لطفا صبرکنید
بازدید
10238
10238
آخرین بروزرسانی:
1398/03/09
خلاصه پرسش
«در ستارگان، شهرهایی وجود دارد که به ستونهایی از نور بسته شدهاند». با توجه به داغبودن بیش از حد ستارگان، آیا حیات اشاره شده در این روایت، در ستارگان امکانپذیر است؟
پرسش
حضرت علی(ع) میفرماید: در این ستارگانی که در آسماناند، شهرهایی مانند شهرهای زمین وجود دارد که هر شهری با شهر دیگر با ستونی از نور مربوط است. در حالیکه امروزه میدانیم شرایط در ستارگان به حدی داغ است که امکان زندگی جانداران نیست. نظر شما چیست؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که آیات فراوانی وجود دارد که وجود موجوداتی در آسمان را اعلام میکند که هم میتواند ناظر به فرشتگان آسمانی باشد و هم به موجوداتی که احیاناً در کرات دیگر زندگی میکنند.
روایتی از امام علی(ع) در این زمینه وجود دارد:
«لِهَذِهِ النُّجُومِ الَّتِی فِی السَّمَاءِ مَدَائِنُ مِثْلُ الْمَدَائِنِ الَّتِی فِی الْأَرْضِ- مَرْبُوطَةٌ کُلُّ مَدِینَةٍ بِعَمُودٍ [إِلَى عَمُودٍ] مِنْ نُورٍ- طُولُ ذَلِکَ الْعَمُودِ فِی السَّمَاءِ مَسِیرَةُ مِائَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ سَنَةً»؛[1] در این ستارگانی که در آسمان است، شهرهایی مانند شهرهای زمین وجود دارند که هر شهری از آنها با ستونی از نور بسته شده است که طول آن ستون، مسافت 250 سال است.
با فرض پذیرش سند این روایت، در پاسخ به اشکال محتوایی یادشده باید گفت:
1. این ادعا که حرارت تمام ستارگان و سیارههای پیرامونی آنها به حدی است که امکان زندگی هیچ جانداری در آنها وجود ندارد، نیازمند اثبات قطعی است و دانش ستارهشناسی در نهایت میگوید که ستارهای با شرایط امکان حیات زمینی را تا کنون نیافته است، نه آنکه در واقع، چنین ستارگانی وجود نداشته باشند.
2. بسیاری از انواع حیات ممکن است در واقع وجود داشته، اما با وسایل و ابزارهای کنونی قابل مشاهده نباشد؛ چنانچه موجودات میکروسکوپی که در طول تاریخ زمین وجود داشتند، اما تا سالهای اخیر قابل مشاهده نبودند.
3. حیات و زندگی تنها منحصر در حیات زمینی نیست و این امکان را نمیتوان از لحاظ عقلی منتفی دانست که خداوند نوعی دیگر از موجودات زنده را بیافریند که ادامه حیات آنها تنها در محیطی با حرارت میلیونها درجه امکانپذیر بوده و محیطی مانند زمین برای آنها مرگبار باشد. در این صورت، شباهت این شهرها به شهرهای زمینی نیز تنها به لحاظ داشتن سکنه یا وجود ارتباطات بین شهری است؛ نه حیات زمینی داشتن ساکنان آن.
4. در همین راستا، اینکه حضرت(ع) پس از تشبیه شهرهای آسمانی به شهرهای زمینی فرمودهاند «هر شهری با عمودی از نور به شهر دیگر مربوط است»، نشانگر وجود اختلاف بین شهرهای زمینی و آسمانی است؛ زیرا شهرهای زمینی با عمودی از نور با یکدیگر مرتبط نیستند و در نتیجه نباید تناظر میان آنا را تناظر تامّ لحاظ نمود. به عبارت روشنتر، قرار نیست هر آنچه یک شهر زمینی واجد آن است را به شهر آسمانی نیز نسبت دهیم، بلکه این دو مصداق در مفهوم شهر بودن متحد بوده، اما به لحاظ خصوصیات و ویژگیهای شخصی از یکدیگر متمایزند.
5. البته ممکن است برخی مقصود از «عمود نور» را به اموری نظیر ارتباط جرم و انرژی بر اساس هم ارزی آن دو در نظریه اینشتین یا... تفسیر کنند که نسبت به شهرهای زمینی نیز صادق است؛ اما آنچه از ظاهر روایت دانسته میشود وجود اختلاف میان شهرهای زمینی و آسمانی است و همین مقدار برای عدم تسرّی ویژگیها و تشخصات هر یک به دیگری کفایت مینماید.
