لطفا صبرکنید
بازدید
23237
23237
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
fa45544
کد بایگانی
55998
نمایه
فلسفه پناه بردن به خدا از شر شب
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
شب و روز|ظلمات ، تاریکیها ، ظلمت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
مگر شب چه شرّی دارد که خداوند در سوره فلق به پیامبر(ص) میفرماید از شر آن به من پناه بیاور؟
پرسش
چرا خداوند در سوره فلق به پیامبر(ص) میگوید از شر شب به من پناه ببر؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم در یکی از خطابهایش به پیامبر اسلام(ص) و همه مسلمانان میفرماید: «وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ»؛[1] ]بگو پناه میبرم[ از شر هر شب تاریک آنگاه که درآید و فرا گیرد، و از هر موجود شرورى که هجوم آورد.
لغتشناسان و مفسران در معنای «غاسق» اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند، مراد از کلمه «غاسق» هر شرى است که به آدمى هجوم بیاورد. البته در اینجا مقصود و مصداق آن شب است؛ زیرا در آن درّندگان و گزندگان از آشیانهها و سوراخهاى خود بیرون میآیند.[2]
برخی نیز برآنند که «غاسق» از ماده «غسق» به معناى شدت ظلمت شب است[3] که در همان نیمه شب پدید میآید؛ لذا قرآن مجید به هنگام اشاره به پایان وقت نماز مغرب مىفرماید: «...إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ»؛[4] نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب [نیمه شب] برپا دار.[5]
بعضی هم میگویند کلمه «غسق» به معناى اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتى گفته مىشود «قد غسق اللیل» معنایش این است که تاریکى شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتى است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.[6] «وقب» فعل ماضی از مصدر «وقوب» یعنی داخل شد.
با توجه به این معانی، منظور این آیه آن است که ای رسول ما، از شر شب با ظلمت و تاریکیش به خدا پناه ببر. اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده، بدان جهت بوده که شب با تاریکیش اشرار را در رساندن شر کمک مىکند، و به همین جهت مىبینیم شرورى که در شب واقع مىشود بیشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر این، انسان که مورد حمله شرور است، در شب ناتوانتر از روز است.[7]
ذکر ویژه شر شبانگاه، بعد از ذکر مطلق شر(شر ما خلق) ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر را نسبت به خاص برساند؛ یعنی در آیه دوم مطلق شر را ذکر کرد، در آیه سوم خصوص «شر غاسق» را یاد آور شد، تا اهتمام ویژه نسبت به آنرا برساند.
در این سوره بعد از ذکر شر عام، بویژه نسبت به سه شر هشدار داده شده است: یکى شر شب وقتى داخل مىشود.[8] دوم شر ساحران و سوم شر حسود که مشغول توطئه مىگردد. اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر؛ از آنرو است که انسان از این سه شر غافل است؛ یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى حمله مىآورند.[9]
بنابراین، فلسفه پناه بردن به خدا از شر شب بدان جهت است که وقتی ظلمت شب فضا را فرا میگیرد، انسان را در معرض خطر و وقوع شر و حادثه ناگوار قرار میدهد؛ زیرا تاریکى شب وسیله پنهان بودن حوادث و رویدادها است. در این زمان نه فقط حیوانات درنده و گزنده از لانهها بیرون مىآیند و زیان مىرسانند، بلکه افراد شرور و پلید نیز غالباً از تاریکى شب براى مقاصد سوء خود استفاده مىکنند. و انسان در تاریکى در حال غفلت و بىخبرى است. و نمیتواند بفهمد و از خود دفاع نماید.[10]وگرنه شب به خودی خود نه تنها شرّی ندارد بلکه به تصریح قرآن، اوج معنویت را میتوان در شبها به دست آورد.[11]
برخی از مفسران نیز تفسیر عرفانی از آیه ارائه داده و میگویند «وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» معنایش پناه بردن به خدا از شر حجابهای ظلمانی بدن(خواسته های نفسانی) است، یعنی هنگامی که ظلمتهایش(خواستههای نفسانی) داخل هر چیزی شود و بر آن مستولی گردد، در حالات آن تأثیر میگذارد و مزاجش را در قلب به انحراف میکشاند و نمیگذارد قلب و محبت و میل به سوی خدا پیدا کند.[12]
لغتشناسان و مفسران در معنای «غاسق» اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند، مراد از کلمه «غاسق» هر شرى است که به آدمى هجوم بیاورد. البته در اینجا مقصود و مصداق آن شب است؛ زیرا در آن درّندگان و گزندگان از آشیانهها و سوراخهاى خود بیرون میآیند.[2]
برخی نیز برآنند که «غاسق» از ماده «غسق» به معناى شدت ظلمت شب است[3] که در همان نیمه شب پدید میآید؛ لذا قرآن مجید به هنگام اشاره به پایان وقت نماز مغرب مىفرماید: «...إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ»؛[4] نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب [نیمه شب] برپا دار.[5]
بعضی هم میگویند کلمه «غسق» به معناى اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتى گفته مىشود «قد غسق اللیل» معنایش این است که تاریکى شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتى است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.[6] «وقب» فعل ماضی از مصدر «وقوب» یعنی داخل شد.
