لطفا صبرکنید
بازدید
9861
9861
آخرین بروزرسانی:
1395/01/25
کد سایت
fa66563
کد بایگانی
81670
نمایه
زندگینامه خوارزمی و سبک نگارش مقتل الحسین(ع)
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
خوارزمی که بود؟ کتاب «مقتل الحسین» او به چه سبکی نگارش شده است؟
پرسش
خوارزمی که بود؟ و بگویید سبک نگارش «مقتل الحسین» خوارزمی چه نوع سبکی است؟
پاسخ اجمالی
موفّق بن احمد بن محمد بکری مکی خوارزمی(م 568 ق)؛ فقیه، خطیب، قاضی، ادیب و شاعر، از علمای اهل سنت است. در عصر خوارزمی مذهب شایع در ماوراء النهر، از جمله منطقه خوارزم، مذهب حنفی بوده و خوارزمی نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است.
خوارزمی در طول حیاتش، در تاریخ و فضایل و مناقب اهل بیت(ع) آثاری را تألیف کرده که نام آنها در کتابها و معجمها آمده است؛ مقتل الحسین(ع) یکی از این تألیفات است. این کتاب؛ با آنکه مقتل خوانده شده، اما تنها یک سوم و بخشهای پایانی آن اشاره به قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا دارد. مؤلف در این اثر شیوه روایی دارد و سلسله سند را ذکر کرده است. نگارنده اثر با آنکه سنی مذهب است، اما گزارشهای او مورد توجه بسیاری از عالمان شیعه قرار گرفته است.
خوارزمی در طول حیاتش، در تاریخ و فضایل و مناقب اهل بیت(ع) آثاری را تألیف کرده که نام آنها در کتابها و معجمها آمده است؛ مقتل الحسین(ع) یکی از این تألیفات است. این کتاب؛ با آنکه مقتل خوانده شده، اما تنها یک سوم و بخشهای پایانی آن اشاره به قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا دارد. مؤلف در این اثر شیوه روایی دارد و سلسله سند را ذکر کرده است. نگارنده اثر با آنکه سنی مذهب است، اما گزارشهای او مورد توجه بسیاری از عالمان شیعه قرار گرفته است.
پاسخ تفصیلی
موفّق بن احمد بن محمد بکری مکی خوارزمی؛[1] فقیه، خطیب، قاضی، ادیب و شاعر، ملقب به «صدر الائمة» و «خلیفة الزمخشری» حدود سال 484ق دیده به جهان گشود[2] و در سال 568 درگذشت.[3] کنیه مشهور او ابو المؤیّد است[4] و به کنیههای ابومحمد[5] و ابوالولید[6] نیز خوانده شده است.
در زادگاه خوارزمی اختلاف نظر وجود دارد، اگرچه به نظر میرسد او از دیار خوارزم آمده باشد، ولی برخی گزارشها او را مکی الاصل دانستهاند.[7] همچنین افرادی که به شرح حال علمی وی پرداختهاند، تنها به نکتههای مجمل و مختصری درباره ادوار زندگی و تلاشهای علمی وی پرداختهاند؛ مانند اینکه او زبان عربی را نزد استادش «جارالله زمخشری» آموخت،[8] یا اینکه او استاد «ناصر بن عبدالسید مطرزی خوارزمی» بوده و نیز مصنفات «محمد بن الحسن» را از قول «نجم الدین عمر بن محمد بن احمد نسفی» روایت کرده است،[9] و یا در جستوجوی حدیث؛ به مناطق فارس، عراق، حجاز، مصر و شام سفر کرده و با دانشمندان روزگار خویش مکاتبه داشته و آنان به وی اجازه نقل حدیث دادهاند، همانطور که او نیز به آنان، چنین اجازهای داده است.[10]
درباره مذهب خوارزمی باید گفت: در دوره او مذهب شایع در ماوراء النهر، از جمله منطقه خوارزم، مذهب حنفی بوده و خوارزمی نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است. کتاب «مناقب ابی حنیفه» او که در آن به مدح و ثنای سردمدار مکتب حنفی در قالب شعر و به صورت قصیدهای طولانی پرداخته است، شاهدی قوی بر مذهب او است. با این همه، او متمایل به تشیّع و علاقهمند به اهل بیت(ع) بود.
