لطفا صبرکنید
بازدید
10952
10952
آخرین بروزرسانی:
1392/07/29
کد سایت
fa29067
کد بایگانی
35039
نمایه
ائمه(ع) و ارائه پاسخهای متفاوت در یک مسئله
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
اصطلاحات
اختلاف ، تفاوت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا ائمه(ع) در پاسخ یک سؤال جوابهای متفاوت ارائه میکردند؟
پرسش
سلام علیکم؛ در بسیاری از احادیث میبینیم که راوی آمده سؤالی را از امام معصوم(ع) پرسیده و امام نیز به او جواب دادهاند. اما من نوعی که الآن این جواب را میخوانم قانع نمیشوم؛ یعنی میگوئیم فرضاً اگر جواب این سوال این است پس فلان سوال چه میشود؟! پس فلان حالت چه میشود؟! پس اگر اینطور شد چه؟! یا حتی برخی اوقات این احساس به من دست میدهد که امام(ع) جواب فلان سوال را به شکل مغالطه یا به شکل جدلی دادهاند و واقعاً جواب سوال نیست. واقعاً چرا اینگونه است؟!
پاسخ اجمالی
1. بدیهی است که میزان درک و فهم افراد به یک اندازه نیست. همانطور که میزان ایمان افراد نیز به یک میزان نمیباشد.
امام صادق(ع) فرمود: روزى نزد امام سجاد(ع) سخن از تقیه پیش آمد، آنحضرت فرمود: به خدا اگر ابوذر مىدانست آنچه در دل سلمان بود. او را میکشت، در صورتى که پیامبر(ص) میان آندو برادرى برقرار کرد.[1]
روشن است با توجه به تفاوت میزان درک ایندو، سخنی که پیامبر اسلام(ص) با آنها میگفت نیز متفاوت بود.
2. رسول خدا(ص) فرمود ما گروه پیامبران دستور داریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.[2]
این سخن حکیمانه از پیامبر اسلام(ص) به ما میآموزد، زمانی که میخواهیم در جایی سخنی بگوییم از شرایط خوب سخن گفتن این است که افرادی را که میخواهند سخن ما را بشنوند، از حیث تفکر، میزان درک، توانایی گیرایی و ... در نظر بگیریم تا کلام ما نافذ باشد.
۳. با نظر به مقدماتی که بیان شد روشن میشود شخص حکیم و بلیغ[3]به هیچ وجه در همه جا یک نوع سخن نمیگوید چه بسا سخن درستی که موجب بیایمانی شخصی شود.
بر این اساس بسیاری از پاسخها با توجه به شرایط پیرامونی ارائه شده و برخی در واقع پاسخ کامل نبوده، بلکه به دلیل ضعف دانش پرسشگر و یا هر دلیل دیگری، تنها پاسخی اقناعی ارائه شده است.
در اینجا به نمونهای در روایات بسنده میکنیم.
الف. امام صادق(ع) میفرماید؛ از امام علی(ع) سؤال شد که آیا پروردگارت بر این قدرت دارد که دنیا را در تخم مرغى داخل کند بىآنکه دنیا کوچک شود یا تخم بزرگ شود؟ امام(ع) فرمود که خداوند تبارک و تعالى به عجز نسبت داده نمیشود و آنچه را که تو از من پرسیدی نمیتواند باشد.[4]
ب. عبد اللَّه دیصانى از هشام پرسید: تو پروردگارى دارى، گفت: آرى؛ پرسید: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است؛ گفت: میتواند تمام جهان را در تخم مرغى بگنجاند که نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک: هشام گفت: مهلتم بده، دیصانى گفت: یک سال به تو مهلت دادم و بیرون رفت. هشام سوار شد و خدمت امام صادق(ع) رسید و اجازه خواست و حضرت به او اجازه داد، هشام عرض کرد: یا بن رسول اللَّه(ص) عبد اللَّه دیصانى از من سؤالى کرده که در آن تکیه گاهى جز خدا و شما نباشد. امام فرمود: چه سؤالى کرد: گفت: چنین و چنان گفت. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى! گفت: پنج حس. فرمود: کدام یک کوچکتر است! گفت باصره (یعنى چشم). فرمود: اندازه بیننده آن چقدر است، گفت: اندازه یک عدس یا کوچکتر از آن. امام(ع) فرمود: اى هشام به جلو برو و به بالاى سرت نگاه کن و به من بگو چه مىبینى، گفت: آسمان و زمین و خانهها و کاخها و بیابانها و کوهها و نهرها مىبینم. امام(ع) فرمود: آنکه توانست آنچه را تو مىبینى در یک عدس یا کوچکتر از عدس درآورد مىتواند جهان را در تخم مرغ درآورد بىآنکه جهان کوچک و تخم مرغ بزرگ شود.[5]
نتیجه اینکه هر دو پاسخ از یک امام(ع) گزارش شده است، امّا با توجه به اینکه در روایت دوم پرسشگر (عبد اللَّه دیصانى) از توانایی بالایی برخوردار نیست تا حقیقت را درک کند و چه بسا امام(ع) و مسلمانان را متهم مینمود؛ از اینرو آنحضرت جواب اقناعی دادهاند.
در حقیقت امام(ع) در این پاسخ در صدد بیان قدرت خداوند هستند تا توهم عجز خداوند نشود.[6]
امام صادق(ع) فرمود: روزى نزد امام سجاد(ع) سخن از تقیه پیش آمد، آنحضرت فرمود: به خدا اگر ابوذر مىدانست آنچه در دل سلمان بود. او را میکشت، در صورتى که پیامبر(ص) میان آندو برادرى برقرار کرد.[1]
روشن است با توجه به تفاوت میزان درک ایندو، سخنی که پیامبر اسلام(ص) با آنها میگفت نیز متفاوت بود.
2. رسول خدا(ص) فرمود ما گروه پیامبران دستور داریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.[2]
این سخن حکیمانه از پیامبر اسلام(ص) به ما میآموزد، زمانی که میخواهیم در جایی سخنی بگوییم از شرایط خوب سخن گفتن این است که افرادی را که میخواهند سخن ما را بشنوند، از حیث تفکر، میزان درک، توانایی گیرایی و ... در نظر بگیریم تا کلام ما نافذ باشد.
۳. با نظر به مقدماتی که بیان شد روشن میشود شخص حکیم و بلیغ[3]به هیچ وجه در همه جا یک نوع سخن نمیگوید چه بسا سخن درستی که موجب بیایمانی شخصی شود.
بر این اساس بسیاری از پاسخها با توجه به شرایط پیرامونی ارائه شده و برخی در واقع پاسخ کامل نبوده، بلکه به دلیل ضعف دانش پرسشگر و یا هر دلیل دیگری، تنها پاسخی اقناعی ارائه شده است.
در اینجا به نمونهای در روایات بسنده میکنیم.
الف. امام صادق(ع) میفرماید؛ از امام علی(ع) سؤال شد که آیا پروردگارت بر این قدرت دارد که دنیا را در تخم مرغى داخل کند بىآنکه دنیا کوچک شود یا تخم بزرگ شود؟ امام(ع) فرمود که خداوند تبارک و تعالى به عجز نسبت داده نمیشود و آنچه را که تو از من پرسیدی نمیتواند باشد.[4]
ب. عبد اللَّه دیصانى از هشام پرسید: تو پروردگارى دارى، گفت: آرى؛ پرسید: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است؛ گفت: میتواند تمام جهان را در تخم مرغى بگنجاند که نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک: هشام گفت: مهلتم بده، دیصانى گفت: یک سال به تو مهلت دادم و بیرون رفت. هشام سوار شد و خدمت امام صادق(ع) رسید و اجازه خواست و حضرت به او اجازه داد، هشام عرض کرد: یا بن رسول اللَّه(ص) عبد اللَّه دیصانى از من سؤالى کرده که در آن تکیه گاهى جز خدا و شما نباشد. امام فرمود: چه سؤالى کرد: گفت: چنین و چنان گفت. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى! گفت: پنج حس. فرمود: کدام یک کوچکتر است! گفت باصره (یعنى چشم). فرمود: اندازه بیننده آن چقدر است، گفت: اندازه یک عدس یا کوچکتر از آن. امام(ع) فرمود: اى هشام به جلو برو و به بالاى سرت نگاه کن و به من بگو چه مىبینى، گفت: آسمان و زمین و خانهها و کاخها و بیابانها و کوهها و نهرها مىبینم. امام(ع) فرمود: آنکه توانست آنچه را تو مىبینى در یک عدس یا کوچکتر از عدس درآورد مىتواند جهان را در تخم مرغ درآورد بىآنکه جهان کوچک و تخم مرغ بزرگ شود.[5]
نتیجه اینکه هر دو پاسخ از یک امام(ع) گزارش شده است، امّا با توجه به اینکه در روایت دوم پرسشگر (عبد اللَّه دیصانى) از توانایی بالایی برخوردار نیست تا حقیقت را درک کند و چه بسا امام(ع) و مسلمانان را متهم مینمود؛ از اینرو آنحضرت جواب اقناعی دادهاند.
در حقیقت امام(ع) در این پاسخ در صدد بیان قدرت خداوند هستند تا توهم عجز خداوند نشود.[6]
[1]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ ذُکِرَتِ التَّقِیَّةُ یَوْماً عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) بَیْنَهُمَا»، کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 401، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، تهران، 1407ق.
[2]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»، کافی، ج 1، ص 23.
[3]. بلاغت مطابق بودن کلام است با مقتضای مقام یعنی لایق حال مخاطب و مناسب مقام سخن بگوید، و خالص بودن کلام از ضعف، دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، واژه «بلاغت».
[4]. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْمَدَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُصَغِّرَ الدُّنْیَا أَوْ یُکَبِّرَ الْبَیْضَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُنْسَبُ إِلَى الْعَجْزِ وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُون»، شیخ صدوق، توحید، محقق، مصحح، حسینى، هاشم، ص 130، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398ق.
[5]. کافی، ج 1، ص 79.
[6]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 257، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
نظرات