لطفا صبرکنید
11009
- اشتراک گذاری
همه افعال و اعمال پیامبران الهی و ائمه معصومین (ع) براساس حکمت و امر الهی انجام می پذیرد. چرا که ایشان از طرف پروردگار حکیم و دانا منصوب گردیده اند و مطیع دستورات اویند. بر این اساس، حرکات و رفتار پیشوایان الهی برای انسان ها درس آموز و حاوی نکات تربیتی و رشد دهنده می باشد و عاقبت سبب هدایت انسانها به سوی کمال و پیشرفت می گردد. بااین دیدگاه هیچگاه رهبران الهی عملی انجام نمی دهند که مخالف فرمان خداوند باشد، لذا کشته شدن جوانی بدست حضرت خضر فواید و آثاری را به همراه داشت که از حساب شده بودن آن خبر می دهد. چنانکه نکشتن ابن ملجم توسط حضرت علی(ع) قبل از جنایت او حاکی از همین مطلب است و این از آن روست که همه انبیاء و اولیاء الهی در وظایف و مأموریت های خود باید از اسباب و وسائل عادی که در اختیار همگان قرار دارد استفاده نمایند اما گاهی در این روال عادی، استثنائاتی رخ می دهد که حاکی از حکمت و مصلحتی از جانب پروردگار عالم می باشد که جریان حضرت خضر(ع) و حضرت موسی (ع) از آن جمله است. بنابر این مهمترین هدف رسولان الهی و امامان معصوم هدایت بشر و به فلاح و رستگاری رساندن انسان است و راه و روش این امر خطیر به دست ایشان و با اذن پروردگار محقق می گردد.
با توجه به اینکه پیامبران الهی مأمور هدایت انسانها در تمام جنبه های مادی و معنوی می باشند، باید سهم بسیار بزرگی از علم و دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت خطیر را انجام دهند و امامانی که جانشین پیامبرند نیز همین حکم را دارند. پس آنان نیز به صورت وسیع و گسترده علم به غیب دارند. از جمله علم به زمان و مکان شهادتشان، اما با این وجود از اسباب و وسائل ظاهری و معمولی که در اختیار همگان قرار دارد برای نجات خود از مرگ استفاده می کردند. چنانکه در روایات نقل شده امام هادی (ع) برای شفای بیماری خود شخصی را برای طلب عافیت خود به کربلا فرستادند، یا امام کاظم(ع) خرمای زهر آلودی که هارون الرشید به حضرت داد را میل نفرمودند و گفتند: هنوز وقت شهادت من فرا نرسیده است و یا در روایت دیگری امام باقر (ع) می فرماید: ما برای دفع شرّ سلطان، فلان دعا را می خوانیم. همه اینها حاکی از آن است که این بزرگواران برای حفظ جان شریفشان و به تعبیر عامتر در برخورد با ظالمین و ستمگران زمان خود و با توجه به علم غیب ایشان از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. امّا با این وجود چنین شهادتی که انسان از قبل مطلع باشد و برای رضای خداوند و تسلیم امر او و به خاطر رعایت مصالح مهمتر، خود با پای خویش به قتلگاه برود، چیزی جز ارتقای رتبه و درجه برای انسان نیست.
امام باقر (ع) می فرمایند: این مصیبت ها که برای ائمه گذشته پیش آمد، قضای حتمی خداوند و با انتخاب امامان بوده است و همگی به آن علم داشتند....و همه اینها به خاطر درجات و کراماتی است که خداوند اراده کرده که به آنها عطا کند [1] .
