لطفا صبرکنید
31239
- اشتراک گذاری
در منابع اسلامی خصوصیات و فوائد مختلفی برای کوه ها در نظر گرفته شده، از جمله اینکه آنها چون میخی بر سطح زمین کوبیده شده و چون وزنه های تعادلی برای زمین عمل می کنند و بدون وجود و پراکندگی آنها در سطح این کره خاکی، از تبدیل آن به منطقه ای غیر قابل زیست، جلوگیری به عمل می آورد. برخی دانشمندان معاصر نیز نقش متعادل کننده کوهها را در ادامه حیات در زمین ضروری دانسته اند. بر این اساس، باید مسلم دانست که مراد قرآن از تشیبه کوه ها به میخ، این نیست که آنها شکلی همانند میخ دارند چون به راحتی می بینیم که بیشتر کوه ها چنین شکلی ندارند، بلکه آنچه مورد نظر قرآن بوده، این است که همانگونه که با استفاده از میخ ها می توان از متلاشی شدن قطعات به هم پیوسته جلوگیری نمود، کوه ها نیز مشابه چنین نقشی را در زمین ایفا می نمایند.
در ابتدای پاسخ، باید آیاتی از قرآن را که به نقش کوه ها در کره زمین اشاره می نمایند، مرور نموده و سپس با توجه به آموزه های مذهبی و نیز واقعیات پذیرفته شده در جهان امروز، آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
آیات بسیاری از قرآن کریم، به نقش کوه ها در کره زمین پرداخته و فوائد و خصوصیات آن را بیان می نمایند، مانند اینکه:
1 – از کوه ها می توان به عنوان خانه و پناهگاهی برای انسانها[1] و دیگر جانداران[2] استفاده نمود.
2 – انواع مختلف سنگها و خاکها با رنگهای مختلف در آن وجود دارد.[3]
3 – آنان بر خلاف ثبات ظاهریشان، از حرکت برخوردار می باشند.[4]
4 – کوه ها به تسبیح و ستایش خداوند می پردازند.[5]
5 – آنان نقشی میخ گونه برای زمین دارند.[6]
6 – کوه ها یکپارچگی و تعادل زمین را حفظ می نمایند.[7]
7 – و در نهایت آیات بسیار دیگری به وضعیت کوهها و فروپاشی آنها در روز قیامت می پردازد.[8]
بخش اول و دوم آیات که نشانگر سکونت انسان و دیگر جانداران و نیز وجود رگه های مختلف معدنی در کوه ها می باشد، امری بدیهی بوده و نیازی به اثبات ندارد. حرکت کوهها نیز هر چند در گذشته، امری عجیب و محال شمرده می شد، اما اکنون با اثبات فرضیه حرکت قاره ها و جدایی تدریجی آنها از یکدیگر و نیز در مقیاسی کوچکتر، با مشاهده رانش کوه ها و ایجاد گسلها، بخش سوم اشاره شده در قرآن نیز به راحتی قابل اثبات خواهد بود. ستایش و تسبیح کوه ها نیز به تصریح قرآن چون تسبیح دیگر موجودات برای بیشتر انسانها قابل درک نبوده[9] و دانش بخش هفتم نیز در اختیار خداوند بوده و تنها به برخی از آنها در قرآن اشاره شده است. بنابر این نمی توانیم در صدد اثبات آن از راه های مادی باشیم.
اما در مورد آن آیاتی از قرآن کریم که در ارتباط با بخش پنجم و ششم در دسترس ما بوده و پرسش شما نیز با آنها در ارتباط می باشد، باید بیان داشت که با وجود آنکه دانش بشری زمان نزول قرآن، اطلاع چندانی از کیفیت استقرار کوه ها در زمین نداشته است، آیاتی از قرآن به مواردی اشاره نموده که بعدها صحت آن به اثبات رسیده است، از جمله اینکه خداوند کوه ها را مانند میخ قرار داده است" وَ الْجِبالَ أَوْتادا".
واضح است که مراد قرآن این نیست که کوه ها به شکل میخ هستند، چون بسیاری از کوه ها که به راحتی توسط بشر قابل مشاهده بود، شکلهای دیگری داشته اند، بلکه قرآن در صدد آن است که آنها نقشی همانند نقش میخ ایفا می نمایند و این موضوع از آیات دیگری که به نصب کوه ها[10] در زمین و استوار ساختن آنها در این کره خاکی[11] تصریح می نماید، مشخص خواهد شد.
دانش آن روز، تنها کوه را دیده و از ادامه ریشه های آن تا اعماق زمین خبری نداشت، اما اکنون واضح است که ریشه کوه ها همانند میخی که بر چوبی کوبیده شده و در آن استوار باشد، تا کیلومترها در داخل پوسته زمین ادامه می یابد و نباید کوبیده شدن میخ گونه کوه ها را امری عبث و بی فایده برای زمین و ساکنان آن بدانیم، چون بر اساس دانش امروز بدیهی است که کوه ها چه نقش مهمی در هدایت بادها و آبها و در کل اکوسیستم زمین دارند، اما موضوع دیگری نیز در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است که بدون وجود کوه هایی که چون میخ بر سطح زمین کوبیده شده اند، زمین از حالت تعادل خارج شده و در نتیجه زندگی در آن امکان پذیر نمی باشد. در این آیات، از تعابیری چون " َ أَنْ تَمیدَ بِکُمْ " و " أَنْ تَمیدَ بِهِم" استفاده شده که این عدم تعادل را ابراز می دارد. حال معنای این عدم تعادل چیست؟ آیا عدم تعادل زمین و انحرافش از مسیر موجود؟ و یا وزش طوفانهای بسیار شدید و در نتیجه، عدم ثبات اشیائی که در سطح این کره وجود دارند؟ و یا ...؟ به هر حال، آنچه در قرآن مسلم شمرده شده و در روایات نیز بدان تصریح شده[12]، این است که میخکوبی زمین با کوه ها، تنظیم کننده گردش منظم زندگی در آن می باشد.
کتابها[13] و سایت های[14] مختلف، تفاصیل بیشتری را در این زمینه در اختیار قرار داده اند که در صورت تمایل، می توانید به آنها مراجعه نمایید.
[1] نحل، 81 "وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْنانا"
[2] نحل، 68 "وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتا...".
[3] فاطر 27 "وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها".
[4] نمل، 88 " وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب".
[5] انبیاء، 79 " وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْن" و نیز ص 18، حج 18، سبأ 10 و ...
[6] نبأ، 7 " وَ الْجِبالَ أَوْتاداً "
[7] نحل، 15 " وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِکُم" و انبیاء 31، لقمان 10.
[8] کهف، 47، طه 105، طور 10، واقعه 5، معارج 9 و...
[9] اسراء، 44" َ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُم".
[10] غاشیه، 19" وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَت".
[11] نازعات، 32" وَ الْجِبالَ أَرْساها".
[12] نهج البلاغة، ص 39، خطبه اول، انتشارات دار الهجرة، قم"وتد بالصخور میدان أرضه".
[13] مکارم شیرازی، ناصر ، تفسیر نمونه، ج11 ، ص 183 .