جستجوی پیشرفته
بازدید
8491
آخرین بروزرسانی: 1395/06/21
خلاصه پرسش
شهر امّان (پایتخت فعلی اردن) چگونه فتح شد؟ آیا روایتی که امام علی(ع) را فاتح این شهر می‌داند معتبر است؟
پرسش
سؤالی در خصوص صحت و سقم روایت زیر که در «بحار الانوار» آمده و درباره فتح شهر عمان توسط حضرت علی(ع) است، دارم؟ (جهت رفع شبهه): «المناقب لابن شهرآشوب فِی حَدِیثِ عَمَّارٍ لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ ص عَلِیّاً إِلَی مَدِینَۀِ عُمَانَ فِی قِتَالِ الْجُلَنْدَی بْنِ کِرْکِرَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ وَ ضَرْبٌ وَجِیعٌ دَعَا الْجُلَنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَۀِ السَّوْدَاءِ وَ الْبَغْلَۀِ الشَّهْبَاءِ فَتَأْخُ ذُهُ أَسِیراً أَوْ تَطْرَحُهُ مُجَ دَّلًا عَفِیراً أُزَوِّجْکَ ابْنَتِیَ الَّتِی لَمْ أَنْعَمْ لِأَوْلَادِ الْمُلُوکِ بِزِوَاجِهَا فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلَنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا وَ حَمَلَ بِالْأَفِیلَۀِ وَ الْعَسْکَرِ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا نَظَرَ الْإِمَامُ إِلَیْهِ نَزَلَ عَنْ بَغْلَتِهِ ثُمَّ کَشَفَ عَنْ رَأْسِهِ فَأَشْرَقَتِ الْفَلَاةُ طُولًا وَ عَرْضاً ثُمَّ رَکِبَ وَ دَنَا مِنَ الْأَفِیلَۀِ وَ جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَۀٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ وَ جَعَلَتْ تَضْرِبُ فِیهِمْ یَمِیناً وَ شِمَالًا حَتَّی أَوْصَلَتْهُمْ إِلَی بَابِ عُمَانَ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلُ الْأَبْیَضُ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ فَزَعَقَ الْإِمَامُ زَعَقَتَهُ الْمَعْرُوفَۀَ عِنْدَ الْغَضَبِ الْمَشْهُورَةَ فَارْتَعَدَ الْفِیلُ وَ وَقَفَ فَ َ ض رَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَ رْبَۀً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ فَوَقَعَ الْفِیلُ إِلَی الْأَرْضِ کَالْجَبَلِ الْعَظِیمِ وَ أَخَ ذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ فَأَخْبَرَ جَبْرَئِیلُ النَّبِیَّ ص فَارْتَقَی عَلَی السُّورِ فَنَادَی أَبَا الْحَسَنِ هَبْهُ لِی فَهُوَ أَسِیرُکَ فَأَطْلَقَ عَلِیُّ ع سَبِیلَ الْکِنْدِیِّ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا حَمَلَکَ عَلَی إِطْلَاقِی قَالَ وَیْلَکَ مُدَّ نَظَرَکَ فَمَ دَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَ َ ص رِهِ فَنَظَرَ إِلَی النَّبِیِّ ص عَلَی سُورِ الْمَدِینَۀِ وَ صَ حَابَتِهِ فَقَالَ مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ یَا عَلِیُّ قَالَ مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ رَبَّکُمْ رَبٌّ عَظِیمٌ وَ نَبِیَّکُمْ نَبِیٌّ کَرِیمٌ مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلَنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً وَ قَتَلَ مِنْهُمْ کَ ذَلِکَ وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ وَ سَلَّمَ الْحِصْنَ إِلَی الْکِنْدِیِّ وَ زَوَّجَهُ بِابْنَۀِ الْجُلَنْدَی وَ أَقْعَدَ عِنْدَهُمْ . (قَوْماً مِنَ الْمُسْلِمِینَ یُعَلِّمُونَهُمُ الْفَرَائِضَ)».
پاسخ اجمالی
پیرامون فتح شهر عمان(امّان)[1] توسط مسلمانان دو نوع نقل تاریخی وجود دارد که یکی این فتح را بدون جنگ، و دیگری آن‌را با جنگ می‌داند. در ذیل به بررسی این نقل‌ها می‌پردازیم.
1. دو برادر به نام‌های جیفر و عبّاد فرزندان جلندى بن کرکر، پادشاه عمان بودند. پیامبر اسلام(ص) به این دو نامه نوشته و آنان را به اسلام دعوت کرد. در نتیجه آن دو نیز اسلام اختیار کردند.[2]
این نامه توسط عمرو بن عاص برای آن دو برده شد و به همین جهت، برخی از منابع تاریخی، اسلام‌آوردن این دو برادر را به دست عمرو بن عاص دانسته‌اند.[3]
منابع در این‌که پس از اسلام آوردن این دو برادر، چه فردی حاکم بر عمان بود؛ اختلاف نظر دارند؛ برخی منابع معتقدند پیامبر آنها را بر حکمرانی عمان باقی گذارد[4] و این وعده‌ای بود که در نامه دادن و دعوت آنها به اسلام، متذکر شده بود که اگر ایمان بیاورند؛ آنها را بر حکمرانی عمان باقی خواهد گذارد.[5]  برخی از منابع نیز معتقدند خود عمرو بن عاص حاکم بر آن‌جا گردید.[6] البته بعید به نظر می‌رسد که پیامبر خدا، پادشاهی را به اسلام دعوت کند و آن پادشاه نیز اسلام بیاورد؛ ولی اسلام آوردن همراه با خَلع او از پادشاهی بوده باشد.