6. اینکه مسافت 250 سال برای طی مسیر هر ستون اعلام شده نیز ممکن است ناظر به 250 سال نوری و یا فراتر از آن باشد.
به هر حال آنچه از این روایت فهمیده میشود تنها وجود شهرهایی در آسمان با ستونهایی از نور است و نه چیزی بیشتر از آن.
«لِهَذِهِ النُّجُومِ الَّتِی فِی السَّمَاءِ مَدَائِنُ مِثْلُ الْمَدَائِنِ الَّتِی فِی الْأَرْضِ- مَرْبُوطَةٌ کُلُّ مَدِینَةٍ بِعَمُودٍ [إِلَى عَمُودٍ] مِنْ نُورٍ- طُولُ ذَلِکَ الْعَمُودِ فِی السَّمَاءِ مَسِیرَةُ مِائَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ سَنَةً»؛[1] در این ستارگانی که در آسمان است، شهرهایی مانند شهرهای زمین وجود دارند که هر شهری از آنها با ستونی از نور بسته شده است که طول آن ستون، مسافت 250 سال است.
با فرض پذیرش سند این روایت، در پاسخ به اشکال محتوایی یادشده باید گفت:
1. این ادعا که حرارت تمام ستارگان و سیارههای پیرامونی آنها به حدی است که امکان زندگی هیچ جانداری در آنها وجود ندارد، نیازمند اثبات قطعی است و دانش ستارهشناسی در نهایت میگوید که ستارهای با شرایط امکان حیات زمینی را تا کنون نیافته است، نه آنکه در واقع، چنین ستارگانی وجود نداشته باشند.
2. بسیاری از انواع حیات ممکن است در واقع وجود داشته، اما با وسایل و ابزارهای کنونی قابل مشاهده نباشد؛ چنانچه موجودات میکروسکوپی که در طول تاریخ زمین وجود داشتند، اما تا سالهای اخیر قابل مشاهده نبودند.
3. حیات و زندگی تنها منحصر در حیات زمینی نیست و این امکان را نمیتوان از لحاظ عقلی منتفی دانست که خداوند نوعی دیگر از موجودات زنده را بیافریند که ادامه حیات آنها تنها در محیطی با حرارت میلیونها درجه امکانپذیر بوده و محیطی مانند زمین برای آنها مرگبار باشد. در این صورت، شباهت این شهرها به شهرهای زمینی نیز تنها به لحاظ داشتن سکنه یا وجود ارتباطات بین شهری است؛ نه حیات زمینی داشتن ساکنان آن.
4. در همین راستا، اینکه حضرت(ع) پس از تشبیه شهرهای آسمانی به شهرهای زمینی فرمودهاند «هر شهری با عمودی از نور به شهر دیگر مربوط است»، نشانگر وجود اختلاف بین شهرهای زمینی و آسمانی است؛ زیرا شهرهای زمینی با عمودی از نور با یکدیگر مرتبط نیستند و در نتیجه نباید تناظر میان آنا را تناظر تامّ لحاظ نمود. به عبارت روشنتر، قرار نیست هر آنچه یک شهر زمینی واجد آن است را به شهر آسمانی نیز نسبت دهیم، بلکه این دو مصداق در مفهوم شهر بودن متحد بوده، اما به لحاظ خصوصیات و ویژگیهای شخصی از یکدیگر متمایزند.
5. البته ممکن است برخی مقصود از «عمود نور» را به اموری نظیر ارتباط جرم و انرژی بر اساس هم ارزی آن دو در نظریه اینشتین یا... تفسیر کنند که نسبت به شهرهای زمینی نیز صادق است؛ اما آنچه از ظاهر روایت دانسته میشود وجود اختلاف میان شهرهای زمینی و آسمانی است و همین مقدار برای عدم تسرّی ویژگیها و تشخصات هر یک به دیگری کفایت مینماید.
6. اینکه مسافت 250 سال برای طی مسیر هر ستون اعلام شده نیز ممکن است ناظر به 250 سال نوری و یا فراتر از آن باشد.
به هر حال آنچه از این روایت فهمیده میشود تنها وجود شهرهایی در آسمان با ستونهایی از نور است و نه چیزی بیشتر از آن.
نظرات