لطفا صبرکنید
بازدید
32106
32106
آخرین بروزرسانی:
1395/12/09
کد سایت
fa77010
کد بایگانی
94213
نمایه
اولین کتابهای تاریخ اسلام
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
اولین فردی که در دوره اسلامی به تألیف کتابی تاریخی همت گماشت که بود و در چه زمانی زندگی میکرد؟
پرسش
اولین کتاب تاریخ اسلام توسط چه کسی و چه وقت نوشته شده است؟
پاسخ اجمالی
در ارتباط با آنچه در پرسش آمده، ابتدا باید به چند نکته اشاره کنیم:
یک. قرآن کریم و نیز روایات پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و صحابه و تابعان، اگرچه هیچکدامشان کتابی تاریخی نیستند، ولی در موارد بسیاری به نقل جریانهای تاریخی پرداخته و از منابع معتبر تاریخی به شمار میآیند.
دو. بسیاری از کتابهایی که به وسیله مورخان مسلمان نگاشته شده، اکنون در دسترس ما نیست و در انتساب برخی کتابها به مؤلفانشان گفتوگوهایی وجود دارد.
سه. مؤلفان کتابهای کهن تاریخ اسلام، تألیف خود را بر اساس محورهایی اصلی شکل میدادند. محورهایی؛ مانند:
مغازی و تاریخ نبردها، سیرهنویسی و بررسی رفتارهای پیامبر(ص)، ارائه زندگینامهها، مرور حوادث رخ داده در سیر زمان و ... .
چهار. با آنکه هر کتابی بر اساس یک محور اصلی شکل گرفته، اما اینگونه نیست که محتوای آنها تنها در مورد همان محور باشد، بلکه به عنوان نمونه در کتابی تاریخی که بر محور اصلی غزوات و نبردها نگاشته شده است، میتوان مطالبی درباره سیره پیامبر اکرم(ص) را نیز یافت.
با توجه به آنچه گفته شد، به معرفی اجمالی برخی از کهنترین آثار تاریخی اسلامی که اکنون در دسترس ما است اشاره میکنیم:
کهنترین کتاب تاریخی موجود در زمینه شرح حال و سیره رسول خدا(ص) و غزوات آنحضرت، «سیره ابن اسحاق» نوشته «محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار مطلبى»(م 151ق) است.[1] نام اصلى و نسخه کامل کتاب او «المبدأ و المبعث و المغازى» بود،[2] و آنچه امروز در دسترس ما است تنها بخشهایى از آن کتاب است که درباره سیره و مغازى پیامبر(ص) پرداخته است.
البته گزارشی وجود دارد که کتابی با همین محتوا نیز قبل از کتاب یاد شده تألیف شده است، اما امروزه در دسترس ما نیست و گفتهاند که مؤلف آن کتاب، فرزند خلیفه سوم بود که «ابان بن عثمان بن عفان» نام داشته و در تاریخ 105 ق از دنیا رفت.[3]
کتاب «الطبقات الکبرى» نوشته «محمد بن سعد بن منیع هاشمی بصری»(م 230ق)[4] مشهور به «کاتب واقدی»، کهنترین اثر موجود در زمینه زندگینامه پیامبر(ص)، صحابه، تابعان و ... در دورهها و نسلهای مختلف – تا زمان حیات مؤلف – است که مشتمل بر تاریخ دو قرن نخست اسلامى میباشد و با سیره پیامبر(ص) آغاز میشود و با زندگینامه صحابه، تابعان و ... ادامه مییابد،[5] و مجلدی از آن نیز به شرح احوال بانوانی میپردازد که در زمان پیامبر اسلام(ص) میزیستند.[6]
گفتنی است؛ اگر در شرح احوال صحابه و تابعان، نسبشناسی را هم در نظر بگیریم، میتوان علاوه بر «الطبقات الکبری»، کتابهای دیگری را که قبل از ابن سعد درباره نسبشناسی نگاشته شده است، معرفی نمود.
البته در آنها به جهت اولین کتاب بودن در موضوع نسبشناسی، اختلافنظر وجود دارد؛ گاهی اولین نسبنگار را محمّد بن مسلم شهاب زُهری (م 124ق) نویسنده کتاب «نسب قومه» میدانند که البته کتابش به دست ما نرسیده است.[7] ابویقظان (م 190 ق) کتاب «اخبار تمیم» و کتاب «نسب خندف» را نوشت و این دانش را بسط داد. از این آثار چیزی جز قطعههای پراکنده در کتابها در دسترس نیست.
برخی گفتهاند: نخستین کسی که در این زمینه فعالیت علمی انجام داد، هشام بن محمّد بن سائب کلبی (م 204 ق) بود و کتابهای او در این موضوع عبارتاند از: «جمهرة النسب» و «نسب معد و الیمن الکبیر» که موجود است.
کتابهایی؛ نظیر «وقعة صفین» تألیف نصر بن مزاحم(م 212 ق) در مورد یکی از نبردهای امام علی(ع) نیز وجود دارد که از منابع تاریخی کهن به شمار میآید.
یک. قرآن کریم و نیز روایات پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و صحابه و تابعان، اگرچه هیچکدامشان کتابی تاریخی نیستند، ولی در موارد بسیاری به نقل جریانهای تاریخی پرداخته و از منابع معتبر تاریخی به شمار میآیند.
دو. بسیاری از کتابهایی که به وسیله مورخان مسلمان نگاشته شده، اکنون در دسترس ما نیست و در انتساب برخی کتابها به مؤلفانشان گفتوگوهایی وجود دارد.
سه. مؤلفان کتابهای کهن تاریخ اسلام، تألیف خود را بر اساس محورهایی اصلی شکل میدادند. محورهایی؛ مانند:
مغازی و تاریخ نبردها، سیرهنویسی و بررسی رفتارهای پیامبر(ص)، ارائه زندگینامهها، مرور حوادث رخ داده در سیر زمان و ... .
چهار. با آنکه هر کتابی بر اساس یک محور اصلی شکل گرفته، اما اینگونه نیست که محتوای آنها تنها در مورد همان محور باشد، بلکه به عنوان نمونه در کتابی تاریخی که بر محور اصلی غزوات و نبردها نگاشته شده است، میتوان مطالبی درباره سیره پیامبر اکرم(ص) را نیز یافت.
با توجه به آنچه گفته شد، به معرفی اجمالی برخی از کهنترین آثار تاریخی اسلامی که اکنون در دسترس ما است اشاره میکنیم:
کهنترین کتاب تاریخی موجود در زمینه شرح حال و سیره رسول خدا(ص) و غزوات آنحضرت، «سیره ابن اسحاق» نوشته «محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار مطلبى»(م 151ق) است.[1] نام اصلى و نسخه کامل کتاب او «المبدأ و المبعث و المغازى» بود،[2] و آنچه امروز در دسترس ما است تنها بخشهایى از آن کتاب است که درباره سیره و مغازى پیامبر(ص) پرداخته است.
البته گزارشی وجود دارد که کتابی با همین محتوا نیز قبل از کتاب یاد شده تألیف شده است، اما امروزه در دسترس ما نیست و گفتهاند که مؤلف آن کتاب، فرزند خلیفه سوم بود که «ابان بن عثمان بن عفان» نام داشته و در تاریخ 105 ق از دنیا رفت.[3]
کتاب «الطبقات الکبرى» نوشته «محمد بن سعد بن منیع هاشمی بصری»(م 230ق)[4] مشهور به «کاتب واقدی»، کهنترین اثر موجود در زمینه زندگینامه پیامبر(ص)، صحابه، تابعان و ... در دورهها و نسلهای مختلف – تا زمان حیات مؤلف – است که مشتمل بر تاریخ دو قرن نخست اسلامى میباشد و با سیره پیامبر(ص) آغاز میشود و با زندگینامه صحابه، تابعان و ... ادامه مییابد،[5] و مجلدی از آن نیز به شرح احوال بانوانی میپردازد که در زمان پیامبر اسلام(ص) میزیستند.[6]
گفتنی است؛ اگر در شرح احوال صحابه و تابعان، نسبشناسی را هم در نظر بگیریم، میتوان علاوه بر «الطبقات الکبری»، کتابهای دیگری را که قبل از ابن سعد درباره نسبشناسی نگاشته شده است، معرفی نمود.
البته در آنها به جهت اولین کتاب بودن در موضوع نسبشناسی، اختلافنظر وجود دارد؛ گاهی اولین نسبنگار را محمّد بن مسلم شهاب زُهری (م 124ق) نویسنده کتاب «نسب قومه» میدانند که البته کتابش به دست ما نرسیده است.[7] ابویقظان (م 190 ق) کتاب «اخبار تمیم» و کتاب «نسب خندف» را نوشت و این دانش را بسط داد. از این آثار چیزی جز قطعههای پراکنده در کتابها در دسترس نیست.
برخی گفتهاند: نخستین کسی که در این زمینه فعالیت علمی انجام داد، هشام بن محمّد بن سائب کلبی (م 204 ق) بود و کتابهای او در این موضوع عبارتاند از: «جمهرة النسب» و «نسب معد و الیمن الکبیر» که موجود است.
کتابهایی؛ نظیر «وقعة صفین» تألیف نصر بن مزاحم(م 212 ق) در مورد یکی از نبردهای امام علی(ع) نیز وجود دارد که از منابع تاریخی کهن به شمار میآید.
[1]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج 5، ص 450، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1410ق؛ ابن عماد، عبد الحى بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج 1، ص 18، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406ق.
[2]. خزرجى، على بن حسن، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج 1، ص 126، صنعا، مکتبة الجیل الجدید، چاپ اول، 1430ق.
[3]. زرکلى، خیر الدین، الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین)، ج 1، ص 27، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[4]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 53، ص 63، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[5]. ابن الساعى، على بن انجب، الدر الثمین فی أسماء المصنفین، ص 219، تونس، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1430ق.
[6]. «ذکر ما بایع علیه رسول الله(ص): النساء»؛ الطبقات الکبرى، ج 8، ص 3.
[7]. سدوسی، مورّج بن عمرو، حذف من نسب قریش، مقدمه، ص 5، بیروت، دارالکتاب الجدید، 1976م.
نظرات