بسیاری از اندیشمندان معاصر خوارزمی یا بعد از او که با وی و آثارش آشنایی داشتهاند، به گستره دانش خوارزمی در علوم متعدد اعتراف کرده و از او با تعابیر مختلف، ستایش و تمجید کردهاند. البته این مسئله تنها اختصاص به دانشوران اهل سنت ندارد، بلکه برخی از اندیشمندان شیعی نیز درباره خوارزمی به اظهار نظر پرداخته و از وی به بزرگی یاد کردهاند. نمونههایی از این دیدگاهها چنین است:
1. قِفْطی (م 646ق) خوارزمی را چنین معرفی کرده است: «موفق بن احمد بن محمد که مکی الاصل و کنیهاش ابوالمؤید است، خطیب خوارزم و ادیبی فاضل بود که شناخت کامل به ادبیات و فقه داشت و سالهای زیادی در مسجد جامع خوارزم خطبه خواند و به انشای خطبه میپرداخت. او به مردم، عربی و غیر آنرا آموزش داد و به این وسیله، افراد بسیاری در ادبیات، فارغ التحصیل شدند. خوارزمی دانشمندانی ماهر را در ادبیات پرورش داد که یکی از آنان ابوالفتح ناصر بن أبی المکارم مطرزی خوارزمی است».[11]
2. سیوطی به نقل از صفدی میگوید: «خوارزمی در آشنایی به زبان عربی، توانمند بود. او برخوردار از دانش فراوان، و فقیهی فاضل و ادیبی شاعر بود، وی شاگردی زمخشری را کرد. خوارزمی خطبهها و اشعاری دارد».[12]
3. علامه امینی(ره) درباره وی مینویسد: «فقیهی دانشور، حافظی مشهور، محدّثی با اسناد فراوان، خطیبی پرآوازه، چیره دست در لغت عرب، آگاه از سیره و تاریخ، ادیب، شاعر که دارای خطبههایی است و سرودههایش در دفترها ثبت و تدوین شده است».[13]
آثار خوارزمی
خوارزمی در طول حیاتش، در تاریخ و فضایل و مناقب اهل بیت(ع) آثاری را تألیف کرده که نام آنها در کتابها و معجمها آمده است؛ مانند:
1. الأربعین فی مناقب النبی الأمین(ع) و وصیّه امیرالمؤمنین(ع)؛
2. فضائل امیرالمؤمنین(ع) معروف به «المناقب»؛[14]
3. مقتل الحسین(ع)( اثر مورد بحث)؛[15]
4. کتاب ردّ الشمس لأمیرالمؤمنین(ع)؛[16]
5. کتاب قضایا امیرالمؤمنین(ع)؛[17]
روش و سبک تألیف مقتل الحسین(ع)
درباره روش و سبک تألیف مقتل الحسین(ع) خوارزمی نکاتی بیان میشود:
یک. مَقتَلُ الحسین(ع) مشهور به مقتل خوارزمی؛ با آنکه مقتل خوانده شده، اما تنها یک سوم و بخشهای پایانی آن اشاره به قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا دارد. مؤلف در این اثر شیوه روایی دارد و در بیشتر موارد، سلسله سند را ذکر کرده است. نگارنده اثر با آنکه سنی مذهب است، اما گزارشهای او مورد توجه بسیاری از عالمان شیعه قرار گرفته است.
دو. برخی روایات این کتاب کوتاه و برخی بسیار مفصّل و طولانی است. بخش عمده گزارش حرکت امام حسین(ع) به کربلا از ابن اعثم نقل شده ولی حوادث روز عاشورا را به نقل از ابو مخنف و سپس راویان و مورّخان دیگر آورده است.
سه. نقلهای خوارزمی از ابن اعثم دقیق نیست؛ یعنی عبارات او را نیاورده، بلکه بسیاری از کلمات را تغییر داده، البته این تغییرات به گونهای نیست که معنا و مفهوم را عوض کند.
چهار. اهمیت مقتل خوارزمی در چند چیز است: قِدمت آن؛ که حدود یک قرن قبل از کتابهایی؛ مانند لهوف نگاشته شده است، نقل آن از منبعی کهن؛ مانند کتاب «الفتوح» ابن اعثم کوفی و موضع غیرشیعی وی، از دیگر امتیازات این اثر است.[18]
پنج. گویا خوارزمی به صحت تمام گزارشهایی که در کتابش آورده، اعتقاد داشته و تنها در یک گزارش[19] به ضعف روایت، آن هم از قول دیگری، اشاره کرده و در باقی موارد، به بررسی و نقد سند و یا متن روایتها، نپرداخته است. البته اگر چه این اثر مورد توجه و رجوع شیعه است و به آن استناد میشود، اما برخی از روایات آن، از دیدگاه شیعه، غیر قابل اعتماد است:
1. بهترین مردم، بعد از پیامبر(ص)، ابوبکر و عمر هستند![20]
2. ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا(س) نماز گزارد و او را به همراه علی و عمر و چند تن دیگر، به خاکش سپردند![21]
3. روایتی که تشویق به روزه گرفتن در روز عاشورا میکند.[22]
4. روایتی که عاشورا را عید دانسته و حتی هفتاد عید شمرده است.[23]
5. خبری که به نقل از عمر بن عبدالعزیز نقل کرده که براساس آن عمر، در خواب میبیند که قیامت بر پا شده است و سه خلیفه اول بعد از یک حسابرسی آسان، وارد بهشت شدند![24]
شش. کتاب داراى 15 فصل است که عناوین فصول پانزدهگانه آن چنین است:
1. فضائل پیامبر(ص)، 2. فضائل خدیجه، 3. فضائل فاطمه مادر على(ع)، 4. فضائل امیر المؤمنین علی(ع)، 5. فضائل حضرت زهرا(س)، 6. فضائل حسنین(ع)، 7. فضائل خاص امام حسین(ع)، 8. اخبار شهادت امام از زبان پیامبر(ص)، 9. مرگ معاویه و ردّ بیعت از سوى امام، 10. امام حسین(ع) در مکه، 11. خروج امام از مکه تا شهادت او، 12. عقوبت قاتلان، 13. اشعار و مراثى، 14. زیارت کربلا، 15. قیام مختار.
در زادگاه خوارزمی اختلاف نظر وجود دارد، اگرچه به نظر میرسد او از دیار خوارزم آمده باشد، ولی برخی گزارشها او را مکی الاصل دانستهاند.[7] همچنین افرادی که به شرح حال علمی وی پرداختهاند، تنها به نکتههای مجمل و مختصری درباره ادوار زندگی و تلاشهای علمی وی پرداختهاند؛ مانند اینکه او زبان عربی را نزد استادش «جارالله زمخشری» آموخت،[8] یا اینکه او استاد «ناصر بن عبدالسید مطرزی خوارزمی» بوده و نیز مصنفات «محمد بن الحسن» را از قول «نجم الدین عمر بن محمد بن احمد نسفی» روایت کرده است،[9] و یا در جستوجوی حدیث؛ به مناطق فارس، عراق، حجاز، مصر و شام سفر کرده و با دانشمندان روزگار خویش مکاتبه داشته و آنان به وی اجازه نقل حدیث دادهاند، همانطور که او نیز به آنان، چنین اجازهای داده است.[10]
درباره مذهب خوارزمی باید گفت: در دوره او مذهب شایع در ماوراء النهر، از جمله منطقه خوارزم، مذهب حنفی بوده و خوارزمی نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است. کتاب «مناقب ابی حنیفه» او که در آن به مدح و ثنای سردمدار مکتب حنفی در قالب شعر و به صورت قصیدهای طولانی پرداخته است، شاهدی قوی بر مذهب او است. با این همه، او متمایل به تشیّع و علاقهمند به اهل بیت(ع) بود.