با توجه به این معانی، منظور این آیه آن است که ای رسول ما، از شر شب با ظلمت و تاریکیش به خدا پناه ببر. اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده، بدان جهت بوده که شب با تاریکیش اشرار را در رساندن شر کمک مىکند، و به همین جهت مىبینیم شرورى که در شب واقع مىشود بیشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر این، انسان که مورد حمله شرور است، در شب ناتوانتر از روز است.[7]
ذکر ویژه شر شبانگاه، بعد از ذکر مطلق شر(شر ما خلق) ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر را نسبت به خاص برساند؛ یعنی در آیه دوم مطلق شر را ذکر کرد، در آیه سوم خصوص «شر غاسق» را یاد آور شد، تا اهتمام ویژه نسبت به آنرا برساند.
در این سوره بعد از ذکر شر عام، بویژه نسبت به سه شر هشدار داده شده است: یکى شر شب وقتى داخل مىشود.[8] دوم شر ساحران و سوم شر حسود که مشغول توطئه مىگردد. اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر؛ از آنرو است که انسان از این سه شر غافل است؛ یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى حمله مىآورند.[9]
بنابراین، فلسفه پناه بردن به خدا از شر شب بدان جهت است که وقتی ظلمت شب فضا را فرا میگیرد، انسان را در معرض خطر و وقوع شر و حادثه ناگوار قرار میدهد؛ زیرا تاریکى شب وسیله پنهان بودن حوادث و رویدادها است. در این زمان نه فقط حیوانات درنده و گزنده از لانهها بیرون مىآیند و زیان مىرسانند، بلکه افراد شرور و پلید نیز غالباً از تاریکى شب براى مقاصد سوء خود استفاده مىکنند. و انسان در تاریکى در حال غفلت و بىخبرى است. و نمیتواند بفهمد و از خود دفاع نماید.[10]وگرنه شب به خودی خود نه تنها شرّی ندارد بلکه به تصریح قرآن، اوج معنویت را میتوان در شبها به دست آورد.[11]
برخی از مفسران نیز تفسیر عرفانی از آیه ارائه داده و میگویند «وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» معنایش پناه بردن به خدا از شر حجابهای ظلمانی بدن(خواسته های نفسانی) است، یعنی هنگامی که ظلمتهایش(خواستههای نفسانی) داخل هر چیزی شود و بر آن مستولی گردد، در حالات آن تأثیر میگذارد و مزاجش را در قلب به انحراف میکشاند و نمیگذارد قلب و محبت و میل به سوی خدا پیدا کند.[12]
[1]. فلق، 3.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 865، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 606، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. اسراء، 78
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 460، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[6]. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، ج 4، ص ۱۱۵۳۷، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 392- 393، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[8]. طبق نظر علامه طباطبائی که غاسق اول شب میباشد، نه نیمه شب.
[9]. همان.
[10]. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 392- 393؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 460؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 18، ص 40، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
[11] . اسراء، 79؛ مزمل، 6؛ مزمل، 20 و ...
[12]. ابن عربى، ابو عبدالله محیى الدین محمد، تفسیر ابن عربی، تحقیق، سمیر، مصطفى رباب، ج 2، ص 470، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ اول، 1422 ق.
نظرات