برخی از منابع شیعه نیز فتح عمان را به دست عمرو بن عاص دانسته‌اند[7] که احتمالا آن‌را از منابع اهل‌سنت گرفته‌اند.
2. پیامبر اسلام(ص)، علی بن ابی‌طالب(ع) را به شهر عمان به جنگ جلندی بن کرکره فرستاد. میان این دو، جنگ سختی در گرفت. جلندی، غلامی به نام کندی داشت و به او چنین گفت: اگر به سمت آن صاحب عمامه سیاه رفته و او را اسیر بگیری؛ من دختر خود را که به ازدواج فرزندان پادشاهان در نیاوردم، به ازدواج تو در می‌آورم. کندی سوار بر فیل شد و در سپاه جلندی، سی فیل وجود داشت. کندی به همراه فیل‌ها و لشکریان جلندی به سمت امام علی(ع) حرکت کرد. زمانی که امام علی(ع)، آنها را دید،‌ از مرکب خود پیاده شده و صورت خود را نمایان کرد. نگاهی به تمام اطراف زمین روبرو انداخت سپس سوار شد و به نزدیکی فیل‌ها رفت و با کلامی که هیچ‌یک از آدمیان آنها را نمی‌فهمیدند، صحبت کرد. آن‌گاه 29 فیل سر خود را برگردانده و به سمت سپاه مشرکان یورش بردند و از هر طرف به آنها ضربه وارد کردند تا این‌که به دروازه شهر رسیدند [و سپاه مشرکان را از بین بردند] سپس بازگشتند و به کلامی که همه آن‌را متوجه می‌شدند، چنین گفتند: ای علی! همه ما محمد را می‌شناسیم و به خدای محمد ایمان داریم جز این فیل. او، نه محمد و نه خاندان او را نمی‌شناسد. امام فریادی از عصبانیت سر داد و به‌وسیله ذوالفقار خود، ضربه‌ای به فیل زد و سر او را از بدنش جدا کرد و فیل مانند کوهی بزرگ بر روی زمین افتاد و کندی از پشت فیل به زمین افتاد. جبرئیل خبر این واقعه را برای پیامبر اسلام آورد. پیامبر بر بالای بلندی آمده، ندا داد: یا اباالحسن! به‌خاطر من از او بگذر که او اسیر در دست تو است. پس علی(ع) کندی را رها کرد. کندی گفت: چه چیز سبب شد که مرا آزاد کنی؟ علی(ع): «وای بر تو، دور دست را نگاه کن». کندی دور دست را نگریست. خداوند موانع را از جلوی او برداشت و سپس کندی پیامبر اسلام را بر بلندی مدینه و صحابه ایشان را دید. سپس گفت: ای اباالحسن! آن فرد کیست؟ علی(ع): «او سرور ما رسول الله است». کندی: فاصله ما تا پیش ایشان چقدر است؟ امام: «حدود چهل روز راه». کندی: پروردگار تو پروردگاری بزرگ است و پیامبر شما؛ پیامبری کریم. دستت را به سوی من دراز کن تا شهادت دهم: لَا إِلَهَ إِلَّا الله وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ. سپس علی(ع) به جنگ جلندی رفت و او را کشت و تعداد بسیاری از سپاهیان او کشته شده و بسیاری نیز در دریا غرق شدند. ما بقی اسلام آوردند. پس از جنگ نیز تعدادی از مسلمان‌ها برای تعلیم فرائض به آنها، در آن شهر باقی ماندند.[8]
شبیه این نقل نیز در برخی از منابع بعدی ذکر شده است[9] که به نظر می‌رسد از کتاب مناقب آن‌را نقل کرده‌اند.
با توجه به این‌که امویان در طول تاریخ تلاش در محو فضیلت‌های امام علی(ع) داشته و در بسیاری از موارد، آن فضیلت را به نفع دیگران مصادره می‌کردند، این‌که فتح امّان به دستان امام علی(ع) بوده، اما در تاریخ بدان اشاره نشده باشد، موضوع عجیبی نیست و در همین راستا احتمال دارد این نقل - که در پرسش بدان اشاره شده - از حقیقتی سرچشمه گرفته باشد. از طرفی برخی از جزئیات اشاره شده در آن نقل نیز امکان وقوعی دارد؛ اما از طرف دیگر، با توجه به مشهور نبودن چنین نقلی - حتی در روایات کتب شیعی - پذیرش تمام نقل موجود در پرسش کمی دشوار بوده و به نظر می‌رسد، حتی اگر اصل فتح أمان توسط امیرالمؤمنین(ع) را بپذیریم، جزئیاتی که پر و بال داده شده است، شاید ساخته و پرداخته راویانی باشد که از نادیده گرفتن نقش امام علی(ع) و منسوب شدن این واقعه به عمروعاص خشمگین شده‌اند. والله العالم.
 

[1]. در فارسی به این شهر «امان» گفته می‌شود که در کشور اردن واقع شده است.
[2]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 9، ص 404، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص 384، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول،‌ 1403ق.
[3]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: بجاوی، علی محمد، ج 1، ص 275، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 371، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
[4]. یعقوبی، احمد بن أبی‌یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 122، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
[5]. ابن سیدالناس‏، عیون الاثر، ج 2، ص 335، بیروت، دارالقلم‏، چاپ اول، 1414ق.
[6]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 10، ص 278، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق: خلیل شحادة، ج 2، ص 303، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 21، ص 184، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 2، ص 311 - 312، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[9]. عاملی نباطی، علی بن محمد، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، محقق، رمضان، میخائیل، ج 1، ص 98، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1384ق؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، ج 1، ص 283، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها