لطفا صبرکنید
36422
- اشتراک گذاری
واژه "شیعه" در لغت به معنای "پیرو" و "یاور" [1] و نیز به معنای "منهاج و دین یکسان داشتن" آمده است و در اصطلاح میان مسلمانان، وابستگی ویژهای به پیروان حضرت علی (ع) پیدا کرده است. در مورد پیروان آن حضرت نیز در معانی متعددی همچون دوستدار و محبّ حضرت علی (ع)، یا کسی که حضرت علی (ع) را از عثمان برتر می داند، و یا کسی که حضرت علی (ع) را از عثمان و دو خلیفه نخستین و همه صحابه برتر می داند، نیز به کسی که به جانشینی بلا فصل حضرت علی (ع) اعتقاد دارد، استعمال شده است.
علماى اسلام تعاریف گوناگونى را از شیعه بیان کردند از جمله:
1. شهید الثانى در کتاب شرح اللمعه مىگوید: شیعه کسى است که از على (ع) پیروى کند و دنبال او باشد و امامت او را بر دیگران مقدم بدارد. گر چه به ائمه دیگر اعتقاد نداشته باشد. و شامل امامیه، زیدیه، اسماعیلیه (که ملحد نباشند) و... .
2. شیخ مفید در کتاب الموسوعه مىگوید: شیعه کسى است که از على (ع) پیروى کند و او را بر سایر صحابه رسول ا... (ص) مقدم بدارد و معتقد باشد که على (ع) امامى است که از جانب رسول الله یا با اراده خداوند منصوب شده است. همانگونه که پیروان ائمه اثنى عشر به (نص) یعنى به انتخاب صریح و آشکار معتقد هستند.
3. شهرستانى در کتاب الملل و النحل مىگوید: شیعه کسانى هستند که على (ع) را مشایعت و پیروى کنند و به امامت او نصاً و وصیة معتقد باشند، چه به صورت آشکار و یا نهان. و معتقد باشند که امامت از اولاد او خارج نیست، اگر امامت در غیر اولاد على باشد یا غصبى است و یا از بابت تقیه نزد دیگرى سپرده است. [2]
به هر حال، بهترین تعریف برای این واژه آن است که بگوییم: "شیعه کسی است که جانشینی حضرت علی (ع) را از راه نصّ ثابت دانسته و حضرت علی (ع) را سزاوارترین شخص برای جانشینی پیامبر اکرم (ص) می داند".
پس واژه شیعه مفهومی عام است که طبق تعریف پذیرفته شده همه فرقهها و گروه های شیعی؛ مانند زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه و... را شامل می شود.
از پیروان اهل بیت (ع) با واژههای دیگری همچون: جعفری، طالبی، خاصّه، علوی، فاطمی، امامی و... نیز تعبیر می کنند. [3]
برای آشنایی بیشتر با افکار و عقاید شیعه به نمایه های زیر مراجعه کنید:
1. مشخصات و ویژگی های شیعه، سؤال 287 (سایت: 2483) .
2. دلایل برتری شیعه، سؤال 277 (سایت: 2163) .
[1] قرآن کریم واژه لغوى شیعه را در چهار مورد بیان کرده است، از جمله: «و ان من شیعته لا براهیم»، (83 صافات)؛ «هذا من شیعته و هذا من عدوّه» (15 القصص).
[3] برگرفته از پاسخ، 922 (سایت: 1382).