بسیاری از اندیشمندان معاصر خوارزمی یا بعد از او که با وی و آثارش آشنایی داشتهاند، به گستره دانش خوارزمی در علوم متعدد اعتراف کرده و از او با تعابیر مختلف، ستایش و تمجید کردهاند. البته این مسئله تنها اختصاص به دانشوران اهل سنت ندارد، بلکه برخی از اندیشمندان شیعی نیز درباره خوارزمی به اظهار نظر پرداخته و از وی به بزرگی یاد کردهاند. نمونههایی از این دیدگاهها چنین است:
1. قِفْطی (م 646ق) خوارزمی را چنین معرفی کرده است: «موفق بن احمد بن محمد که مکی الاصل و کنیهاش ابوالمؤید است، خطیب خوارزم و ادیبی فاضل بود که شناخت کامل به ادبیات و فقه داشت و سالهای زیادی در مسجد جامع خوارزم خطبه خواند و به انشای خطبه میپرداخت. او به مردم، عربی و غیر آنرا آموزش داد و به این وسیله، افراد بسیاری در ادبیات، فارغ التحصیل شدند. خوارزمی دانشمندانی ماهر را در ادبیات پرورش داد که یکی از آنان ابوالفتح ناصر بن أبی المکارم مطرزی خوارزمی است».[11]
2. سیوطی به نقل از صفدی میگوید: «خوارزمی در آشنایی به زبان عربی، توانمند بود. او برخوردار از دانش فراوان، و فقیهی فاضل و ادیبی شاعر بود، وی شاگردی زمخشری را کرد. خوارزمی خطبهها و اشعاری دارد».[12]
3. علامه امینی(ره) درباره وی مینویسد: «فقیهی دانشور، حافظی مشهور، محدّثی با اسناد فراوان، خطیبی پرآوازه، چیره دست در لغت عرب، آگاه از سیره و تاریخ، ادیب، شاعر که دارای خطبههایی است و سرودههایش در دفترها ثبت و تدوین شده است».[13]
آثار خوارزمی
خوارزمی در طول حیاتش، در تاریخ و فضایل و مناقب اهل بیت(ع) آثاری را تألیف کرده که نام آنها در کتابها و معجمها آمده است؛ مانند:
1. الأربعین فی مناقب النبی الأمین(ع) و وصیّه امیرالمؤمنین(ع)؛
2. فضائل امیرالمؤمنین(ع) معروف به «المناقب»؛[14]
3. مقتل الحسین(ع)( اثر مورد بحث)؛[15]
4. کتاب ردّ الشمس لأمیرالمؤمنین(ع)؛[16]
5. کتاب قضایا امیرالمؤمنین(ع)؛[17]
روش و سبک تألیف مقتل الحسین(ع)
درباره روش و سبک تألیف مقتل الحسین(ع) خوارزمی نکاتی بیان میشود:
یک. مَقتَلُ الحسین(ع) مشهور به مقتل خوارزمی؛ با آنکه مقتل خوانده شده، اما تنها یک سوم و بخشهای پایانی آن اشاره به قیام امام حسین(ع) و واقعه کربلا دارد. مؤلف در این اثر شیوه روایی دارد و در بیشتر موارد، سلسله سند را ذکر کرده است. نگارنده اثر با آنکه سنی مذهب است، اما گزارشهای او مورد توجه بسیاری از عالمان شیعه قرار گرفته است.
دو. برخی روایات این کتاب کوتاه و برخی بسیار مفصّل و طولانی است. بخش عمده گزارش حرکت امام حسین(ع) به کربلا از ابن اعثم نقل شده ولی حوادث روز عاشورا را به نقل از ابو مخنف و سپس راویان و مورّخان دیگر آورده است.
سه. نقلهای خوارزمی از ابن اعثم دقیق نیست؛ یعنی عبارات او را نیاورده، بلکه بسیاری از کلمات را تغییر داده، البته این تغییرات به گونهای نیست که معنا و مفهوم را عوض کند.
چهار. اهمیت مقتل خوارزمی در چند چیز است: قِدمت آن؛ که حدود یک قرن قبل از کتابهایی؛ مانند لهوف نگاشته شده است، نقل آن از منبعی کهن؛ مانند کتاب «الفتوح» ابن اعثم کوفی و موضع غیرشیعی وی، از دیگر امتیازات این اثر است.[18]
پنج. گویا خوارزمی به صحت تمام گزارشهایی که در کتابش آورده، اعتقاد داشته و تنها در یک گزارش[19] به ضعف روایت، آن هم از قول دیگری، اشاره کرده و در باقی موارد، به بررسی و نقد سند و یا متن روایتها، نپرداخته است. البته اگر چه این اثر مورد توجه و رجوع شیعه است و به آن استناد میشود، اما برخی از روایات آن، از دیدگاه شیعه، غیر قابل اعتماد است:
1. بهترین مردم، بعد از پیامبر(ص)، ابوبکر و عمر هستند![20]
2. ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا(س) نماز گزارد و او را به همراه علی و عمر و چند تن دیگر، به خاکش سپردند![21]
3. روایتی که تشویق به روزه گرفتن در روز عاشورا میکند.[22]
4. روایتی که عاشورا را عید دانسته و حتی هفتاد عید شمرده است.[23]
5. خبری که به نقل از عمر بن عبدالعزیز نقل کرده که براساس آن عمر، در خواب میبیند که قیامت بر پا شده است و سه خلیفه اول بعد از یک حسابرسی آسان، وارد بهشت شدند![24]
شش. کتاب داراى 15 فصل است که عناوین فصول پانزدهگانه آن چنین است:
1. فضائل پیامبر(ص)، 2. فضائل خدیجه، 3. فضائل فاطمه مادر على(ع)، 4. فضائل امیر المؤمنین علی(ع)، 5. فضائل حضرت زهرا(س)، 6. فضائل حسنین(ع)، 7. فضائل خاص امام حسین(ع)، 8. اخبار شهادت امام از زبان پیامبر(ص)، 9. مرگ معاویه و ردّ بیعت از سوى امام، 10. امام حسین(ع) در مکه، 11. خروج امام از مکه تا شهادت او، 12. عقوبت قاتلان، 13. اشعار و مراثى، 14. زیارت کربلا، 15. قیام مختار.
[1]. ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات، ج 2، ص 706، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق؛ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 7، ص 333، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. قرشی، عبدالقادر بن ابی الوفا، الجواهر المضیئة، ج 2، ص 188، هند، 1335ق؛ سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، تصحیح: خانجی، محمد امین، ج 2، ص 401، مصر، مطبعة السعادة، چاپ اول، بیتا.
[3]. قفطی، جمال الدین ابوالحسن علی بن یوسف، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، تحقیق: ابوالفضل ابراهیم، ج 3، ص 232، قاهره، دار الکتب المصریة، 1374ق؛ الجواهر المضیئة، ج 2، ص 188؛ فاسی مکی، تقی الدین محمدبن احمد حسنی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، تحقیق: فؤاد سید، ج 7، ص 310، قاهره، 1387ق.
[4]. الأعلام، ج 7، ص 333.
[5]. امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج 4، ص 532، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق.
[6]. باشا بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین، ج 2، ص 482، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1955م.
[7]. إنباه الرواة علی أنباه النحاة، ج 3، ص 232.
[8]. بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج 2، ص 401؛ الجواهر المضیئة، ج 2، ص 188.
[9]. الجواهر المضیئة، ج 2، ص 188.
[10]. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، مقدمه محقق، ص 8، قم، انوار الهدى، چاپ دوم، 1423ق؛ طباطبائی، سید عبدالعزیز، اهل البیت(ع) فی المکتبة العربیة، مجله «تراثنا»، سال ششم، شماره 423، 1411ق، قسمت چهاردهم، ص 79.
[11]. إنباه الرواة علی أنباه النحاة، ج 3، ص 232. تقی الدین فاسی (م 832ق) نیز قریب به همین تعبیرها را درباره خوارزمی گفته است. ر. ک: العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، ج 7، ص 310.
[12]. بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج 2، ص 401.
[13]. الغدیر، ج 4، ص 533.
[14]. همان،ص 538؛ شبّر، جواد، ادب الطف أو شعراء الحسین(ع)، ج 3، ص 188، بیروت، دار المرتضی، چاپ اول، 1409ق.
[15]. ابن فندمه بیهقی، أبو الحسن ظهیر الدین علی بن زید، تاریخ بیهق، ص 664، دمشق، دار اقرأ، چاپ اول، 1425ق.
[16]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 2، ص 390، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ الغدیر، ج 4، ص 538.
[17]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 2، ص 390.
[18]. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، شرح غم حسین(ع): ترجمه تحقیقی بخش اصلی مقتل خوارزمی، مترجم: صادقی، مصطفی، ص 8، قم، مسجد مقدس جمکران، 1388ش.
[19]. مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 4، ذیل نخستین روایت.
[20]. همان، ج 1، ص 76.
[21]. همان، ص 132.
[22]. همان، ج 2، ص 4.
[23]. همان، ص 6.
[24]. همان، ص 98.
نظرات