بنابراین با این که حضرات معصومین توان و امکان غیبی هر کاری را که اراده کنند، با اذن پروردگار دارا هستند [2] ، امّا در برخورد با طاغوت از آن استفاده نمی کنند تا مسائل و جریانات حادث شده روال طبیعی و سیر عادی خود را بپیماید و الگو پذیری مردم از برخورد امام معصوم(ع) با آن واقعه ... محقق گردد. گرچه در رابطه با علم غیب امامان نظر دیگری مطرح است و آن اینکه اصلاً امام علم به غیب ندارد و هر گاه بخواهد بداند، خداوند او را بدان آگاه می سازد، چنانکه ساباطی در روایتی می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا امام علم غیب دارد؟ فرمود: نه، ولی هر گاه بخواهد چیزی را بداند خداوند او را بدان آگاه می سازد. [3]
بنابراین در پاسخ به سؤال فوق اینگونه جمع بندی می گردد که همه انبیاء و اولیاء الهی در وظایف و مأموریت های خود باید از اسباب و وسائل عادی که در اختیار همگان قرار دارد استفاده نماید اما گاهی در این روال عادی، استثنائاتی رخ می دهد که حاکی از حکمت و مصلحتی از جانب پروردگار عالم می باشد که جریان حضرت خضر(ع) و حضرت موسی (ع) از آن جمله است امّا پیرامون عدم قصاص قبل از جنایت امیر المؤمنین(ع) درباره ابن ملجم و حضرات معصومین(ع) در رابطه با قاتلینشان، مسائل و مطالب مطروحه در ذیل این پرسش حکایت از علم غیب امام به آن موضوع و عدم دخالت ایشان در روال طبیعی حاکم بر امور عالم دارد، بنابراین و طبق روایات گهربار معصومین(ع) که مطرح گردید، هیچگاه امام اقدام به قصاص قبل از جنایت نمی نماید چرا که هم عقلاً و شرعاً جایز نیست و هم اینکه امام(ع) با وجود تسلط خود بر امور عالم به اذن پروردگار، دست به چنین عملی نخواهد زد به همان دلایلی که بیان شد.
[1] با استفاده از پاسخ سؤالات 144 (سایت: 894).
[2] مطهری مرتضی امدادهای غیبی در زندگی بشر ،ص 84.
[3] در روایت دیگری ابراهیم بن ابی محمود می گوید: به حضرت رضا (ع) عرض کردم: آیا امام می داند که چه وقت می میرد؟ فرمود : آری، گفتم: پس آن وقتی که یحیی بن خالد آن رطب و ریحان مسموم را به نزد امام کاظم (ع) فرستاد حضرت از مسمومیت آن دو خبر داشت؟ فرمود : آری، عرض کردم: پس اگر در حال خوردن آن حضرت می دانسته، به مرگ خود کمک کرده است ( و به دست خود کشته شده است) حضرت فرمود: "نه، در آن حال نمی دانسته، قبل از آن خبر دار بوده که خود را برای مقدمات مرگ مهیا کند ولی هنگام خوردن حالت نسیان به وی دست داده که حکم الهی اجرا شود." و در روایت دیگری امام کاظم در جواب کسی که عرض کرد: گروهی معتقدند که شما علم غیب دارید. فرمود:" سبحان الله دست خود را بر سرم بنه و ببین که تمام موهای بدنم برخاست." سپس فرمود:" نه به خدا قسم، ما آنچه می گوییم جز نقل از پیامبر نیست." و نیز ضریس کناسی می گوید: روزی امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فصلی درباره علم امام و احاطه او به حوادث سخن گفت، در این بین حمران ابن اعین عرض کرد: یابن رسول الله چه می فرمایید درباره امیر المؤمنین علی(ع)حسن(ع) و حسین(ع) و قیام آنها و بالاخره کشته شدنشان و مصائبی که بر آنها وارد شده آیا بر این امور اطلاع داشتند؟ حضرت فرمود:" ای حمران خداوند تبارک و تعالی به اختیار خود آنها اینگونه حوادث را درباره آنان مقدّر فرموده بود و قضای الهی چنین گذشته، و بالاخره حضرت حق اجرای این امور را بر آنها روا داشت و توسط پیغمبرش به آنها ابلاغ نموده و ما اکنون سکوت اختیار کرده ایم ( و به دنبال حق خویش نیستیم) و دانسته ساکتیم. ای حمران اگر آنها می خواستند شر آن طاغوت ها و قدرت و سلطنتشان دفع گردد، زودتر از مهره های به بند کشیده ای که رشته اش بگسلد و پراکنده شوند از هم می گسیختند، و این گزینش آنها به این مصائب از این جهت بود که می خواستند مقام و منزلت خویش را نزد خدا بالا برند و آبرویشان(جهت شفاعت) در پیشگاه خدا فزون گردد، ای حمران هیچگاه در باره آنها (امامان) جز این میندیش. حسینی دشتی، سید مصطفی، دایره المعارف جامع اسلامی معارف و معاریف، جلد دوم، صص 476- 479.