در مسجد رسول خدا(ص) نشسته بودم که مردى جلو آمد و گفت: ابو جعفر را مى شناسى؟ گفتم: آرى، چه مشکلى دارى؟ گفت: چهل مسئله آماده کرده ام تا از او بپرسم و آنچه درست است بپذیرم و آنچه نادرست و باطل است رها کنم. هنوز سخن او تمام نشده بود که امام باقر(ع ) در حالى که عدّه اى از خراسانى ها و دیگران گرد او را گرفته بودند و از مناسک حج مسائلى از او مى پرسیدند وارد شد. حضرت در جایگاه خود قرار گرفت و آن مرد هم در نزدیکى حضرت نشست. وقتى مردم پراکنده شدند، امام باقر(ع) متوجه او شد و پرسید: تو که هستى؟ گفت: قتادة بن دعامه بصرى. آن حضرت فرمود: فقیه مردم بصره تویى؟ گفت: بله. آن حضرت فرمود: به خود بیا اى قتاده! خداى تعالى عده اى را آفرید؛ پس آنان را حجت بر مردمان قرار داد و آنان - همچون کوه ها – نگه دار زمین اند. دستورات او (خدا) را به پا مى دارند. در علم ازلى الاهى گرامى شمرده شده اند؛ چون پیش از آفرینش آنان را برگزید. آنان سایه هاى لطف و عنایت حق هستند که در کنار عرش الاهى قرار دارند. قتاده مدتى سکوت کرد سپس گفت: به خدا قسم در مجلس فقهاى زیادى و حتى رو به روى ابن عباس نشستم و در مواجهه با آنان هیچ گاه آن گونه که در برابر تو خود را باخته ام مضطرب نشدم. امام(ع) فرمود: مى دانى کجا هستى؟ تو در برابر خانه هایى هستى که خداوند خواسته با آنها بلند مرتبه یاد شود و در هر صبحگاه و شامگاه مردانی او را تسبیح گویند که هیچ گونه داد و ستد و تجارتى آنان را از یاد خدا و به پا داراى نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد. آنگاه فرمود: تو در چنان جایى هستى و ما آن مردانیم. قتاده گفت: به خدا قسم راست گفتى؛ فدایت شوم، به خدا اینها خانه هاى سنگى و گلى نیستند.[3]
تفسیر معانی القرآن و اعرابه
«تفسیر معانی القرآن و اعرابه»، اثر ابراهیم بن سری بن سهل ابواسحاق زجاج است که در شکل «ادبى و لغوى» نوشته شده است. در این تفسیر به مباحث ادبى، بیانى و حتى به نقلیات نیز پرداخته است؛ ولى بیشتر مباحث آن بر لغت و تفسیر لغوى مبتنى است.[4]
زجـاج بـه گواهی کسانی که شرح حال وی را نوشته اند؛ اهل فضل و متدیّن بوده است. او به کار شیشه گری می پرداخت ولی همتش او را درمیان لغوی ها و نحوی های عرب به مقام شامخی از علم رساند. او بـا فـراگـیـری عـلـوم تا آنجا ارتقاء درجه می یابد که زجاج شیشه گر همنشین مخصوص وزیر عبیداللّه بن سلیمان بن وهب می شود و به حدی مورد اعتماد او قرار می گیرد که از وی می خواهد ادبـیات را به فرزندش قاسم بیاموزد و هنگامی که قاسم بن عبیداللّه به وزارت می رسد، از طریق او مـال فراوانی نصیب زجاج می شود.[5]
او شـاگـردان و کـتـابهایی علمی از خود باقی گذارد، اساتید بزرگ نحو و لغت از شـاگـردان وی بـودند. ابوعلی فارسی از او علم آموخت و ابوجعفر نحاس مصری نزد او تلمذ کردشـاگرد دیگرش ابوالقاسم عبدالرحمان زجاجی صاحب کتاب الجمل در نحو، خود را منتسب به او دانسته است. [6]
ابن ندیم در گفتارى که دارد تاریخ تألیف این کتاب را تعیین مى کند و مى گوید: «من روى جلد کتاب معانى القرآن خواندم که ابو اسحاق زجاج املاى کتاب خود موسوم به معانى القرآن را در صفر سال 285 قمری آغاز کرد و در ماه ربیع الاول سال 301 قمری به پایان رسانید».[7]
این کتاب با نام «اعراب القرآن» توسط دارالکتاب المصرى و دارالکتب اللبنانى در قاهره و بیروت به تحقیق ابراهیم ابیاری چاپ شده است.
[1]. شهیدی صالحی، عبدالحسین، تفسیر و تفاسیر شیعه، ص 22 و 23، حدیث امروز، قزوین، چاپ اول، 1381ش؛ و ر.ک: مروتى، سهراب، پژوهشى پیرامون تاریخ تفسیر قرآن کریم(سده نخست هجرى)، ص 196 – 200، نشر رمز، تهران، چاپ اوّل، 1381ش.
[2]. ر.ک: معرفت، محمد هادى، خیاط و نصیرى، تفسیر و مفسران، ج 1، ص 375 – 377، مؤسسه فرهنگى التمهید، قم، چاپ اوّل، 1379ش؛ بابایى، على اکبر، مکاتب تفسیرى، ج 1، ص 259 – 263، سمت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تهران، چاپ اوّل، 1381و1386ش.
[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 256 و 257، دار الکتب الإسلامیة ، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. ر.ک: علوى مهر، حسین، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 207، مرکزجهانى علوم اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1384ش؛ الصاوى الجوینى، مصطفى ، دانش، موسى، روحانى، حبیب، شیوه هاى تفسیرى قرآن کریم، ص 128 – 140، آستان قدس، مشهد، چاپ دوم، 1387ش.
[5]. شیوه هاى تفسیرى قرآن کریم، ص 129.
[6]. همان.
[7]. به نقل از: همان.